فاطما گل

فاطما گل اسم دختری است که با برادر ساده‌اش راحمی و زن داداش طمعکارش مقدس و برادر زاده ۶ ساله‌اش مراد در روستایی بنام ایلدید که در نزدیکی چشمه واقع شده در استان ازمیر ترکیه زندگی می‌کنند. فاطماگل نامزدی دارد به نام مصطفی. در این روستا پسر دیگر ای به نام کریم با زنی به نام مریم زندگی می‌کند، مریم بعد فوت مادر کریم او را بزرگ کرده‌است و وابستگی خاصی بهم دارند. این روستای خوش آب و هوا محل اقامتگاه ویلایی ثروتمندان ترکیه از جمله خانواده یاشاران است که قسمتی دیگر از بازیگران سریال را تشکیل می‌دهد. رشات و رفات یاشاران دو برادر و مالک شرکت یاشاران هستند و همسرانشان پریهان حیلمیه که بسیار به هم نزدیک اند و سلیم یاشاران پسر رشات و اردوعان یاشاران پسر رفات هستند. ملتم دختر سیاستمدار تورونل و اندراست که در شرف ازدواج با سلیم است و منیر وکیل قدرتمند و برادر پریهان است. خانواده ناملی که دوست خانوادگی یاشاران‌ها و به کمک آن‌ها ثروتمند شده‌اند لمان و شمسی هستند که پسری به اسم وورال دارند که بسیار به سلیم و اردوعان و کریم نزدیک است.

پسر رشات یاشار یعنی سلیم یاشاران برای برگزاری جشن نامزدیش با نامزدش ملتم وارد این روستا می‌شوند تا کنار ویلاهای مجللشان این جشن را برگزار کنند. شب جشن نامزدی فاطماگل نیز برای کار به ویلای یاشاران‌ها می‌رود. از طرفی پسرها (اردوعان، سلیم، وورال و کریم) از کنار دریا بعد مهمانی نامزدی در حال مشروب خوردن بودند و به حال خودشان نبودند و قرار بود مصطفی به ماهی‌گیری برود که نیمه شب فاطما گل برای بدرقه اش به طرف قایق به راه افتاد و در راه آن پسرها را دید و کریم در عالم مستی فاطما گل را به آن‌ها نشان داد و اردوعان او را گرفت و به فاطما گل تجاوز کرد و بعد سلیم و وورال به او تجاوز کردند اما تنها کسی که به خودش واقف بوده کریم بود که کاری با فاطما گل نکرد و فقط تا صبح بالای سر فاطماگل نشست و او را نگاه کرد اما خودش نمی دانست که کاری نکرده‌است و مدتی بعد وورال به او گفت و او دچار عذاب وجدان شدید شد که چرا مانع آن‌ها نشده‌است. فردای آن روز مریم که در حال جمع کردن گیاهان دارویی بود او را پیدا کرده و اورژانس خبر کرد و مقدس حلقهٔ نامزدی سلیم یاشاران را در محل جرم پیدا کرد و به خانواده یاشاران نشان داد و آن‌ها متوجه شده و منیر که وکیل است با باج دادن به بیمارستان آن‌ها را وادار کرد که به پلیس بگویند نتیجه تجاوز نبوده و با میل خود فاطماگل بوده‌است و بدین ترتیب خانواده یاشاران با دادن پول و رشوه به زن داداش فاطماگل موفق می‌شوند ماجرا را برای مدتی پنهان نگه دارند از طرفی یاشاران‌ها موفق می‌شوند کریم را راضی کنند که بگوید با فاطماگل رابطه داشته و به همین شکل برای آرام نگه داشتن فضا با فاطماگل ازدواج کند حال فاطماگل که دنیای امید و آرزوهایش نابود شده در حالی که مصطفی دیگر حاضر به ازدواج با او نیست و او را خیانتکار می‌داند تن به ازدواج با کریم می‌دهد و با کمک منیر با یکدیگر ازدواج می‌کنند و این در حالی است که آنها مجبورند برای فرار از خبر بی آبرویی که در سرتاسر روستا در حال پخش است به استانبول نقل مکان کنند و پس از نقل مکان به استانبول با اتفاقات بسیار زیادی مواجه میشوند مانند خبردار شدن ملتم نامزد سلیم از ماجرای تجاوز و آمدن مصطفی نامزد سابق فاطماگل به استانبول به قصد انتقام و این در حالی است که کریم احساس می‌کند عاشق فاطماگل شده‌است…

• فاطماگل در وبگاه IMDB
• وبگاه رسمی
• مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «فاطماگل». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی.