سکولاریسم در ایران

در ایران برداشت‌های متفاوتی از سکولاریسم وجود دارد. سکولاریسم مفهومی است که روشنفکران ایرانی بحث در باره آن را ضروری می‌دانند.[1]

علی‌رغم همه دینداری‌ای که نظام ایران در کشور دیکته می‌کند، عوارض جانبی عملکردها و سبک اداره کشور، به‌طور ناخودآگاه گام بزرگی در سکولاریزه‌شدنِ ذهنیت و رفتار اجتماعی ایرانیان بوده‌است و به مطالبه بیشتری برای دولت سکولار منجر شده‌است. همچنین اسطوره‌زدایی از شیعه و تنزل تدریجی جایگاه روحانیت در چشم مردم ایران، گواهی بر روند سکولاریزه شدن در این کشور است.[2]

طبق نظرسنجی آنلاین ۲۰۲۰ توسط گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان گَمان نشان داد که ۸/۸ درصد ایرانیان خود را بی‌دین معرفی می‌کنند و بخش بزرگی (۲۲٫۲٪) از یک دین سازمان یافته پیروی نمی‌کند و فقط ۴۰٪ خود را مسلمان معرفی می‌کنند. این امر به عنوان گذار ایرانیان به سمت سکولاریسم ذکر شده‌است.[3][4][5]

محسن رنانی معتقد است رنسانس در ایران بالاتر و بهتر از رنسانس در اروپا است. رنسانس اروپا جدایی دین از سیاست بود ولی در رنسانس ایران جدایی ایمان از شریعت اتفاق افتاده که خیلی جلوتر از سکولاریسم اروپا است.[6] مهم‌ترین خدمت جمهوری اسلامی این بود که نیروهای حافظ سنت را نخست از هم جدا کرد و سپس یک به یک آنها را نابود کرد.[7]

در دوران صفویه

در ایران دوران صفوی دستگاه روحانیت و مذهب از دستگاه حکومتی کاملاً جدا بود و هرگز به اینکه جزوی از دستگاه حکومتی شود تن نداده بوده‌است.[1]

در دوران مشروطه

احمد کسروی روحانی شیعه و بنیانگذار جنبش سیاسی با هدف سکولار ساختن جامعه ایرانی (معروف به «جنبش پاک‌دینی» و شکل گرفته در دوره حکومت پهلوی).

جنبش مشروطه توانسته بود برخی از روحانیون را به منتقدان روحانیت بدل کند.

احمد کسروی که در جوانی به کسوت روحانیت درآمده بود، تحت تأثیر انقلاب مشروطه به منتقد سرسخت نهاد روحانیت بدل گشت. کسروی بعدها، جنبش سیاسی معروف به جنبش پاک‌دینی را با هدف سکولار ساختن جامعه ایرانی در دوره حکومت پهلوی بنیانگذاری نمود.[8]

در دوران پهلوی اول

هدف رضا شاه بیشتر حاکم کردن دولت بر تبلیغ و ترویج اسلام بود تا تضعیف مذهب با اندیشه‌های سکولار.[9] روحانیونی که برای کار در بخش خدمات دولتی انتخاب می‌شدند، باید لباس روحانیت را کنار می‌گذاشتند و از پوشش غربی و کلاه استفاده می‌کردند. شگفت اینکه این اصلاحات به روحانیون نیز هویت متمایزی بخشیده بود.[10]

در دوران پهلوی دوم

شاپور بختیار، آخرین نخست‌وزیر سکولار ایران

در سال ۱۳۳۹ محمدرضا پهلوی طلبه‌های روحانی را برای کسب مدرک، مجبور به شرکت در دوره‌های دانشگاهای دولتی کرد تا اجازه داشتن منبر و موعظه در میان مردم را داشته باشند، شبیه به کاری که در مدارس الاهیات کاتولیک مسحیت انجام می‌شود. محمدرضا پهلوی همچنین در سال ۱۳۴۹ روحانیون شیعه را از شرکت کردن و حضور در مجلس محروم کرد و همچنین اقداماتی را برای محدود کردن اجراها و مراسمات مذهبی انجام داد.

هر دوی رضاشاه و محمدرضا شاه بیشترین الهام را از اتفاقات پس از انقلاب فرانسه و مکاتب سیاسی کلاسیک آمریکایی گرفتند که از (جدایی دین از سیاست) دفاع می‌کردند. آنها همچنین بریتانیایی‌ها را به خاطر افزایش اسلام‌گرایی و افراط‌گرایی اسلامی در ایران و خاورمیانه مورد انتقاد قرار می‌دادند. به همین علت حکومت پهلوی ایران روابط نزدیک خود با ایالات متحده آمریکا و فرانسه را ادامه داد.

در انقلاب ۱۳۵۷

مهدی بازرگان در کنار آیت الله خمینی

پس از فروپاشی دولت شاپور بختیار در بهمن ۱۳۵۷ و انقلاب، دولت موقت مهدی بازرگان جایگزین دولت بختیار شد، کسی که در جستجوی یک دولت دموکراتیک ملی اسلامی با سیاست اقتصادی بازار آزاد بود که در تضاد با خواسته‌های روح‌الله خمینی و جناح طرفدار جمهوری اسلامی ایران بود. اما دولت بازرگان پس از گروگان‌گیری در سفارت ایالات متحده آمریکا فوراً استعفا داد و به کار خود پایان داد.

پایان دولت بازرگان را می‌توان خط پایانی برای سکولاریسم در ایران دانست. در بهمن سال ۱۳۵۸ حزب جمهوری اسلامی حکومت دینی کنونی را با رهبری روح‌الله خمینی تأسیس کرد.

مخالفت‌های جامعه سکولار ایران تا سال ۱۳۶۳ ادامه داشت اما پس از آن، آنها تحت عناوینی از جمله «مرتد» و «بدعت گذار»، زندانی و اعدام و تبعید شدند.

در مرداد ۹۹، گمان (گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان)، گزارشی را منتشر کرد و که به گفته این گروه در این نظرسنجی، بیش از ۵۰ هزار پاسخ‌دهنده شرکت کردند و حدود ۹۰٪ پاسخ‌دهندگان ساکن ایران بوده‌اند.[11]

نتایج این نظرسنجی نشان می‌دهد درحالیکه ۳۲٪ از این پاسخگویان خود را «مسلمان شیعه» می‌دانند، ۹٪ خود را خداناباور (آتئیست)، ۸٪ معنویت‌گرا، ۷٫۵٪ زرتشتی، ۷٪ ندانم‌گرا و ۴٫۵٪ خود را مسلمان سنی معرفی می‌کنند. همچنین گرایش به عرفان‌گرایی (تصوف)، انسانیت‌گرایی، مسیحیت و بهائیت در کنار گرایش‌های دیگر در جامعه ایران حضور دارند. حدود ۲۲٪ جامعه نیز خود را نزدیک به هیچ‌یک از این گرایش‌ها نمی‌دانند.

در دوران جمهوری اسلامی

علی‌رغم همه دینداری‌ای که نظام ایران در کشور دیکته می‌کند، عوارض جانبی عملکردها و سبک اداره کشور، به‌طور ناخودآگاه گام بزرگی در سکولاریزه‌شدنِ ذهنیت و رفتار اجتماعی ایرانیان بوده‌است و به مطالبه بیشتری برای دولت سکولار منجر شده‌است. همچنین اسطوره‌زدایی از شیعه و تنزل تدریجی جایگاه روحانیت در چشم مردم ایران، گواهی بر روند سکولاریزه شدن در این کشور است.[2]

محسن رنانی معتقد است رنسانس در ایران بالاتر و بهتر از رنسانس در اروپا است. رنسانس اروپا جدایی دین از سیاست بود ولی در رنسانس ایران جدایی ایمان از شریعت اتفاق افتاده که خیلی جلوتر از سکولاریسم اروپا است.[12] مهم‌ترین خدمت جمهوری اسلامی این بود که نیروهای حافظ سنت را نخست از هم جدا کرد و سپس یک به یک آنها را نابود کرد.[13]

افراد حامی سکولاریسم ایران

پانویس

  1. اسماعیل نوری‌علا. «سکولاریسم چیست؟ • مصاحبه». دویچوله.
  2. داریوش آشوری (۸ اوت ۲۰۱۴–۱۷ مرداد ۱۳۹۳). «سکولاریسم خزنده». بی‌بی‌سی. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  3. «Iranians' Attitudes Toward Religion: A 2020 Survey Report». گَمان - گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان. ۲۰۲۱-۰۱-۱۹. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۶-۰۸.
  4. Maleki, Ammar; Arab, Pooyan Tamimi. "Iran's secular shift: new survey reveals huge changes in religious beliefs". The Conversation. Retrieved 2021-06-08.
  5. "Iranians have lost their faith according to survey". Iran International. 2020-08-25. Retrieved 2021-06-08.
  6. «رنسانس در ایران بالاتر و بهتر از رنسانس اروپا | محسن رنانی». دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۴-۱۱.
  7. «رنسانس در ایران بالاتر و بهتر از رنسانس اروپا | محسن رنانی». دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۴-۱۱.
  8. روشن‌فکران و هنجارهای جدید جنسی - ژانت آفاری، بی‌بی‌سی فارسی
  9. آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، 159-160.
  10. آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، 159-160.
  11. «گمان دین» (PDF). موسسه گمان. مه ۲۰۲۱.
  12. «رنسانس در ایران بالاتر و بهتر از رنسانس اروپا | محسن رنانی». دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۴-۱۱.
  13. «رنسانس در ایران بالاتر و بهتر از رنسانس اروپا | محسن رنانی». دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۴-۱۱.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.