نبرد لشفلد
نبرد لشفلد (به آلمانی: Schlacht auf dem Lechfeld)(به مجاری: Lechfeldi csata) که نبرد آوگسبورگ نیز خوانده میشود، مجموعهای از درگیریها بین نیروهای اتوی یکم، پادشاه آلمان و مهاجمان مجار در دشتی به همین نام نزدیکی آوگسبورگ بود که از دهم تا دوازدهم اوت سال ۹۵۵ میلادی به مدت سه روز به طول انجامید.
نبرد لشفلد | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بخشی از تهاجم مجارها به اروپا | |||||||
نبرد لشفلد، نگاره ای از سده پانزدهم میلادی | |||||||
| |||||||
طرفین درگیر | |||||||
بوهم | شاهنشاهی مجارستان | ||||||
فرماندهان و رهبران | |||||||
اتوی یکم کنراد، دوک لورن † بورشارد سوم، هرتسوگ شوابن بولسلاو یکم، دوک بوهم |
بولچو لیل سور تاکسونی | ||||||
قوا | |||||||
۷٬۰۰۰–۹٬۰۰۰ سوارهنظام سنگین نگهبانان قلعه |
۸٬۰۰۰–۱۰٬۰۰۰ سوارکاران کماندار پیادهنظام ادوات محاصره | ||||||
تلفات | |||||||
سنگین | عمدتاً کشته شدند |
پیروزی اتو و کشته شدن اغلب مجارها در این نبرد، یکی از دلایل پایان حملات غارتگرانه مخرب مجارها به سرزمینهای مرکزی و غربی اروپا از جمله آلمان بود. به وجهی که عده ای از آن به عنوان «زایش ملت آلمان» یاد کردهاند.
پیشزمینه
سواران قبایل چادرنشین مجار از سال ۸۹۹ میلادی با تاراج سرزمینهای همسایه بخش گستردهای از پهنه قاره اروپا را زیر سم اسبان خود لگد مال کرده بودند.
شورش لیودولف، هرتسوگ شوابن، پسر و ولیعهد اتو یکم، به همراهی ساکسونها در سرزمینهای جنوبی علیه پدر در سال ۹۵۴ میلادی و بروز نابسامانیهای گسترده در آلمان، فرصت مناسبی به مجارها بخشید تا عمق خاک اروپا تا شمال فرانسه را درنوردند. آنها در راه برگشت جهت اجتناب از برخورد با سپاهیان پادشاه آلمان مسیر جنوب را برگزیده و از ایتالیا و کرواسی گذر کردند.
ماه دسامبر سال ۹۵۴ میلادی، اتو پسر سرکش را نهایتاً مجبور به فرمانبری کرد اما ناآرامی اراضی جنوبی همچنان ادامه داشت. بهار سال بعد فرستاده مجارها حسن نیت مردم خود را نسبت به پادشاه آلمان ابراز داشت. گفته میشود هدف اصلی سفیر جاسوسی و برآورد توان آلمانیها پس از شورش اخیر بودهاست. به هر صورت اندکی بعد از بازگشت فرستاده همراه با هدایای اتو، مشخص شد مجارها با گذر از سرحدات، پادشاه را به میدان جنگ فرا میخوانند.
سپاهیان مجار با ورود به بایرن با بر جای گذاشتن خرابیهای فراوان تا آوگسبورگ پیش رفتند. آنها پس از برپایی اردوگاه، شهر را به محاصره درآوردند. این اقدام بر خلاف عادت معمول مجارها بود که شهرهای بزرگ را به سرعت تصرف میکردند یا با صرف نظر، از کنارش میگذشتند. ممکن است عده ای از شورشیهای آلمانی، مجارها را به این مکان کشیده باشند.
با وجود استحکامات نه چندان قدرتمند و آسیب دیدگی فراوان در حوادث اخیر، مدافعان شهر حملات اولیه مهاجمان را دفع کردند. تمرکز اصلی بر دروازه شرقی بود که اولریخ، اسقف اعظم آوگسبورگ رهبری دفاع از آن را شخصاً به صورت غیر مسلح بر عهده داشت. مجارها در حملات خود به دیوارها موفق شدند به کمک ادوات محاصره بخشی از آن را به تصرع خود درآورند. با رسیدن خبر نزدیک شدن لشکر اتو، با نواخته شدن شیپور تمامی مهاجمان جهت آرایش مجدد و آمادگی جهت مقابله با سپاهیان دشمن به اردوگاه فراخوانده شدند. مجارها احتمالاً بر این عقیده بودند که با شکست این سپاه تمامی آلمان در مقابل آنها به زانو در خواهد آمد.
در این زمان شش هفته از تهاجم مجارها به خاک آلمان گذشته بود.
نبرد
تاریخ نگاران حوالی اولم را نخستین محل اردوی نیروهای اتو نقل کردهاند. به فرمان پادشاه نیروها به سمت اینگولشتات و نویبورگ در شمال شرقی حرکت کردند تا از این محل خطوط تدارکاتی متجاوزان را قطع کنند. ساکسونها، فرانکها، بایرنیها، شوابنیها و بوهمیها نفرات سپاه پادشاه را تشکیل میدادند که اغلب سوارهنظام سنگین بودند. این نیروها در هشت واحد هزار نفری سازمان یافته بودند. پیش از آن که این سپاه به آوگسبورگ برسد عده ای از مردان با خروج شبانه از شهر خود را به آن رساندند تا سهم خود را ادا کرده باشند.
سپاه اتو برای در امان ماندن از تیرهای سوارکاران کماندار مجار، راهی از درون جنگل را جهت رساندن خود به دشمن انتخاب کردند. به هر حال همین مسئله باعث کاهش میدان و برد دید آنها گشت. دهم ماه اوت بخشی از سواران مجار با استفاده از همین شرایط موفق شدند با دور زدن نیروهای اتو، بوهمیها و شوابنیها که مسئول حفاظت از خط تدارکات بودند، را در هم کوبیده اردوگاه آنها را به تصرف خود درآورند. درحالیکه مجارها در حال جمعآوری غنائم بودند، حمله کنراد سرخ، دوک لورن موجب عقب رانده شدن آنها شد. این اقدام از به محاصره درآمدن آلمانیها جلوگیری نمود.
با فرض افسانه بودن متون حماسی، در مجموع اطلاعات اندکی در ارتباط با جزئیات نبرد اصلی وجود دارد. آنچه مسلم است مرگ یکی از برادران اولریخ، اسقف اعظم آوگسبورگ و شدیدا زخمی شدن و مرگ کنراد سرخ در اثر برخورد تیر به گردنش است. بنابر قولی طوفان و بارش باران تابستانی که موجب کم اثر شدن کمانداران مجار گشت، نقش به سزایی در سرنوشت نبرد داشت. ویدوکیند، تاریخنگار ساکسون معاصر اتوی یکم از نقل این باران و تأثیر آن احتمالاً به سبب کتمان دخالت نیروهای ماورایی در نتیجه نبرد، خودداری کردهاست.
اتو از شیوه پدرش هاینریش در مقابل مجارها استفاده کرد. در این روش جهت رسیدن سوارهنظام سنگین به سوارکاران کماندار سبک مجار، تخست نیروهای سبکتر از جمله پیادهنظام و سوارهنظام سبک راهی میدان شدند سپس با درگیر شدن مجارها با این نیروها، سوارهنظام سنگین خود را به محل رساندند.
در پایان، مجارها با ناامیدی از پیروزی، به شکل منظم قصد ترک میدان و عقبنشینی کردند. تعدادشان همچنان به اندازه ای زیاد بود (دست کم ۲۰ هزار نفر) که هنگام نزدیک شدن به آگسبورگ برای گذر از رودخانه لش، مدافعان خیال کردند مجارها بدون تحمل آسیب از جانب نیروهای اتو، مجدداً شروع به تهاجم به شهر کردهاند. هنگامی متوجه نیت اصلی آنها شدند که مجارها با عجله میخواستند از رود لش عبور کنند. برخی بر این عقیده اند این عقبنشینی تاکتیکی بوده تا آرایش قوای آلمانی را همانند نمونه نبردهای سالهای گذشته به هم بریزد. حتی اگر بدین گونه بود، این روش با شکست مواجه شد. گفته میشود بارش دوباره باران همان بلایی پیشین را بر سر مجارها آورد. علاوه بر کم اثر شدن کمانداران مجار، باران موجب طغیان رودخانه گشت و عبور سریع از آن را زیر سایه تهدید دشمن بسیار مشکل ساخت.
به دستور پادشاه تمامی پلها بر روی رود شل جهت امتناع از فرار دشمن مسدود شد. تعدادی از مجارها از ترس جان خود بهآبادیهای اطراف گریختند. بخشی از آن درون رودخانه خروشان غرق شدند. عده دیگری در حال عقبنشینی توسط آلمانیها قتلعام گردیدند. در این میان بولچو، لیل و سور از فرماندهان ارشد مجار به اسارت درآمدند که هر سه مدتی بعد به دار آویخته شدند. آلمانیها با تصرف اردوگاه مجارها علاوه بر آزادسازی اسرا، غنائمی را که مجارها از خط تدارکاتشان به دست آورده بودند، را پس گرفتند. تعدادی از اسرای مجار نیز با بریده شدن گوش و دماغشان به سرزمین خود باز پس فرستاده شدند.
پیامد
اتو با صرف نظر از حمله به سرزمین مجار، پس از این نبرد قدرت فوقالعاده بیشتری یافت و سال ۹۶۲ میلادی، با تاج گذاری توسط پاپ ژان دوازدهم، خود را امپراتور مقدس روم خواند.
این شکست فاجعه بار علاوه بر متوقف کردن حملات دهها ساله آنها به سرزمینهای غربی، تغییرات بنیادینی در ساختار اجتماعی مجارها ایجاد کرد که نهایتاً منجر به تشکیل پادشاهی مجارستان گشت. پس از نابودی قدرت جنگجویان سوارکار، مجارها بیش از پیش با اسلاوها آمیختند و یکجانشین شدند. به درخواست گیزا، حاکم مجارستان مبلغان مسیحی از جانب پادشاه آلمان به این سرزمین وارد شدند. گیزا قدرت اشراف جنگجو را از میان برد. استفان، جانشین و پسر گیزا با گیزلا، شاهزاده اهل بایرن و از بستگان امپراتور آلمان ازدواج کرد.
منابع
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Battle of Lechfeld». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۷ نوامبر ۲۰۲۰.
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Schlacht auf dem Lechfeld». در دانشنامهٔ ویکیپدیای آلمانی، بازبینیشده در ۱۷ نوامبر ۲۰۲۰.