ریشهها و زمینههای اعتراضات ۱۳۹۸ ایران
این نوشتار به ریشهها و زمینههای اعتراضات ۱۳۹۸ ایران میپردازد.
زمینههای اجتماعی
بر اساس آمار ارائه شده توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران، در این اعتراضات اغلب دستگیرشدگان بیکار یا دارای مشاغل کمدرآمد بودهاند و وزارت اطلاعات از یکسال قبل پیشبینی این اعتراضات را میکردهاست.[1] نتایج یک نظرسنجی که بعد از اعتراضات دیماه ۹۶ انجام شده بود، نشان میداد ۴۱ درصد افرادی که از وضعیت کشور ناراضی بودند، گفته بودند تمایل دارند در تجمعات اعتراضی شرکت کنند. این نظرسنجی میزان جمعیت ناراضی را حدود ۷۵ درصد برآورد کرده بود.[2] محمد آقاسی جامعهشناس ایرانی بر این عقیده است که اعتراضات دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ برای کسانی که در مراکز نظرسنجی کار میکردند خیلی عجیب نبود. به گفتهٔ آقاسی مراکز نظرسنجی پیشتر هشدارهایی را مطرح کرده بودند اما به آنها توجهی نشد.[2]
در ۲۰ سال گذشته گزارشهای مختلفی دربارهٔ خودسوزی اعتراضی افراد در شهرهای مختلف ایران منتشر شدهاست.[3] حسین راغفر اقتصاد دان میگوید که اعتراضات همواره اتفاق میافتاد ولی در دفعات قبل مردم بجای پمپ بنزینها خودشان را آتش میزدند.[4]
سعید معیدفر جامعهشناس نیز، بر قابل پیشبینی بودن این اعتراضات تأکید میکند و میگوید که «تقریباً کسانی که صاحب اندیشه و فکر بودند، از قبل میدانستند که مسیری که حاکمیت و نظام سیاسی ما پیش میبرد، مسیری است که در آینده با دشواریهای جدی روبرو خواهد شد. سوء کارآمدیها، فساد و متأسفانه تبعیضها بین مناطق مختلف کشور مواردی بود که اول از همه طبقهٔ متوسط و اندیشمندان را حساس کرد و سعی میکردند با اعتراضات خود حاکمیت را نسبت به ادامه مسیر غلطی که در پیش گرفته بود، آگاه کنند، اما متأسفانه دیدیم که با آن اعتراضات برخورد شد.» او اضافه میکند که «امروز ما ماندهایم با یک اقتصاد ورشکسته، فسادها، تبعیضها و سیاستهای غلطی که طی ۳۰ الی ۴۰ سال باعث تخلیه روستاها شد. در حاشیه کلانشهرهایی که در آنها ثروت و منابع اقتصادی متمرکز شده، لشکر گرسنگانی شکل گرفتهاست که هر روز برای هجوم به کلانشهرها آمادهتر و با انگیزهتر هستند.» از نظر معیدفر «سیاستمداران ما فعلاً ممکن است بتوانند با برخوردهای امنیتی اوضاع را جمع کنند اما در واقع این لشکر گرسنگان چنان قدرتی خواهند داشت که هیچکسی جلودار آنها نیست.»[5]
مجید محمدی جامعهشناس، در مورد زمینهٔ اعتراضها باور دارد که این اعتراضات یا در شهرهای کوچک بودهاند، یا مناطق نسبتاً فقیر شهرهای بزرگ. به عنوان نمونه، در تهران بزرگ، اوج اعتراضات در مناطقی مثل رباط کریم، ملارد، شهریار، قلعه حسنخان، و اسلامشهر بودهاست. اعتراضات در اهواز، اصفهان، شیراز، تبریز، و…، همه در مناطق فقیر و زیر متوسط رخ دادهاند. او معتقد است که برای مردم این مناطق «هیچ چشماندازی در باب بهتر شدن زندگیشان از حیث اشتغال و رفاه» وجود ندارد، بلکه با «تدوام تحریمها و گسترشطلبی جمهوری اسلامی و فساد شایع در کشور، وضعیت آنها هر روز بدتر خواهد شد». به نظر او با توجه به زمینهٔ اقتصادی قشرهای شرکت کننده، این اعتراضات در آینده حتماً دوباره تکرار خواهد شد.[6]
ابراهیم حاجیانی جامعهشناس و معاون مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری، معتقد است بر خلاف تصور موجود، همهٔ معترضان حاشیهنشین نیستند.[2] او باور دارد در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ (سالهای انتخابات ریاست جمهوری) مردم امید و انتظاری داشتند که بیحاصل بود، تا اینکه در سال ۹۸، بنزین جرقهٔ اعتراضات شد.[7]
زمینههای سیاسی
مخالفت معترضان با سیاستهای کلی جمهوری اسلامی
در سال ۹۶ معترضان بیشتر از شهرهای حاشیه واز طبقه فرودست بودند، اما به نظر میرسد در آبانماه ۹۸ طیف وسیعتری به معترضان ملحق شدهاند، بخشی از طبقه متوسط شهرنشینی که در این دو سال با بیشتر شدن تحریمها و گرانیها، نحیفتر از پیش شده و چشمانداز روشنی از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در این چارچوب سیاسی نمیبینند.[8]
با نگاهی به شعارهای معترضان میتوان دریافت، گرانی بنزین فقط جرقهٔ آغاز اعتراضات بود و مطالبات آنها فراتر از قیمت سوخت است.[9] همانطور که نقطهٔ آغاز بهار عربی خودسوزی یک دستفروش در اعتراض به توقیف کالاهایش بود، اما اعتراض معترضان موضوعاتی بسیار کلانتر را شامل میشد.[9]
علی فتحاللهنژاد، کارشناس ایران در موسسهٔ بروکینگز (مرکز مطالعات خاورمیانه) میگوید: «اکثر ایرانیان سیاستهای غلط دولت را علت اصلی مشکلات اقتصادی میدانند. دولت برای پرداخت هزینههای خود از جمله حقوق کارمندان و نیروهای امنیتی و شبهنظامی گوناگون و جبران کسری بودجه، یارانهٔ بنزین را کاهش دادهاست. کسری بودجه را اما میشد با دریافت مالیات از نهادهای عظیم اقتصادی که توسط بنیادهای مذهبی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دفتر رهبر انقلاب اداره میشوند، جبران کرد. اما به جای آن، حکومت تصمیم گرفت اقدامات ریاضتی در پیش گیرد و بار کسری بودجه را بر دوش مردمی گذارد که طی چند سال گذشته بهطور فزآیندهای فقیرتر شدهاند و اکنون حاکمیت از سوی بخش بزرگی از جامعه به صورت دشمن درآمده است. بدینسان بحران مشروعیت جمهوری اسلامی ابعاد جدیدی به خود گرفتهاست».[10]
ناکامی سیاسی اصلاحطلبان
از اواخر جنبش سبز ایران که جنبشهای اجتماعی نوظهور در ایران به سمت مطالبهٔ تغییرات ساختاری حرکت کرد، جریانهای اصلاحطلب از تحولات سیاسی عقب افتادند. در سال ۱۳۸۸ و در جنبشی که برای اعتراض به نتایج انتخابات به وجود آمد، تصور میشد که بخشهایی از اصلاحطلبان قادر به همراهی با آن خواهند بود، اما در نهایت آنها تمایلی به گسترش جنبش و رویارویی با هستهٔ سخت قدرت از طریق خیابان را نداشتند. شکست جنبش سبز ایران منجر به ناامیدی معترضان از پیگیری مطالباتشان در چارچوب امکانات جمهوری اسلامی شد. بازگشت دوباره اصلاحطلبان به انتخابات و کوشش برای «بازسازی سیاستورزی انتخاباتی» به جای «وفاداری به جنبش خیابانی» نشانهای از این ناتوانی تصور شد. پس از اعتراضات ۱۳۹۶ که به مرور طبقات فرودست هم به حرکتهای اعتراضی پیوستند، ناتوانی اصلاحطلبان در همراهی با اعتراضات، نقطه عطفی در ریزش پایگاه اجتماعی آنان شد و وقتی برای اولینبار گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران شعار «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» سر دادند و همهٔ جریانهای سیاسی درون حکومت را به یک اندازه نامشروع قلمداد کردند، که منتقدان آن را نشانهای از ریزش پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان در میان طبقات متوسط قلمداد کردند.[11] مصطفی تاجزاده در دی ماه ۱۳۹۶ به نقل از سید محمد خاتمی گفت «من اگر «تکرار» هم کنم، دیگر مردم رأی نمیدهند.»[12]
بیاعتمادی به هر دو جناح حاکمیت
علی فتحاللهنژاد، کارشناس ایران در مؤسسه بروکینگز (مرکز مطالعات خاورمیانه) میگوید اعتراضات ۹۸ نشان داد ناامیدی از اصلاح در ساختار قدرت جمهوری اسلامی و نظام سیاسی به خواست بخش مهمی از مردم معترض تبدیل شدهاست. درواقع، مسئله دیگر تغییرات روبنایی و دنبال کردن خواستهها در چارچوب حفظ نهادهای پایهای قدرت جمهوری اسلامی نیست، بلکه تغییر قانون اساسی یا کلیت نظام سیاسی به خواست بخش مهمی از نیروهای معترض وضع موجود تبدیل شدهاست و این تصور طرفداران بیشتری یافتهاست که جمهوری اسلامی اصلاحناپذیر است و چهار دهه فرصت دیگر کافی است. وضعیت انفجاری جامعه و رفتار دوگانه و فریبکارانه حسن روحانی و ریاکاری ناشی از نظریه ولایت فقیه باعث شده تا افکار عمومی به وعدههای حکومتی بیاعتماد شده و به سمت جریانهای سیاسی بیرون از نظام سوق پیدا کند.[10]
اثر سیاست خارجی و داخلی حاکمیت بر اقتصاد
معترضان به سیاستهای اقتصادی دولت معترضند اما فقط دولت را عامل فقر و گرانی نمیدانند بلکه در شعارها گاهی کلیت نظام و رهبری را نیز هدف قرار میدهند.[13] برخی تحلیل گران سیاسی میگویند با توجه به سیاستهای کلان جمهوری اسلامی مبتنی بر ایدئولوژیهای متناقض و خیالی دشمن تراشی و صدور انقلاب که هزینه آنرا در چند دهه اخیر طبقه فقیر و متوسط جامعه دادهاند، اعتراضات این طبقات که هر روز بزرگتر و فقیرتر شدهاند، قابل پیشبینی بوده و خواهد بود.[14] ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی نیز در نامه ای گرانی بنزین را برای «تأمین هزینههای سنگین و گزاف سیاستهای تنشزا و جاهطلبانه» رهبر جمهوری اسلامی توصیف کرده و تأکید کردهاست که «مستبد امروز ایران نمیخواهد از سیاستهای ویرانگر و تنشآفرین خود در منطقه و جهان دست بردارد و گام در جهت تنشزدایی بگذارد». از نظر او رهبر جمهوری اسلامی «به شدت بیمناک است اگر سیاست خارجی تغییر کند و روابط کشور با سایر کشورهای منطقه و جهان عادی و بر اساس قوانین بینالمللی و حفظ منافع طرفین تنظیم شود، این قدرت فاسد و غاصبانه را از دست بدهد؛ لذا مصمم است به هر قیمتی سلطه خود را بر کشور حفظ کند».[15]
مارک تی. ویلیامز تحلیلگر مالی و کارشناس مدیریت ریسک معتقد است بحران اقتصادی، نقطهٔ مرکزی اعتراضات است اما فراتر از موضوع گرانی بنزین، دولت به دلیل پشتیبانی پرهزینهاش از گروههای تحت حمایتش در خارج از ایران، مانند حزبالله لبنان، شبه نظامیان شیعه در عراق و حوثیها در یمن، مورد انتقاد بخشی از معترضان قرار گرفتهاست.[16]
شِی خطیری در مقالهای که در نشریهٔ کوئیلت منتشر شده، مجموعهای از سیاستهای اقتصادی و منطقهای دولتمردان ایرانی را عامل اعتراضات آبان ۹۸ میداند. به گفتهٔ او طی ۱۰ سال گذشته، با کاهش یارانههای دولتی، قیمت سوخت ۳۰ برابر شده و درهمین مدت ارزش ریال ایران در برابر دلار آمریکا ۱۲ برابر کاهش داشتهاست. نرخ بیکاری جوانان به ۳۰ درصد رسیده و رشد واقعی تولید ناخالص داخلی سالانه غالباً منفی بودهاست. از دیگر سو حکومت ایران بودجهٔ قابل توجهی را صرف مداخلهٔ نظامی در سوریه و عراق کرده و حمایتش از گروههای شبهنظامی مانند حوثیهای یمن، حزبالله لبنان و حماس در نوار غزه را افزایش دادهاست. به عقیدهٔ خطیری، حکومت ایران برای تحقق بخشیدن به آرمانهای برتریجویانهاش، هزینه برای متحدان سیاسی و پر کردن جیب روحانیون نورچشمی، شهروندان ایرانی را گرسنه نگه میدارد.[17]
خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی تحلیلی که روز جمعه ۸ آذر منتشر کرد نوشت: «به نظر میرسد در ایران حتی تندروها نیز تشخیص دادهاند اعتراضهای گسترده اخیر مردمی نشان از آمادگی برای تکرار شدن دارد».[18] مفسر آسوشیتدپرس در تحلیل خود به یک گزارش بانک جهانی استناد میکند که سرانهٔ تولید ناخالص داخلی در ایران که اندکی بیش از ۶ هزار دلار است را با آمریکا که بیش از ۶۲ هزار دلار است مقایسه میکند و نشان میدهد این اختلاف با توجه به ثروت نفتی ایران، در برانگیختن خشم معترضان مؤثر بودهاست.[19] استناد دیگر این مفسر به سقوط ارزش پول ایران در ماههای اخیر است، که به سیر صعودی قیمت اقلام مایحتاج روزانه منجر شدهاست. نرخ برابری دلار در ایران که در سال ۱۳۹۴، زمان امضای توافق هستهای برجام، ۳۲ هزار ریال بود، اکنون به حدود ۱۳۰ هزار ریال رسیدهاست.[19]
درحالیکه در مورد ساختار اقتصاد ایران آنچه در بین صاحبنظران علوم اجتماعی توافق وجود دارد که اقتصاد ایران ساختاری کاملاً رانتی دارد، دولتیها در توجیه سیاست افزایش قیمتها از استدلال نئولیبرالی استفاده کردند.[20] دفاع ضمنی و «ایدئولوژیک» برخی از اقتصاددانان از حذف یارانهها از اقدام دولت رانتی در تعدیل بهای بنزین، آنهم در هر شرایط و به هر قیمت و رویکرد غیراخلاقی و کاملاً ایدئولوژیک آنها که کمترین توجهی به عواقب فوری حذف یارانهها برای گروههای فرودست جامعه ندارد واکنش عمومی را نسبت به مدعیان اقتصاد نئولیبرالی برانگیخته است.[21] در مقابل برخی بر این نظر هستند که هسته مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی است که به گرایشهای از سوسیالیسم و ضد غربی نوع شوروی سابق بیشتر تمایل دارد تا به آنچه هواداران «تعدیل اقتصادی» ارائه داده و میدهند. از این رو از نظر آنها مشکل میتوان پذیرفت که اقتصاد رانتی نظام جمهوری اسلامی از سیاستهای نئولیبرال الهام گرفته باشد.[22]
محمد فاضلی، جامعهشناس، معتقد است که جامعه ایران در حال عبور از مرحله نارضایتی به خشمگینی و نفرت است.[23]
سیاست فشار حداکثری و تحریمهای آمریکا
بنا به آمار ارائه شده توسط شرکت کپلر، فروش نفت ایران پس از خروج آمریکا از توافق هستهای برجام، به میزان ۴۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یافتهاست که این رقم از حجم فروش نفت ایران در دوران جنگ ایران و عراق هم پایینتر است. این درحالی است که فروش نفت ایران پس از توافق برجام چیزی حدود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه در روز بودهاست. از دیگر سو هند به عنوان عمدهترین خریدار نفتی ایران، پس از عدم تمدید معافیت خرید نفت ایران توسط آمریکا، خرید نفت از ایران را متوقف کرد.[24][25] حتی در مقاطعی از سال ۲۰۱۹ میلادی، ایران فروش نفت زیر ۱۰۰ هزار بشکه در روز را نیز تجربه کردهاست.[26][27] بر همین اساس مطابق با برآوردهای برخی کارشناسان، کسری بودجه دولت در سال ۱۳۹۹ حداقل ۲۰۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده شده که بهنظر میرسد این موضوع علت اصلی استقراض ۱۰ هزار میلیارد تومانی دولت از بانک مرکزی است.[28] در ۲۳ آبان ۱۳۹۸ حسن روحانی به کسری بودجهٔ ۳۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت اذعان کرد و گفت:
«بالاترین درآمد مالیاتی که برای سال آینده پیشبینی شده، ۱۵۰ هزار میلیارد تومان است؛ اما برای اداره کشور به ۴۵۰ هزار میلیارد تومان نیاز است و حال باید پرسید ۳۰۰ هزار میلیارد تومان باقیمانده را باید از کجا آورد»[29]
علی ربیعی، سخنگوی دولت در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۹۸ اعلام کرد که سهمیه بندی بنزین هیچ تأثیری بر روی تورم کشور نخواهد داشت. اما در عین حال اذعان نمود که کسری بودجه دولت منجر به افزایش تورم خواهد شد.[30] ارتباط بین کسری بودجه دولت و سهمیه بندی بنزین همچنان در هاله ای از ابهام است. اما به اعتراف برخی رسانههای داخلی، بسیار از کارشناسان و اقتصاددانان بر این باورند که سهمیه بندی بنزین طرحی برای درآمدزایی دولت و کاهش فشارهای ناشی از کسری بودجه دولت است. گرچه برخی نیز با ارائه آمارهای منتشر شده از سوی حاکمیت در تلاش برای رد این نظریه هستند.[31]
مدتی پیش از اجرای طرح سهمیه بندی بنزین، وحید شقاقی، یکی از کارشناسان اقتصادی در مصاحبهای مدعی شده بود که دولت مجبور است در سال ۱۳۹۹ بودجهٔ بدون نفت را تسلیم مجلس کند و برای تحقق این هدف چارهای جز اصلاح سه نظام بانکی، یارانهای و مالیاتی ندارد؛ لذا حذف یارانه حاملهای سوخت یا سهمیهبندی آن که در دسته دوم قرار میگیرد، اجتناب ناپذیر خواهد بود.[32]
اسحاق جهانگیری، در آذر ماه ۹۸ با اشاره به اینکه تحریمها نتوانسته فروش نفت ایران را به صفر برساند، اذعان کرد که بهخاطر فشار مقامهای آمریکایی حتی نزدیکترین کشورهای دوست ایران هم تقریباً جرئت ندارند از ایران نفت بخرند.[33]
منابع
- «نماینده مجلس: در اعتراضات اغلب دستگیرشدگان بیکار یا دارای مشاغل کمدرآمد بوده و از سواد کمی برخوردار بودند». asriran.com. عصرایران. ۴ آذر ۱۳۹۸. دریافتشده در ۸ آذر ۱۳۹۸.
- «نشست بررسی اعتراضات آبان؛ «مردم قبل از آتش زدن پمپبنزینها خود را آتش زده بودند»». radiofarda.com. رادیو فردا. ۲۷ آذر ۱۳۹۸. دریافتشده در ۲۸ آذر ۱۳۹۸.
- رادیوفردا (۲۷/آذر/۱۳۹۸). «نشست بررسی اعتراضات آبان؛ «مردم قبل از آتش زدن پمپبنزینها خود را آتش زده بودند»». رادیوفردا. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - رادیوفردا (۲۷/آذر/۱۳۹۸). «نشست بررسی اعتراضات آبان؛ «مردم قبل از آتش زدن پمپبنزینها خود را آتش زده بودند»». رادیوفردا. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - «ماهیت اعتراضات اخیر با سال ۹۶ و ۸۸ متفاوت بود/ با لشکر بیکاران، گرسنگان و محذوفین مواجهیم/طبقه متوسط درحال سقوط به طبقه پایین جامعه است». خبرگزاری ایلنا. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۱-۲۵.
- مجید محمدی (۲ آذر ۱۳۹۸). «آیا اعتراضات آبان ۹۸ تکرار خواهد شد؟». ایندپندنت فارسی.
- «یک استاد دانشگاه:آن زخمی که برای هر شهری وجود دارد را باید شناخت». isna.ir. ایسنا. ۲۷ آذر ۱۳۹۸. دریافتشده در ۲۸ آذر ۱۳۹۸.
- «اعتراضها در ایران؛ 'شوخی تلخ اقتصاد مقاومتی'». بیبیسی فارسی. ۲۷ آبان ۱۳۹۸.
- CASCHETTA، A.J. (۲ دسامبر ۲۰۱۹). «Iranian protests were not about the price of gas». thehill.com. نشریهٔ هیل. دریافتشده در ۳ دسامبر ۲۰۱۹.
- فتحاللهنژاد، علی. «"اعتراض مردم ایران ادامه دارد و باید به گوش مردم دنیا برسد" | DW | 29.11.2019». DW.COM. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۲-۰۵.
- «اعتراضها در ایران؛ 'پایان اخلاقی اصلاحطلبان'». بیبیسی فارسی. ۲۴ نوامبر ۲۰۱۹.
- «'خاتمی میگوید من اگر "تکرار" هم کنم، دیگر مردم رأی نمیدهند'». بیبیسی فارسی. ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸.
- «اعتراضها در ایران 'شوخی تلخ اقتصاد مقاومتی'». بیبیسی فارسی. ۱۸ نوامبر ۲۰۱۹.
- «امیر طاهری | قیامی که ایران را به دوراهی کشاند». ایندیپندنت فارسی. ۲۰۱۹-۱۱-۲۲. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۱-۲۶.
- «قدیانی: گرانی بنزین برای تأمین هزینه جاهطلبیهای خامنهای است». رادیو فردا. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۱-۲۶.
- Williams، Mark (۲۰ نوامبر ۲۰۱۹). «Iran's Protests Are About More Than Rising Fuel Prices». bloomberg.com. بلومبرگ. دریافتشده در ۱ دسامبر ۲۰۱۹.
- Khatiri، Shay (۲۸ نوامبر ۲۰۱۹). «Iran Protests: It's not about Gas Prices». quillette.com. کوئیلت. دریافتشده در ۱ دسامبر ۲۰۱۹.
- GAMBRELL، JON (۸ آذر ۱۳۹۸). «AP Analysis: Iran protests point to turmoil in the future». apnews.com. آسوشیتد پرس. دریافتشده در ۱۰ آذر ۱۳۹۸.
- «گزارش تحلیلی آسوشیتدپرس: اعتراضهای گسترده اخیر مردمی نشان از آمادگی برای تکرار شدن دارد». ir.voanews.com. صدای آمریکا. ۸ آذر ۱۳۹۸. دریافتشده در ۱۰ آذر ۱۳۹۸.
- علی حاجی قاسمی (16 دسامبر 2019 - 25 آذر 1398). «اعتراضهای ایران؛ دولت رانتی و الگوی نئولیبرالی». بیبیسی فارسی. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - علی حاجی قاسمی (16 دسامبر 2019 - 25 آذر 1398). «اعتراضهای ایران؛ دولت رانتی و الگوی نئولیبرالی». بیبیسی فارسی. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - "لیبرالیسم چیست و نئولیبرال کیست؟ فریدون خاوند". news.gooya.com. Retrieved 2020-01-04.
- رادیوفردا (۲۷/آذر/۱۳۹۸). «نشست بررسی اعتراضات آبان؛ «مردم قبل از آتش زدن پمپبنزینها خود را آتش زده بودند»». رادیوفردا. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - «تحریم نفت؛ مشتریان رفتند، جای ایران هم پر شد». بیبیسی فارسی. ۱۴ آبان ۱۳۹۸.
- «فروش نفت ایران به صفر نزدیک میشود». بیبیسی فارسی. ۲۰ شهریور ۱۳۹۸.
- «صادرات نفت ایران به «۱۰۰ هزار بشکه در روز» سقوط کردهاست». رادیو فردا. ۸ مرداد ۱۳۹۸.
- «افت صادرات نفت ایران به «زیر ۳۰۰ هزار بشکه» در ماه جاری». رادیو فردا. ۴ تیر ۱۳۹۸.
- «کسری بودجه ۲۰۰هزار میلیارد تومانی برای سال۹۹/ دولت ۱۰هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی استقراض کردهاست». اقتصاد آنلاین. ۸ آبان ۱۳۹۸.
- «رونمایی از معضل ۳۰۰ هزار میلیارد تومانی پیش روی دولت روحانی». سایت روزنامه مردم سالاری. ۲۳ آبان ۱۳۹۸.
- «سخنگوی دولت: گران کردن بنزین تصمیم بسیار سختی بود». دویچه وله فارسی. ۱۱ نوامبر ۲۰۱۹.
- «آیا دولت برای جبران کسری بودجه بنزین را گران کرد؟». ایرنا. ۲۸ آبان ۱۳۹۸.
- ««سهمیهبندی بنزین» شرط تحقق بودجه بدون نفت است؟». خبر آنلاین. ۵ آبان ۱۳۹۸.
- «جهانگیری: نفت را به روشهای دیگر میفروشیم». irna.ir. خبرگزاری ایرنا. ۱۱ آذر ۱۳۹۸. دریافتشده در ۱۲ آذر ۱۳۹۸.