خانواده تیبو
خانوادهٔ تیبو رمان بلندی نوشتهٔ روژه مارتن دوگار (۱۹۵۸–۱۸۸۱)، نویسنده فرانسوی و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات.
نویسنده(ها) | روژه مارتن دوگار |
---|---|
برگرداننده(ها) | ابوالحسن نجفی |
کشور | تهران |
زبان | فرانسه |
تعداد جلد | ۴ |
ناشر | انتشارات نیلوفر |
شابک | شابک ۹۶۴−۴۴۸−۰۶۹−۴(دوره) |
کتابخانه ملی ایران | ۹۹۶–۷۰م* |
این رمان از سویی به بررسی وقایع اروپا در سالهای ابتدایی قرن بیستم و سالهای جنگ اول جهانی میپردازد و از سویی دیگر همگام با آن شرح وقایع خانواده توانگر و فرهیخته فرانسوی یعنی خانوادهٔ تیبو را توصیف میکند. فرزند کوچک این خانواده،ژاک تیبو با روح سرکش و رام نشدنیاش سرنوشت خود را در دنیای پیرامونش میجوید و خانواده را ترک میگوید. روژه مارتن دوگار نوشتن خانواده تیبو را مابین سالهای ۱۹۲۲ الی ۱۹۴۰ نوشت.
ماجرای این رمان که در هشت کتاب روایت شده است. با جستجوی دو نوجوان گمشده آغاز میشود. «ژاک» پسر کوچک آقای تیبو و «دانیل» هم کلاسی او که از خانوادهای پرتستان است. بر خلاف دیگر رمانهای کلاسیک شمار کاراکترهای اصلی این رمان محدود است و بیشتر حول زندگی دو فرزند آقای تیبو میگذرد. «آنتوان» و «ژاک». آنتوان و ژاک طبعی متفاوت از هم دارند. ژاک طبعی عصایانگر و رمانتیک دارد و برخلاف آن برادر بزرگترش آنتوان سرشتی عاقل و محافظه کار، این تفاوت سرشت، سرنوشتی متفاوت را برای این دو برادر رقم میزند.
عدهای از هواخواهان رماننویسی کلاسیک این رمان را بزرگترین رمان قرن بیستم میدانند.
این رمان به صورت هشت کتاب منتشر شد که عناوین آنها به شرح زیر است:
- دفترچه خاکستری (در سال ۱۹۲۲)
- ندامتگاه (در سال ۱۹۲۲)
- فصل گرم (در سال ۱۹۲۳)
- طبابت (در سال ۱۹۲۸)
- سورلینا (در سال ۱۹۲۸)
- مرگ پدر (در سال ۱۹۲۹)
- تابستان ۱۹۱۴ (در سال ۱۹۳۶)
- سرانجام (در سال ۱۹۳۶)
سالشمار زندگی روژه مارتن دوگار نویسندهٔ فرانسوی و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات
- ۱۸۸۱ – روژه مارتن دوگار در روز ۳۱ مارس در نویی سور سن، شهری در نزدیکی پاریس به دنیا آمد.
- ۱۸۹۲ – ۱۸۹۶ – در دبیرستان کندرسه، از دبیرستانهای معتبر پاریس تحصیل کرد.
- ۱۸۹۶ – ۱۸۹۸ – در دبیرستان ژانسون دو سایی مشغول تحصیل بود.
- ۱۸۹۹ – ۱۹۰۵ – محصل مدرسهٔ سندشناسی که در آن کارشناسی اسناد قدیمی میآموختند بود. در شهر روآن به نظام وظیفه رفت. با نوشتن رسالهای دربارهٔ صومعهٔ ژومی یژ مدرکی در زمینهٔ بایگانی اسناد قدیمی گرفت.
- ۱۹۰۶ – ۱۹۰۹ – با دختری به نام هلن فوکو ازدواج کرد. کوششهایی برای نوشتن رمان کرد که به جایی نرسید. رمانی با عنوان «زندگانی یک قدیس» نوشت که آن را نیمه کاره رها کرد. رمان دیگری با عنوان «ماریز» نوشت که آن را نیز نیمه کاره رها کرد و غیر از صد صفحهٔ آن که در سال ۱۹۰۹ با نام «یک کدام از ما» منتشر شد، بقیه را پاره کرد. رمان «شدن» را منتشر کرد که توفیق اندکی یافت.
- ۱۹۱۰ – ۱۹۱۲ – رمان «ژان باروا» را مینوشت.
- ۱۹۱۳ – ۱۹۱۴ – انتشار رمان ژان باروا در سال ۱۹۱۳. به کار تئاتر پرداخت. نمایشنامهٔ کمدی «وصیتنامهٔ بابا لولو» را دربارهٔ روستاییان در سال ۱۹۱۴ نوشت و به صحنه آورد.
- ۱۹۱۴ – ۱۹۱۸ – در بسیج عمومی به نیروی نظامی پیوست و با درجهٔ گروهبان سوم سووار در جنگ جهانی اول شرکت کرد.
- ۱۹۲۰ – ۱۹۳۰ – به نوشتن و منتشر کردن نیمهٔ اول رمان «خانواده تیبو» در شش بخش مشغول شد. «دفترچهٔ خاکستری» در سال ۱۹۲۲، «ندامتگاه» در سال ۱۹۲۲، «فصل گرم» در سال ۱۹۲۳، «طبابت» در سال ۱۹۲۸، «سورلینا» در سال ۱۹۲۸ و «مرگ پدر» در سال ۱۹۲۹. دومین نمایشنامهٔ کمدی خود را دربارهٔ روستاییان با نام «باد» نوشت که هیچ وقت به صحنه نیاممد.
- ۱۹۳۱ – در تصادف شدید خودرو مجروح شد. در دوران بیماری و استراحت مجال یافت تا دربارهٔ طرح ابتدایی رمان «خانوادهٔ تیبو» بیاندیشد و در نتیجه از آن طرح دست برداشت. در دوران نقاهت برای سرگرم کردن خود داستان کوتات «درد دل افریقایی» را نوشت و همچنین نمایشنامهٔ «سر به تو»
- ۱۹۳۳ – در کنار نوشتن دنبالهٔ «خانوادهٔ تیبو» کتاب «فرانسه کهن» را نوشت که مجموعهای از طرحهایی دربارهٔ زندگی شهرستانی فرانسهاست.
- ۱۹۳۶ – انتشار «تابستان ۱۹۱۴» بخش هفتم «خانوادهٔ تیبو»
- ۱۹۳۷ – دریافت جایزهٔ نوبل ادبی
- ۱۹۴۰ – انتشار «سرانجام» آخرین بخش «خانوادهٔ تیبو»
- ۱۹۴۱ – ۱۹۵۸ –نوشتن رمان مفصل «خاطرات سرهنگ مومور» که بیست بار آن را رها کرد و از سر گرفت و سرانجام ناتمام ماند.
- ۱۹۵۸ – روز ۲۲ اوت در ملک خود در دهکدهٔ ترتر درگذشت.
نقد و بررسی
. . . در سوسیالیسم مارتن دوگار هیچ چیز سادهلوحانهای نیست. وی به این عقیده نمیرسد که سرانجام روزی فراخواهد رسید که کمال در تاریخ تجلّی کند. . . . به هیچ چیز جز بشر یقین نداشتن و دانستن که بشر هم چیزِ چندانی نیست دردی است که سر تا سر اندام این اثر را که با این حال بسیار قوی و پرمایه است فراگرفته . . . .
این کتاب را که برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۳۷ است یکی از بزرگترین رمانهای قرن دانستهاند. بررسی دقیق و موشکافانه وقایع فرانسه پیش از جنگ جهانی جلد هفتم کتاب را (در چاپ ایرانی جلدهای سوم و بخشی از جلد چهارم) تا حد یک سند تاریخی ارزشمند جلوه میکنند. اکثر اشخاصی که نامشان در جلد هفتم کتاب (تابستان ۱۹۱۴) آمدهاست اشخاص حقیقی هستند.
- روژه مارتن دوگار خود در مراسم دریافت جایزه نوبل میگوید: «رمان نویس واقعی کسی است که میخواهد همواره در شناخت انسان پیشتر برود و در هریک از شخصیتهایی که میآفریند زندگی فردی را آشکار کند، یعنی نشان دهد که هر موجود انسانی نمونه ایست که هرگز تکرار نخواهد شد. اگر اثر رمان نویس بخت جاودانگی داشته باشد به یمن کمیت و کیفیت زندگیهای منحصربهفردی است که توانستهاست به صحنه بیاورد؛ ولی این به تنهایی کافی نیست. رمان نویس باید زندگی کلی را نیز حس کند، باید اثرش نشان دهنده جهان بینی خاص او باشد. هر یک از آفریدههای رمان نویس واقعی همواره بیش و کم در اندیشه هستی و ماورای هستی است و شرح زندگانی هریک از این موجودات، بیش از آنکه تحقیقی دربارهٔ انسان باشد، پرسش اضطراب آمیزی دربارهٔ معنای زندگی است.»
بدون شک نویسنده همانگونه که در بالا ذکر میکند رمان خانواده تیبو را در دو جبهه یاد شده به ظرافت و مهارت پیش میبرد. نخست زندگی شخصی خانواده تیبو، از بزرگ خاندان یعنی اسکار تیبو و سپس فرزند اول او یعنی آنتوان و بهطور گسترده زندگی شخصی قهرمان داستان یعنی ژاک تیبو. در رویکردی دیگر دوگار وقایع اروپای قبل از جنگ اول جهانی و اروپای درگیر جنگ را به شکلی حیرتآور از نظر استاد تاریخی نقل میکند. اشراف نویسنده به وقایع رخدادهای اروپا و شناختن افراد دولتی و حزبی و حتی ژورنالیستی بسیار گستردهاست. هنر دوگار آنجا نمایان میشود که او این دو جبهه را با هم میآمیزد.
ممکن است طرفداران «رمان نو» به این رمان بیاعتنایی کنند و آن را در سبک رمانهای نوشتهشده به شیوه کهنه بدانند اما این نکته نباید از نظر پنهان بماند که در آغاز رماننویسی مدرن دو راه بیشتر پیش پای رماننویس نبودهاست: یکی راه تالستوی و دیگری راه داستایوفسکی. اولی راه تصویر نمودن دنیا به شیوه رئالیستی و حقیقی و دوم تصویر کردن دنیا از منظر چشم درون و جدال آن با واقعیتهای دنیای خارج. دوگار آشکارا به راه تالستوی رفتهاست.
- هوشنگ گلشیری در اظهار نظر راجعبه این رمان میگوید:
کتاب به دست نشسته پشت میزی یا لم داده توی صندلی راحتی، یکی از زیباترین مناظر جهان است. صفحه به صفحه میخوانیم و ورق میزنیم، فارغ از چند و چون این زندگی روزمره و به دور از صداهای گوش خراش این جهان، در زندگانی موجود در کتاب غرق میشویم و چون سر برمیآوریم خود را و جهان را بهتر و عمیقتر شناختهایم. خانواده تیبو اثر روژه مارتن دوگار به ترجمه ابوالحسن نجفی لذتی چنین را فراهم میکند. ماهی و اگر به خست ورق بزنید، چند ماهی خلوتتان را پر خواهد کرد و حاصل شاید این باشد که با زندگانی خانوادهای در آغاز این قرن آشنا شوید و با این قرن که ما در پایان آنیم. راستی زیباست وقتی پشت میزی مینشینید یا در صندلی راحتی لم میدهید و کتابی را صفحه به صفحه ورق میزنید، به ویژه اگر کتابی باشد مثل خانواده تیبو که اگر فقط چند صفحه از آن را بخوانید، با دریغ زمین خواهید گذاشت و فردا در این التهاب خواهید بود که کی باز به دستش میگیرید و ورق میزنید.
- سید علی خامنهای طی بازدید از نمایشگاه کتاب در اردیبهشت سال ۱۳۹۷ خاطرهای بدین مضمون در خصوص کتاب و ترجمه آن ذکر میکند:
سالها قبل ابوالحسن نجفی با آقای مرحوم حبیبی و چند نفر دیگر از بزرگان ادبیات آمدند پیش ما. من پرسیدم «شما مترجم "خانواده تیبو" هستید؟» آقای نجفی از اینکه من اسم این رمان را بلدم تعجب کردند. بعد که نشستیم من از رمان تعریف کردم و نقدی هم به ترجمه ایشان گفتم. آقای نجفی با تعجب بیشتر پرسید: «شما واقعاً هر چهار جلد را خواندهاید؟ من اصلاً فکرش را نمیکردم شما حتی اسمش را شنیده باشید! ... کتاب خانوادهی تیبو رمان خیلی خوبی بود که متأسفانه در حد قدرش معروف نشد.[2]
به فارسی
این رمان را ابوالحسن نجفی در اوایل دههٔ ۱۳۶۰ به فارسی درآوردهاست.[3] این ترجمه در ایران توسط انتشارات نیلوفر در چهار جلد منتشر شدهاست. بسیاری این ترجمه را گوهری در زبان فارسی میدانند. تصویرسازیهای کتاب کار قباد شیواست و مؤخرهای به قلم آلبر کامو به ترجمه منوچهر بدیعی در انتهای کتاب آمده است.
پانویس
- مارتن دوگار، «خانوادهٔ تیبو»، ۴: ۲۳۷۹.
- «روایت بازدید رهبر انقلاب از سی و یکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران». دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی سید علی حسینی خامنهای. ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷. دریافتشده در ۱۲ مه ۲۰۱۸.
- «ناگفتههای ابوالحسن نجفی از ترجمه کتاب «خانواده تیبو»». خبرگزاری فارس. ۴ شهریور ۱۳۹۱. دریافتشده در ۱۲ مه ۲۰۱۸.
منابع
- مارتن دوگار، روژه (۱۳۹۳). خانوادهٔ تیبو. تهران: انتشارات نیلوفر. شابک ۹۶۴-۴۴۸-۰۶۹-۴.
- http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=39567