جنگ مرند

جنگ مرند نخستین نبرد بین سپاهیان شاه تهماسب و سلطان سلیمان قانونی بود که به شکست عثمانیان انجامید.

پیش از نبرد

پس از واقعه سلماس، سپاهیان صفوی به رهبری مظفر سلطان استاجلو و بیوک بیگم مادر شاه تهماسب یکم به سپاهیان نظام الدین روملو در مرند پیوستند. همچنین سپاهیان عثمانی که در گرجستان پیاده شده بودند، به رهبری فرهت چاووش به سوی مرند آمدند.

شب پیش از جنگ، حسن استاجلو متوجه خیانت دوباره مظفر سلطان استاجلو گردید. صفویان او را دستگیر کردند و به تبریز فرستادند.

ایرانیان در سه جناح چپ، راست و قلب جای گرفتند و عده‌ای نیز مامور محافظت از توپخانه شدند. نظام الدین روملو فرماندهی جناح راست سپاه را به حسن استاجلو واگذار کرد. سهراب کلاچرمینه نیز فرماندهی جناح چپ سپاه را عهده دار شد. همچنین خود نظام الدین در قلب سپاه جای گرفت. نظام الدین فرماندهی سواران سپاه را به شخصی به نام قره بیک گرجی سپرد.

استعداد نیروها

صفویان

سپاهیان صفوی عبارت بودند از:

  • ۱۰۰۰۰ سرباز که از گیلان با مظفر سلطان بودند.
  • ۶۰۰۰ سرباز از طایفه روملو
  • ۲۵۰۰ سرباز از تالش به رهبری سهراب کلاچرمینه (به ازای هر دو سرباز تالشی یک سگ وحشی وجود داشت)
  • ۳۰۰۰ سرباز از طایفه شاملو
  • ۲۵۰۰ سرباز از طایفه استاجلو به رهبری حسن استاجلو
  • ۵۰۰ سرباز از شهر سراب آذربایجان
  • ۷۰۰۰ سرباز از دیگر نقاط آذربایجان
  • ۷۰ عدد توپ جنگی

در مجموع صفویان دارای ۳۰۵۰۰ سرباز، ۱۲۵۰ سگ وحشی و ۷۰ توپ بودند.

عثمانیان

سپاهیان عثمانی نیز شامل ۵۰۰۰۰ سرباز و ۵۰ توپ بودند.

نبرد

جنگ با شلیک توپخانه از دو طرف آغاز شد. سهراب کلاچرمینه، فرمانده جناح چپ سپاه ایران با ۲۵۰۰ سرباز تالشی و سگ هایشان حمله را آغاز کردند. سپس همه جناح چپ ایران که حدود ۶۰۰۰ نفر بودند به عثمانیان هجوم بردند. تالشی‌ها سگ‌های وحشی خود را رها کرده و آنان به جان عثمانیان افتادند. سربازان تالشی و در پشت سر آنان روملو‌ها توانستند در جناح راست عثمانی بی نظمی به وجود بیاورند. سربازان جناح راست عثمانی حدود ۱۲۰۰۰ نفر و تحت فرماندهی «مصطفی نظر» بودند.

در این بین جناح راست ایران مورد حمله جناح چپ عثمانی، به رهبری محمود اذنه، قرار گرفت. عثمانیان با ۱۲۰۰۰ سرباز به جناح راست ایران که ۷۰۰۰ سرباز داشت هجوم بردند. سربازان استاجلو و گیلانی به طرف عثمانیان تیر اندازی کردند ولی به تدریج توسط عثمانیان در مضیقه قرار گرفتند. ناگهان بیوک بیگم به نزدیکی جناح راست ایران رسید و ایرانیان را به حمله دعوت نمود. جناح راست ایران نیز ناگهان حمله کردند.

همزمان با حمله حسن استاجلو، نظام الدین روملو سوارانش را از راه دشت سولی چای به پشت جبهه عثمانی فرستاد. سپس او نیز با ۱۰۰۰۰ سربازش حمله نمود. توپ‌های ایران نیز بر سر عثمانیان چهار پاره می‌ریختند. همزمان سواره نظام ۷۵۰۰ نفری ایران به رهبری قره بیک گرجی از پشت سر به عثمانیان حمله برد.

بدین ترتیب قلب سپاه عثمانی دچار بی نظمی شد و آنان به صحرا عقب نشینی کردند. قدری که از ظهر گذشت، قلب سپاه فرهت چاووش توسط ایرانیان تصرف گردید.

تا این لحظه در قلب سپاه ایران ۵۰۰۰ نفر کشته و ۸۰۰۰ نفر مجروح شده بودند.

حسن استاجلو و جناح راست ایران به محمود اذنه و جناح چپ عثمانی هجوم برد. محمود اذنه در نبرد تن به تن حسن را کشت. هنگامی که می‌خواست سر از تن او جدا کند، بیوک بیگم به طرف محمود اذنه با تپانچه اش شلیک کرد و او را به هلاکت رساند.

پس از مرگ حسن، مهرعلی لاهیجی فرمانده جناح راست ایران شد. مهرعلی از نظام الدین درخواست نیروی کمکی نمود. نظام الدین نیز قره بیک گرجی را با سوارانش به کمک جناح راست فرستاد. آنان به جناح چپ سپاه عثمانی که یدی باشی به فرماندهی آن رسیده بود، هجوم بردند. صفویان در جناح راست نیز به پیروزی رسیدند ولی مهرعلی کشته شد.

سرانجام نظام الدین بیشتر سپاهیان خود را به کمک جناح چپ فرستاد و سرانجام جنگ با پیروزی کامل صفویان به پایان رسید. در این بین فرهاد ورزو و سهراب کلاچرمینه کشته شدند.

پس از نبرد

پس از جنگ نظام الدین شبانه به سپاه فرهت چاووش حمله کرد و آنان را وادار به عقب نشینی نمود.

روز بعد دو سوار عثمانی با پرچم سفید خواستار دفن کشتگان خود شدند که این درخواست با موافقت نظام الدین مواجه شد.

پس از چند روز که دو طرف به دفن کشتگان خود پرداختند، اسیران را مبادله کردند و عثمانیان از آذربایجان بیرون رفتند.

منابع

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.