خسرو فرشیدورد
خسرو فرشیدورد (زادهٔ آبان ۱۳۰۸ در ملایر - درگذشتهٔ ۹ دی ۱۳۸۸ در تهران)[1] استاد زبان و ادبیات فارسی و دارای دیدگاههای ویژه در عرصهٔ دستورزبان بود.
خسرو فرشیدورد | |
---|---|
زادهٔ | آبان ۱۳۰۸ ملایر |
درگذشت | ۹ دی ۱۳۸۸ تهران |
مدفن | در قطعهٔ ۲۵۶، ردیف ۹۴، شماره ۳۷ گورستان بهشت زهرای تهران |
محل زندگی | تهران |
ملیت | ایرانی |
دیگر نامها | میرخسرو فرشیدورد (ثقةالاسلامی) |
سالهای فعالیت | اواخر دههٔ ۱۳۳۰ - ۱۳۸۸ |
کارهای برجسته | استاد زبان و ادبیات فارسی |
دوره | معاصر |
زندگی
میرخسرو[2] فرشیدورد، با نام خانوادگی قبلی ثقةالاسلامی[3]، در سال ۱۳۰۸ در ملایر متولد شد. پدرش خان یکی از توابع ملایر بود. تحصیلات خود را تا پایان دورهٔ دبیرستان در زادگاهش انجام داد، و برای تحصیل در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه تهران رفت.[1]
در سال ۱۳۴۲ با ارائهٔ پایاننامهٔ دکتری خود با عنوان «قید در زبان فارسی و مقایسهٔ آن با قیود عربی و فرانسه و انگلیسی» (با استاد راهنمایی محمد معین) درجهٔ دکتری در زبان و ادبیات فارسی گرفت.[4] از سال ۱۳۴۳ به تدریس در دانشگاه اصفهان مشغول شد. از سال ۱۳۴۷ در دانشگاه تهران به تدریس در رشتهٔ دستور زبان فارسی و نقد شعر و متون فارسی پرداخت و تا هنگام بازنشستگی استاد دانشگاه تهران بود.[4]
فرشیدورد در طول زندگی زناشویی هرگز صاحب فرزندی نشد[1] و بعد از جدا شدن از همسر خود، دیگر ازدواج نکرد. او بیپروا بود و گاهی به کارهایی که در نظام جمهوری اسلامی ایران انجام میشد معترض بود و به همین دلیل از تدریس در مقطع کارشناسی منع شد. پس از بازنشستگی از دانشگاه تهران، مدتی را با بستگانش زندگی کرد و پس از آن به سرای سالمندان نیکان منتقل شد.[5]
دکتر خسرو فرشیدورد روز چهارشنبه ۹ دی ۱۳۸۸ در «سرای سالمندان نیکان» تهران در سکوت خبری درگذشت[2][4] و در بهشت زهرای تهران در قطعهٔ ۲۵۶، ردیف ۹۴، شماره ۳۷ به خاک سپرده شد.
به زبانهای عربی و فرانسوی تسلط داشت و با زبانهای انگلیسی، پهلوی، اوستایی و فارسی باستان آشنایی کافی داشت.[1] تخصص اصلی خسرو فرشیدورد، دستور زبان و نگارش فارسی بود و در نقد ادبی و سبکشناسی نیز صاحبنظر بود. همچنین سالها عضو گروه پژوهشی لغتنامه دهخدا بود.[4] او شعر نیز میسرود. قالبِ اغلب شعرهای وی غزل (با مضامین عاشقانه و اجتماعی) بود.
تألیفات
فرشیدورد علاوه بر بیش از ۲۰۰ مقاله، ۱۶ عنوان کتاب در زمان حیات خود چاپ و منتشر کرد[4] و همچنین دو مجموعه شعر با عنوانهای حماسه انقلاب و صلای عشق (با مقدمهای در معرفی شعر فارسی امروز) برجای ماندهاست.[1][6] کتابهای او:
- قید و تحول آن در زبان فارسی(رسالهٔ دکتری، چاپ نشده) ۱۳۴۲.
- عربی در فارسی، انتشارات دانشگاه تهران.
- دستور امروز، بنگاه مطبوعاتی صفی علیشاه
- تحول فعل در زبان فارسی، چاپ وحید
- نقد شعر فارسی، چاپ وحید
- تحول فعل شبه معین در زبان فارسی، چاپ وحید
- در گلستان خیال حافظ، چاپ بنیاد نیکوکاری نوریانی
- دربارهٔ ادبیات و نقد ادبی، دو جلدی، مؤسسۀ انتشارات امیرکبیر
- جمله و تحول آن در زبان فارسی
- گفتارهایی درباره دستور زبان فارسی، مؤسسه انتشارات امیرکبیر
- نقش آفرینی های حافظ، تحلیل زیباشناسی و زبان شناختی اشعار حافظ
- لغت سازی و وضع و ترجمهٔ اصطلاحات علمی و فنی
- پیرامون ترجمه، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- ترکیب و اشتقاق در زبان فارسی (ترکیب و تحول آن در زبان فارسی، دستوری برای واژهسازی)
- تاریخ مختصر زبان فارسی از آغاز تاکنون، انتشارات زوّار
- دستور مفصل امروز بر پایه زبانشناسی جدید
- دستور مختصر تاریخی زبان فارسی
- مسألهٔ درست و غلط، نگارش و پژوهش در زبان فارسی
- فعل و گروه فعلی و تحول آن در زبان فارسی (پژوهشی در دستور تاریخیِ زبان فارسی)[1][6][7]
نمونه شعر
این خانه قشنگ است ولی خانهٔ من نیست | این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست | |
آن دختر چشمآبی گیسویْطلایی | طناز و سیهچشم چو معشوقهٔ من نیست[8] | |
آن کشور نو، آن وطن دانش و صنعت | هرگز به دلانگیزی ایران کهن نیست | |
در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان | لطفیست که در کلگری و نیس و پکن نیست | |
در دامن بحر خزر و ساحل گیلان | موجیست که در ساحل دریای عدن نیست | |
در پیکر گُلهای دلاویز شمیران | عطریست که در نافهٔ آهوی ختن نیست | |
آوارهام و خسته و سرگشته و حیران | هرجا که روم هیچکجا خانهٔ من نیست | |
آوارگی و خانهبهدوشی چه بلاییست | دردیست که همتاش در این دیر کهن نیست | |
من بهرِ که خوانم غزل سعدی و حافظ | در شهر غریبی که در او فهمِ سخن نیست؟ | |
هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران | بیشبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست | |
پاریس قشنگ است ولی نیست چو تهران | لندن به دلاویزیِ شیراز کهن نیست | |
هرچند که سرسبز بُوَد دامنهٔ آلپ | چون دامن البرز پُر از چینوشکن نیست | |
این کوه بلند است ولی نیست دماوند | این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست | |
این شهر عظیم است ولی شهرِ غریب است | این خانه قشنگ است ولی خانهٔ من نیست[2][4] |
از نگاه دیگران
محمدرضا ترکی از شاگردان فرشیدورد، معتقد است پس از دکتر محمد معین، زبردستی و وسعت اطلاعات و تحقیقات دکتر فرشیدورد در حوزه زبانشناسی و دستور زبان فارسی سرآمد دیگران بودهاست.[9] عزیزالله جوینی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران در مراسم بزرگداشت او شاعر بودن فرشیدورد را یکی از ابعاد پنهانمانده شخصیتش برشمرد و بیان کرد «فرشیدورد در شعر انقلاب مضمونآفرینی بسیار محکمی داشتهاست که شاید در این عرصه کمتر همتایی برای او پیدا شود.»[4] همچنین در سال ۱۳۷۷ کمال حاج سید جوادی کتابی با عنوان «یادگارنامه استاد دکتر خسرو فرشیدورد» توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگی منتشر کرد که در آن به مباحثی چون کتابشناسی کتابها و مقالات دکتر خسرو فرشیدورد، و نگاهی به آثار و نظریات ادبی و زبانشناسی او پرداخته شدهاست.[6]
منابع
- «زندگینامه: خسرو فرشیدورد (۱۳۰۸–۱۳۸۸)». همشهری آنلاین. ۲۹ دی ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۱-۲۲.
- محمدرضا ترکی (۱۹ دی ۱۳۸۸). «دکتر خسرو فرشیدورد در تنهایی درگذشت…». فصل فاصله. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۱-۲۲.
- مصاحبه با امیربانو کریمی، استاد ادبیات فارسی دانشگاه تهران
- «یادی از خسرو فرشیدورد در سالگرد درگذشتش». ایسنا. ۸ دی ۱۳۹۲.
- «زندگینامهٔ خسرو فرشیدورد».
- «خسرو فرشیدورد درگذشت». خبرگزاری کتاب ایران. ۱۹ دی ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۱-۲۲.
- «آدینه بوک: جستجو - "فرشیدورد"». دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۱-۲۲.
- شهروند
- ترکی، محمدرضا (۱۴ بهمن ۱۳۸۸). «مرگ چنان خواجه نه کاری ست خرد…». فصل فاصله. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۱-۲۲.