لوطی

لوطی در زمان قاجار به گروهی از کشتی‌گیران و بدنسازان آن زمان که به زورخانه رفت‌وآمد می‌کردند، اطلاق می‌شد. نشان ظاهری لوطی‌ها، دستمال یزدی و زنجیر کاشانی بود. بسیاری از این لوطی‌ها به عنوان کاسب خرده‌پا در بازار کار می‌کردند و بعضی به شغل‌هایی مانند نگهبانی شب، محافظت از حصارهای شهر و سازماندهی مراسم محرم مشغول بودند. آنها در هنگام پیوستن به گروه لوطیان، به زندگی بر اساس اخلاق جوانمردی، دفاع از ضعیفان در برابر زورگویان، حمایت از محله در برابر تهدیدهای بیرونی و اجتناب از اشتغال به مشاغل پَست سوگند یاد می‌کردند. آنها به هنگام تمرین در زورخانه (حتی در شهرهای ترک‌زبان مانند تبریز) اشعار شاهنامه را می‌خواندند و برخی از آنها به فرقه‌های تصوف مانند حیدری و نعمتی پیوسته بودند.[2]

لوطی‌های تهرانی در مراسم تشییع (۱۳۹۷)

لوطی لفظ لوطی معانی متفاوتی دارد.[1]

از دیدگاه برخی از مردم، آنها پهلوان و قهرمان مردمی بودند، اما در نظر برخی دیگر، افرادی شرور تلقی می‌شدند.[2]

خاستگاه

لوطی اولین بار توسط کسایی شاعر قرن چهارم، که لوطی‌ها را با «بچه‌های بی‌ریش» یکی دانسته به کار رفته‌است. جلال الدین محمد بلخی[3] و عبید زاکانی لوطی‌ها را شاهدباز می‌دانستند و واژه لواطی هنوز همان‌طور استفاده می‌شود. همهٔ متون دلالت‌هایشان بر مفاهیم منفیِ جنسی نیست. مثلاً ناصر خسرو،[4] لوطیان را با شرابخواران، دزدان و روسپی فروشان یکی می‌دانست، و سوزنی هشدار می‌داد که در معاملات تجاری نمی‌شود به لوطی‌ها اعتماد کرد.[1]

منشأ استفادهٔ امروزین از واژهٔ لوطی‌بازار یا لوطی‌بازی به معنای تقلب کردن، خصوصاً در امور مالی، و لوطی کردن به معنای اسراف و صرفه جویی نکردن از همین جاست. در قرن شانزدهم و احتمالاً خیلی قبلتر، این لفظ برای اشاره به گروهی از قلندران بی سر و پا و لوطیان قلندرنمای بنگیانه (درویشان بینوا و سرگرم‌کنندگان درویش نما که از مواد مخدر استفاده می‌کردند) به کار می‌رفت. لوطی به دلقکان دربار امیری و سرگرم‌کنندگان دوره‌گرد (بندبازان، رقاصان و دلقکان) که کمدی بداهه اجرا می‌کردند یا آنها که حیوان، معمولاً میمون، خرس یا بز، همراه داشتند و با موسیقی می‌رقصیدند هم گفته می‌شد. در قرن نوزدهم این لفظ به دزدانی مانند رابین هود که به سنت عیاری، حاکمان ستمگر را به چالش می‌کشیدند به کار می‌رفت. لوطی‌ها جدا از جنبهٔ ضد اجتماعی خود به خاطر لوطی‌گری یا جوانمردی شناخته می‌شدند به این دلیل از الفاظ لوطی‌خدایی و لوطی‌اللهی که هر دو به معنای ارتباط فعالیت‌های آنان با عدالت الهی بود، استفاده می‌شد.[1]

منابع

  1. Willem Floor (March 15, 2010). "Encyclopædia Iranica - Luti".
  2. آبراهامیان، یروند (۱۳۸۹). تاریخ ایران مدرن. ترجمهٔ محمدابراهیم فتاحی. تهران: نشر نی. صص. &#۸۲۰۶, ۶۲–۶۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۱۲۶-۴.
  3. «گنجور: مولوی، مثنوی معنوی، دفتر پنجم». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۸.
  4. حمید نساج؛ مرتضی حاجی مزدارانی (پاییز ۱۳۹۳). «گونه‌شناسی شعر فارسی از منظر ادب سیاسی». فصلنامه مطالعات میان رشته‌ای در علوم انسانی،. ششم (۴): ۹۹ به واسطهٔ نورمگز.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.