کوی
کَوی یا کی هم به معنی فرمانروا، پادشاه میباشد و هم به معنی دیوان و فرمانروایان بد و دیویسنا. کویها یا امیران علاوه بر ریاست و زعامت سیاسی، پیشوای روحانی نیز بودند.منظور از کویها ناظر بر شاهان دوره کیانیان است. تنها کوی گشتاسب بود که پیش از فروپاشی سلسله کیانیان به زرتشت پیوست و آئین او را پذیرفت و او را یاری کرد. سایر کویها و امیران دوره کیانی که همزمان با زرتشت یا زمانی نزدیک وی بودند، نه تنها حکمت او را نپذیرفتند، بلکه با همراهی کرپنها (پیشوایان مذهبی) به مخالفت با وی برخاستند.
ز تخم کیان بی گمان کس نبود | که هرگز پیاده نبرد آزمود [1] |
کوی | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام قوم | کَوی |
نامهای دیگر | کاوی، کی، کا |
نام قدیمی | کاوه |
نخستین پیشوا | کاوه آهنگر |
پیشوایان دیگر | کیقباد، کیکاووس، کیخسرو |
پرچم | درفش کاویان |
محل زندگی | زاگرس، البرز |
نوع زندگی | یکجانشینی، چادرنشینی |
زبان | پارسیباستان |
پایتخت | آمل |
ملیت | ایرانی |
سایر اطلاعات | |
شناخته شده | سوارکاران، اسبداران |
آیین | مزدیسنا |
پیامبر | زرتشت |
نژاد | آریا |
به معنی فرمانروا
کَوی را در فارسی کِی گویند. و کِی عنوان سر دودمان شاهان کیانی و قباد سر دودمان کیانیان بودهاست.
در گاتها
در گاتها کوی از برای آمر و پادشاه مطلق آمده است چرا که هم برای امرای مزدیسنا آمده و هم برای امرای دیویسنا. بیشتر با گرهم، کرپن و اوسیج که از دیوان هستند، همگروه است.
در اوستا
در اوستا نام عدهای از پادشاهان و نامآوران با واژهٔ کوی همراه است. مانند کوی ائیپی ونگهو (کوی اپیوه)، کوی ارشن (کی آرش) کوی ویشتاسب (کی گشتاسب)، کوی هئوسروه (کیخسرو).[2]
پانویس
- شاهنامه. جلد پنجم. جنگ بزرگ کیخسرو، ص ۳۰۹
- دانشنامه مزدیسنا، ص ۳۹۸
منابع
- حسین، الهی قمشهای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
- اوشیدری، جهانگیر (۱۳۷۱)، دانشنامهٔ مزدیسنا، واژهنامهٔ توضیحی آیین زرتشت، تهران: نشر مرکز، شابک ۹۶۴-۳۰۵-۳۰۷-۵