فرامرز پسر رستم

فرامرز[1] از پهلوانان زابلی در شاهنامهٔ فردوسی است. او پهلوان و فرزند رستم، نوه دستان و نواده سام و نریمان بود که به دست بهمن کشته شد. فرامرز بار اول در حمله ایرانیان به کین‌سیاوش به مرزهای توران خودنمایی نمود او پیش‌قراول و طلایه‌دار رستم در حمله به مرز توران است.(البته فرامرز به دست بهمن کشته نشد و تا آخرین نفس با او جنگید و به درگاه یزدان نالید ک روا مدارد ک زنده به دست بهمن بیفتد و در همان حالتی ک در حال رها کردن تیر بود مرغ روحش پر کشید و بهمن بدن مرده فرامرز را به دار کشید.)

فرامرز پسر رستم
حمله بهمن پسر اسفندیار به سیستان و شکست فرامرز پسر رستم در کتاب مجمع التواریخ نوشته حافظ ابرو - حدود ۱۴۲۵ میلادی
محل نگهداری موزه متروپولیتن نیویورک
اطلاعات کلی
نامفرامرز
منصبسردار
نژادنیرمیان
دودمانزابلی
درفشاژدها هفت سر پیکر
ملیتزابل
سایر اطلاعات
شناخته شدهکین خواهی سیاوش
جنگ‌هاجنگ با شاه سپیجاب
نبرد اولورآزاد
نتیجه نبردهلاکت ورآزاد
نبرد دومسرخه
نتیجه نبرداسارت سرخه
خانواده
نام نیازال
نام پدررستم
نام مادرسیندخت
برادرانسهراب

فرامرز در شاهنامه

فرامرز سردسته گردان تجسس، هنگام هجوم به مرز توران‌زمین، به بخش یا استان سپیجاب وارد شد و در آنجا با مرزبان آن بنام ورآزاد مواجه گشت. ورآزاد با سپاه خویش در برابر او ظاهر شد و از او پرسید چکاره است در این حدود چکار می‌کند، همچنین نامش چیست تا از فرجام کارش آسوده شود. آیا بفرمان افراسیاب قدم به این مرز گذاشته‌ای چه پیغامی از شاه توران آورده‌ای؟ نباید بدون احراز هویت بر دست من هلاک گردی.

فرامرز در اوج قدرت و پهلوانی بود پاسخ او را دگرگونه داد و گفت: من چرا باید بر تو بد ذات نامم را بگویم از نام من شیران پیچان شوند پیلان بی‌جان. به کین‌سیاوش پا به این مرز گذاشته‌ام و از این مرز بی‌ارز دود و آتش چنان خواهد برخاست که گرد هوا بر آن نخواهد رسید. ورازاد حرف‌های او را بیهوده دانست پیکار با فرامرز آغاز شد:

ورآزاد بشنید گفتار اوهمی خوار دانست پیکار او
به لشکر بفرمود کاندر دهیدکمان‌ها سراسر به زه برنهید
رده برکشید از دو رویه سپاهبسر برنهادند ز آهن کلاه
ز هر سو برآمد ز گردان خروشهمی کر شد از نالهٔ کوس گوش
چو آواز کوس آمد و کرّ نایفرامرز را دل برآمد ز جای
به یک حمله اندر ز گردان هزاربیفکند و برگشت از کارزار[2]

در داستان رستم و اسفندیار فرامرز و زواره که از قول رستم به اسفندیار مبنی بر اینکه نبرد فقط تن به تن باشد و کسی دخالت نکند، بی‌خبر بودند، به اردوگاه اسفندیار حمله برده و مهرنوش و نوش‌آذر پسران دوم و سوم اسفندیار را در نبرد به هلاکت می‌رسانند، در داستان رستم و شغاد نیز پس از اینکه رستم با دسیسه شاه کابل و شغاد کشته شد، فرامرز به کابل لشکرکشی کرد و با کشتن شاه کابل و کشتار چهل تن از خاندانش انتقام مرگ رستم را گرفت.

فرامرز در منابع

کتاب فرامرزنامه که یکی از سروده‌های رزمی ادبیات ایران است نزدیک به سده پنجم هجری کمتر از یکصد سال پس از شاهنامه فردوسی پیرامون پهلوانی‌های فرامرز و نبردهایش سروده شده‌است. سراینده فرامرزنامه ناشناخته است.[3]

از فرامرز در دیگر کتاب‌های پهلوانی یا داستان‌های منسوب به شاهنامه هم یاد شده‌است، مانند برزونامه که در آن یکی از کنش‌های مهم او نبرد به جای رستم با برزو پسر سهراب بود. البته به روایت دیگر منابع، فرامرز به هندوستان رفت و به همراهی فرزندش جهانگیر در آنجا ماند. آنگاه با تیمور فرزند برزو هم‌نشینی داشته و او را راهنمایی کرده‌است.

فرامرز، در برهان قاطع فرآمرز یا آمرزنده دشمن، پیش آمرزنده خوانده شده‌است.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. Djalal Khaleghi-Motlagh. «FARĀMARZ». ایرانیکا. دریافت‌شده در ۵ مارس ۲۰۱۶.
  2. شاهنامه. جلدسوم. سیاوش، ص ۱۵۶
  3. ««فرامرزنامه» منظومه تاریخی حماسی بعد از شاهنامه است». خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا). ۷ آذر ۱۳۸۷. دریافت‌شده در ۱۴ بهمن ۱۳۹۲.

منابع

پیوند به بیرون

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.