کردان فارس

در زمان باستان تا اواسط سده نهم هجری، ۵۰۰ هزار کرد در فارس هستند.[1] اینها به صورت پنج ایل در فارس می‌زیسته‌اند. کهن ترین و تنها اثری که طایفه‌های کردهای شبانکاره را بازکاوی کرده، فارسنامه ابن بلخی است که بین سالهای۵۰۰ تا ۵۱۰ هجری قمری نوشته شده و این کردها را در پنج گروه اسماعیلیان، رامانیان، کرزومیان، مسعودیان و شکانیان شرح داده‌است. او در پژوهش خود احتمال می‌دهد که این کردها، مذهبی تسنن و امامیه و هفت امامی داشته که با زبانی غیر از پارسی سخن می‌گفته، اما زبان پارسی را خوب می‌دانسته‌اند.[2]

مناطق اسکان

طوایف شش گانه سرخی، طایفه بککی، طایفه سقلمه‌چی، طایفه آرندی وکوزرک تمامی طوایف بسیار کهن بوده و از گویش و فرهنگ متمایزی برخوردارند. قدمت این طوایف به "کردان فارس" دوره ساسانی می‌‌رسد.

ژوکوفسکی (v.a.Jokovicksi) که در سال ۱۸۸۲ به شیراز آمده‌است (حدود ۱۳۰ سال پیش) در باره مردم تلخداشک می‌نویسد:

روستای تلخی دشک در جنوب غربی شیراز در حومه باغ کمال الملک (باغ عفیف آباد) واقع شده، ساکنان آن کرد بوده و از طایفه کوزیوند (غازیوند) از ایل گوران می‌باشند که از آئین و مذهب ویژه‌ای برخوردارند.[2]

تعداد ۱۲ روستا در ایران به نام شبانکاره وجود دارد که تأثیر و ردپای کردهای ملوک شبانکاره را نشان می‌دهد. شهری در شهرستان برازجان به نام شبانکاره و در استان کرمانشاه چند روستا داریم که از کردهای شبانکاره هستند و به زبان کردی صحبت می‌کنند. در سلیمانیه عراق شبانکاره زیاد هستند. مثلاً در یک منطقه ۷۳ روستا که ساکنانش کرد شبانکاره هستند، وجود دارد که به کردستان عراق کوچ کرده‌اند. اما اینکه آیا کوچ اجباری دولتی یا کوچ تبعیدی و دراثر خشکسالی بوده، هنوز اطلاعی در دست نیست.[2]

بنا به اشاره محسنی در کتاب گویش و واژه‌نامه سیدانی به نظر می‌رسد تکه‌های پازل‌گونه‌ای وجود دارد که نشان از حضور احتمالی قوم آریایی ماد/ کرد در استان فارس و به‌ویژه بخش سیدان و سیوند دارد. 1- احتمال مادی بودن گویش سیوندی و شاید سیدانی کهن  2- وجود قومی با نام ایزدی یا کُرد یزیدی در سیدان و منطقه مورد اشاره 3- وجود روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بیجار در استان کردستان ایران، به نام سیدان 4- وجود عشیره‌ی «هرکی» در بخش کردستان ایران، ترکیه و عراق که متشکل است از سه طایفه سیدان، مندان و سرهاتی /  که به زبان کُرمانجی (ایرانی شاخه شمال‌غربی) /  سخن می‌گویند.[3]

در حال حاضر در استان فارس، گروهی از کردها زندگی می‌کنند که خود را کرونی می‌نامند این گروه در حدود ۱۰۰۰ خانوار هستند که در روستاهای شیراز و کازرون و سپیدان زندگی می‌کنند. سه روستا صد در صد کرد و ۱۱ روستای مشترک با فارسها. اینها به زبان کردی کرمانشاهی صحبت می‌کنند. این کردها زمان کریم خان زند به شیراز آمده‌اند. کریم خان زند، در آن زمان ۹۰ هزار نفر از کردها را برای تقویت خود به اطراف شیراز می‌بَرد.[2]

در شیراز غیر از این روستاها، در محله «تلخداش» که اینها هم از همین کردها هستند و یک کوچه در شیراز به نام لکها وجود دارد. آنهایی که در تلخداش زندگی می‌کنند یارسان هستند. یک حسینیه یا مسجد کردها هم در شهر شیراز وجود دارد که مربوط به دوره کریم خان زند است. کردهایی که از زمان کریم خان زند به این مناطق آمده‌اند، کرد کرمانشاهی هستند و کردی کرمانشاهی صحبت می‌کنند.

همچنین در استان فارس ؛ روستای بنام بوکان وجوددارد. بوکان نام شهری کُردنشین در ایران است.

۱۷ خانوار از کردهای شیراز هنوز کوچ روی می‌کنند. در لارستان فارس ۱۰ هزار نفر کرد هستند که پیرو مذهب اهل سنت شافعی بوده‌اند.

ردپای کردهای کرمان تا کهنوج و بم هم دنبال شده‌است. مهنی‌ها در سیرجان و رفسنجان هستند؛ در دامنه کوههای بارز.

رموم فارس

غیر از عشایر کرد شیراز،که منظور رمه گردانان و زندگی عشایری و دامپروری و نه به معنای "کرد"قوم خاص است‌.همانطور که واژه ی کرد از دیدگاه سیاحان غیر ایرانی به دامپرورهای کوچ رو گفته می شد و واژه هایی مانند کردهای ترک ،کردهای عرب ..‌. نیز آمده است. گروهی عشایر از زمان ساسانیان وجود داشته‌اند که پنج طایفه بوده‌اند. یک طایفه آنها در اصفهان و چهار طایفه دیگر در پارس سکونت داشته‌اند.طایفه اصفهانی بازنجان و طوایف ساکن پارس، کاریان،لواجان،دیوان و جیلویه نام داشته‌اند.[4]شولی ها نیز که منطقه سرحد چهادانگه شهرستان اقلید فارس و به ویژه در روستاهای چشمه رعنا حسین اباد کافتر و خنجشت یا (خنجشت) ساکن هستند این دسته می‌باشند از باز ماندگات شولی های ممسنی هستند،زیرا در قبرستانهای انها سنگ قبرهایی با قدمت بیش از ۵۰۰ سال وجود دارد که کلمه (کورشولی) یعنی شولی زاده یا پسر شولی ذکر شده‌است.و یک گروه هم در فیروزآباد و گروهی هم در گرمسیر فارس حضور داشته‌اند. شولی ها جزیی از کُردان پارس هستند که در کل زاگروس سکونت دارند در کردستان عراق در کردستان ایران در کنار شبانکاره ها هستند که برا اساس تاریخ العمری شولی ها و شبانکاره مردمانی شجاع و دلیر هستند که خیلی از جهات از لرها بهتر هستند و از اصیل ترین کُردهای ایران میباشند. چه در ک اینها در سال ۴۳۰ برای خودشان یک پادشاه معین می‌کنند و از اینجا سلطنت ملوک شبانکاره از سال ۴۳۰ تا ۷۴۶ در شرق فارس به وجود می‌آید. شهرستان نیریز، استهبان (شهر ایج، ایگ سابق)، فسا و داراب ولایت کردهای شبانکاره را دارند. تعداد ۲۹ پادشاه در این سرزمین پادشاهی می‌کنند و حکومت داشته‌اند.[2] طایفه مستقل و پارسی زبان چهارراهی نیز از بازماندگان پارسیان کوچرو ، شبانکارگان ؛ هستند .

در قرون معاصر ٬باصری ها که معرب کلمه ی پاسارگادی و به بصورت باصری درآمده است مانند کلمه ی بصره در عراق کنونی که معرب پاسره یعنی نگهبان راه بوده، امروزه در استان فارس به زندگی کوچی خود ادامه می دهند.نام باصری معرب شدهٔ واژهٔ پاساری است که به افراد قبیلهٔ پاسارگادیان ٬یکی از قبایل ده گانهٔ پارس‌ها در دوران هخامنشیان٬ اطلاق می شده.پاسارگادیان که کوروش را در ایجاد سلسلهٔ هخامنشیان یاری داده بودند در دوره‌های اشکانیان و ساسانیان به رم کاریان مشهور شدند.آن‌ها به دلیل این که به اردشیر بابکان نیز در تأسیس سلسلهٔ ساسانیان کمک کرده بودند؛مورد توجه وی و سایر شاهان ساسانی قرار گرفتند به طوری که مرکز حکومتی آن‌ها شهر مذهبی کاریان شد و نام آن‌ها رم کاریان شد.این نام در سده‌های آغازین اسلامی نیز کاربرد داشت.رم کاریان در مقابل حملهٔ اعراب سخت مقاومت کرد و شهر کاریان چهار بار توسط اعراب محاصره و فتح شد و پس از مهاجرت تعدادی از قبایل اعراب به فارس امور حکومتی رم کاریان در اختیار اعراب قرار گرفت.بر طبق سخنان مسعودی مورخ قرن چهارم در سرزمین فارس طایفه‌ای به نام پارسیان زندگی می‌کرده‌اند که بازماندگان همان رم کاریان بوده‌اند. آن‌ها در زمان آل بویه به دو گروه پاساری و بساسیری تقسیم گشته و به ترتیب ضمیمهٔ ایل عرب خمسه و ایل ترک گشتند. پاساری‌ها و بساسیری‌ها در زمان فتحعلی شاه قاجار دوباره با یکدیگر متحد شده و ایل باصری را تشکیل دادند که تا به امروز پابرجا مانده‌ و آن‌ را می‌توان سرسلسله و میراث بان فرهنگ و تمدن هخامنشی‌ها و کاریان دانست.[4]

جستار های وابسته

پانویس

  1. دکتر جمشید صداقت کیش: کردان پارس و کرمان سال۱۳۸۱
  2. جمشید صداقت کیش: کوردان پارس و کرمان سال۱۳۸۱
  3. محسنی حقیقی، محمد رضا؛ رستگاری نژاد (۱۳۹۷). گویش و واژه‌نامه‌ی سیدانی. شیراز. صص. ۹. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۰۴-۹۳۹۸-۱.
  4. احسان یوسفی، «عشایر پارس٬ شیراز٬ انتشارات قشقایی٬ ۱۳۹۳

منابع

  • دکتر جمشید صداقت کیش: کردان پارس و کرمان سال۱۳۸۱
  • احسان یوسفی:عشایر پارس٬سال ۱۳۹۳
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.