ضایعات جنگ
ضایعات جنگ[1] یا تلفات جنگ (به انگلیسی: Casualties of War) فیلمی در ژانر درام جنگی به کارگردانی برایان دی پالما محصول سال ۱۹۸۹ ایالات متحدهٔ آمریکا است. در این فیلم بازیگرانی مانند مایکل جی فاکس و شان پن نقشآفرینی کردهاند.[2]
ضایعات جنگ | |
---|---|
کارگردان | برایان دی پالما |
تهیهکننده | آرت لینسون |
نویسنده | دنیل لَنگ |
بازیگران | مایکل جی فاکس شان پن |
موسیقی | انیو موریکونه |
شرکت تولید | |
تاریخهای انتشار | ۱۸ اوت ۱۹۸۹ |
مدت زمان | ۱۱۳ دقیقه |
کشور | ایالات متحدهٔ آمریکا |
زبان | انگلیسی |
هزینهٔ فیلم | ۲۲٬۵۰۰٬۰۰۰ دلار آمریکا |
فروش گیشه | ۱۸٬۶۷۱٬۳۱۷ دلار آمریکا |
داستان
داستان فیلم ضایعات جنگ به صورت فلش بک(از عقب به جلو) خاطرات شخصی به اسم ماکس اریکسون ، پیشکسوت جنگ جهانی و در منطقه ویتنام بوده است ارائه و ساخته شده است.
ستوان ریلی دسته خود را از سربازان آمریکا در یک گشت شبانه هدایت می کند. آنها پس از افشای موقعیت سربازان وحشت زده توسط ویت کنگ (VC) مورد حمله قرار می گیرند. در حالی که از جناح دسته محافظت می کرد ، اریکسون در حالی که بالای یک تونل که در زیر او قرار داشت ، سقوط می کند. گروهبان اریکسون ، گروهبان تونی مسرو ، اریکسون را از سوراخ بیرون می کشد و سرانجام ، جوخه ها از جنگل عقب می کشند.
جوخه ها در خارج از یک روستای رودخانه ای در ارتفاعات مرکزی استراحت می کنند . هنگام استراحت و شوخی در اطراف ، یکی از دوستان Meserve ، متخصص 4 "براونی" براون ، هنگامی که ویت کنگ به آنها کمین می کند ، کشته می شود. مرگ براونی تأثیر عمده ای بر مسرو دارد. جوخه ها به پایگاه خود بازگردانده می شوند. آنتونیو داز کلاس اول خصوصی به عنوان اپراتور رادیویی جایگزین وارد می شود.
ناامید به دلیل اینکه از مرخصی تیمش برای مدت طولانی محروم شده است ، مسرو به گروه دستور می دهد یک دختر ویتنامی را بدزدند . اریکسون با شدت مخالفت می کند اما Meserve، Cpl. توماس ای کلارک و هربرت هچر درجه دار هایی بودند که اعتراضات اریکسون را نادیده می گیرند. قبل از پیاده شدن تیم 5 نفره ، اریکسون در مورد نگرانی هایش با نزدیکترین دوستش ، روآن(Roan) صحبت می کند. در شب ، جوخه وارد روستایی می شود و یک دختر ویتنامی را میدزدند.
در حالی که جوخه از کوه ها عبور می کند ، دااز شروع به تجدیدنظر در مورد تجاوز به عنف می کند و از اریکسون می خواهد که از او پشتیبانی کند. جوخه و تان سرانجام به یک هویچ متروکه پناه می برند ، جایی که اریکسون در برابر مسرو ، کلارک و هچر قرار می گیرد و تهدید می شود. دیاز ناگهان تسلیم فشار می شود و اریکسون را در مخالفت با عمل تنها می گذارد. Meserve اریکسون را وادار می کند که در بیرون نگهبانی داشته باشد در حالی که مردان دیگر به نوبت به آن دختر تجاوز می کنند.
در هنگام طلوع روز ، اریکسون دستور داد از آن دختری که توسط آن ها ربوده شده بود محافظت کند در حالی که بقیه گروه در نزدیکی پل راه آهن مشرف به یک انبار تأمین کننده رودخانه ویت کنگ موقعیت می گیرند . در همین موقعیت اریکسون شروع به صحبت به افراد باقی مانده در کنار خود میکند که سر انجام سبب میشود نظر آن ها را به خود جلب کرده و در نهایت با عث میشود آن دختر ربوده شده را به خانه خود بازگرداند. با این حال ، Meserve کلارک را می فرستد تا اریکسون و آن دختر به اسم دن را قبل از اینکه اریکسون نقشه خود را عملی کند ، به پل بروند و جلوی آن ها را بگیرند.
مسیرو دستور حمله نزدیک هوایی برای حمله به انبار را داده و سپس به دیاز دستور می دهد تا با چاقو دن دختر ربوده شده را بکشد. قبل از اینکه داز بتواند او را بکشد ، اریکسون تیر هوایی میزند و همین امر سبب شد تا موقعیت آن ها شناخته شده و در نهایت زیر آتش سنگین دشمن قرار بگیرند. در میان آتش ، تان سعی می کند فرار کند. اریکسون تلاش می کند تا او را نجات دهد اما توسط Meserve متوقف می شود ، که اریکسون را با قنداق اسلحه و با ضربه زدن به آن زمین می اندازد. اریکسون بی اراده تماشا می کند که کل تیم چندین بار شلیک می کند تا اینکه از روی پل می افتد.
پس از نبرد ، اریکسون در یک بیمارستان صحرایی در پایگاه از خواب بیدار می شود. او سرانجام به روآن برخورد می کند و تمام اتفاقات را به او می گوید. روان پیشنهاد می کند که اریکسون ستوان ریلی و فرمانده گروهان کاپیتان هیل را ببیند. ریلی و هیل هر دو ترجیح می دهند موضوع را به خاک بسپارند اما هیل ، با خشم عزم اریکسون برای افشا گری این موضوع ، تصمیم می گیرد تا از شر اریکسون خلاص شود و دستور می دهد او را به یک واحد موش( اصطلاح واحد هایی که هیچ کس جان سالم به در نمیبرد) تونلی منتقل کنند. .
اریکسون پس از فرار از تلاش برای کشتن وی در انبار با نارنجک (ساخته کلارک) ، به چادر حمله ور شد و با بیل صورت کلارک را زد. او به صراحت به مسیرو می گوید که کشتن او غیرضروری است زیرا هیچ کس به آنچه آنها انجام داده اند اهمیت نمی دهد. مسرو یک تلاش متزلزل برای شوخی می کند و اریکسون می رود.
سپس اریكسون در یک بار با یک روحانی ارتش ملاقات می كند و داستان آنچه در حین گشت رخ داده را برای او تعریف می كند. روحانی به نوبه خود آن را گزارش می کند ، و تحقیق را آغاز می کند. چهار مردی که در تجاوز به عنف و قتل شرکت کرده اند به دادگاه محاربه می شوند: مسرو 10 سال کار سخت و یک ترخیص بی آبرو می کند ، کلارک به حبس ابد محکوم می شود ، هچر 15 سال کار سخت و داز 8 سال سخت کار می کند.
در پایان فیلم ، اریکسون از یک کابوس بیدار می شود و خود را در خط حمل و نقل J-Church در سان فرانسیسکو می بیند ، فقط چند صندلی از یک دانشجوی ویتنامی-آمریکایی که شبیه دن (Than) بود فاصله داشت. او در پارک دولورس پیاده می شود و روسری خود را فراموش می کند و اریکسون برای پس دادن آن به دنبال او می دود.
- ماهنامهٔ سینمایی فیلم، سال شانزدهم، شمارهٔ ۲۱۵، ویژهنامهٔ شانزدهمین جشنوارهٔ فیلم فجر، ۱۲ بهمن ۱۳۷۶
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Casualties Of War». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۳ مارس ۲۰۱۱.