طایفه بورکی

طایفه بورکی، طایفه ای ایرانی بودند.

طایفه بورکی

تاریخچه

پیشینه تاریخی طایفه بورکی، به زمان پادشاهی شاه عباس صفوی باز می گردد. یکی از عمده ترین اسباب انحطاط فرمان روایی صفویان، وجود سران و سرداران مقتدر قزلباش بود که مانعی برای تثبیت اقتدار پادشاهی یگانه به شمار می آمد.[1]شاه عباس برای حذف قدرت نظامی و سیاسی قزلباشان اقدامات زیر را انجام داد:

  • سرکوب و از میان بردن سران قزلباش[2][3]
  • از میان بردن حکومت های قبیله ای مستقل، مثل ذوالقدر درفارس و افشار در کرمان[4]
  • ایجاد اتحادیه های ایلی، مثل ایل بختیاری[5]
  • کوچاندن قبایل : شاه عباس برای مهار و تضعیف قبایل قزلباش به کوچاندن و جابه جایی این قبایل و قبایل غیر قزلباش مثل لر کوچک، چیک وار، کرد مکری و بختیاری با هم نمود.[6]

این اقدامات باعث در هم شکستن تفوق قزلباش در بلوک قدرت گریدید. در وضعیت جدید هیچ گروهی به طور مطلق بر دیگری برتری نداشت و همگی قدرت خود را مدیون پشتیبانی شاه بودند.

در همین راستا طایفه بورکی از نواحی مرکزی زاگرس به منطقه کوار کوچانده شده و در آنجا سکنی گزیدند.

مهربانی، سادگی، صمیمیت، مهمان نوازی، راستگویی، شجاعت و همبستگی طایفه ایی از خصوصیات عمده و بارز بورکی ها می باشد. بورکی ها به زبان فارسی صحبت می کنند و پس از گذشت قرن ها بسیاری از آداب و رسوم خویش را حفظ کرده اند.

امروزه بخش عظیمی از جمعیت شهرستان کوار، مخصوصا بخش طسوج در استان فارس را بورکی ها تشکیل می دهند. و روستایی به همین نام در این شهرستان وجود دارد. همچنین آنها در بخش هایی از شهرستان های شیراز، سروستان، فیروزآباد، سپیدان، کازرون و لامرد نیز ساکن اند.

بورکی ها و جنبش های سیاسی اجتماعی

در سرتاسر دوران قاجار، بورکی ها به عنوان طایفه ای ناراضی از حکومت، مشغول فعالیت های ضد قاجاری بوده اند[7] که این امر موجب پراکندگی و تبعید و کوچ اجباری آنها از کوار به دیگر نقاط فارس شده است.

اما اوج فعالیت آنها به نهضت مشروطیت می رسد. که سردمدار این نهضت در فارس، یکی از سران طایفه بورکی به نام میرزا حسین خان معتمد دیوان کواری می باشد. وی در زمان مشروطیت به تهران رفت و پس از آشنایی با اهداف و سران نهضت مشروطیت در بسط آن به شیراز و فارس نقش اساسی ایفا کرد و به همراه طایفه خود و البته دیگر مشروطه خواهان فارس، ایالت فارس را به یکی از مهمترین کانون های مشروطیت بدل کرد، و سر انجام نیز در این راه جان می سپارد.[8][9]

از دیگر افراد مشهور این طایفه، می توان به ملا ماندگار بورکی اشاره کرد، که از افراد نزدیک کریم خان زند بوده است و در زمان او آبادانی های بسیاری در کوار ایجاد می گردد.[10]

لهجه و گویش بورکی ها

بورکی ها به زبان فارسی صحبت می کنند. در اینجا برای شناخت بیشتر ریشه و اصالت این طایفه، تعدادی از کلمات کاربردی که توسط آنها به کار برده می شود، آمده است. همانطور که مشاهده می شود، تمام این کلمات ریشه فارسی پهلوی دارند و بسیاری از این کلمات توسط اقوام لر ساکن لرستان نیز به کار برده می شوند.

لازم به ذکر است که کلمات زیر از گویش مردم شهر طسوج در شهرستان کوار فارس، که عمده جمعیت آن از طایفه بورکی می باشد، گرفته شده است.

در بعضی کلمات حرف او به ای تبدیل می شود. مانند کلمات خون، پول، مو، زانو، دود، کوچه، فوت، که به تر تیب به خین، پیل، می، زانی، دید، کیچه، فیت تبدیل می شوند. و همچنین در بعضی کلمات نیز حرف ب به او تبدیل می شود.مانند آب، شب، تب، سبز، ابر که به ترتیب به او، شو، تو، سوز، اور تبدیل می شوند. در این لهجه تحت تاثیر لهجه شیرازی حرف او به آخر اشیا و جاندارانی که در تعریف واقع می شوند اضافه می شود.

فارسیبورکیتلفظفارسیبورکیتلفظ
پدربواboaمادردیdey
مادر بزرگننهnaneبرادرکاکا، برارbarar
خواهردَدِه، خوارdadehپسرکر،بچهkor
عموتَتِهtatehداییهالومثال
عمهعامه- شوهرشیگر-
باجناقهمریشhamrishعروسعاریس-
داماددوما- سرکلهkalleh
چشمچِشcheshلبلوlo
دهانکَپ، دَن،چیلkap,daanمومی-
مژهمِرزنگmerzengبینیپوز-
گردنمُلmolزبانزوونzavoon
شکمکُمkomکلیهگردلهgordeleh
زانوزانی- انگشتپنجهpenjeh
امروزاُمروomrooفرداصَواsava
صبحصوsovعصرپسینpasin
صبح زودچاشت،صُو گَهchashtشبشُوshou
دیروزدیگینهdiginehپریروزپریگینهparigineh
دیشبدوشونه- پریشبپرندوشونهparandooshoneh
امسالاُمسالomsalپرستوپِرسوکpersook
آباُوaoآفتابافتوafto
خاکگِلgelآتشتَشtash
گِلشلsholابراُورaor
جویجوگjoogدشتکَپِهkapeh
کوهکُهkohصخرهکَمَرkamar
غار کوچکاِشقَفتeshghaft
فککَچهkachehاستخوانسَکَلsakal
گلوگُلیgoliخونخین
آرنجکُرمیلیکkormilikصورتری، سیرتsirat
پستانگولون،پِسونپهلوگُردهgorde
گوسفندمیشگاوگوgao
موشمُشکmoshkقورباقهبَقbaq
شغالسگتورهروباهروآroa
سوسماردیمارونdeymaroonبزمجهتَتِه قُمtateqom
بُز نرچپشchapeshگاو نرجنگهjengeh
جوجه تیغیزوزوکzoozookخارپشتچولهchooleh
مرغمرخmorkhگنجشکبنجشکbenjeshk
کرکسدالجوجهچیکیلهchikileh
جغدبیفخفاششوکوره،شوپرک گوییshokooreh
ماهیمویmoiخرچنگکرنجالkerenjal
پروانهشوپرکزنبوربزbez
مگسپخشهpakhasheپشهپلهpaleh
سوسکغزوکqazookشپشتشtesh
کلاغقلاqalaآهواشکالeshkal
سروسلوsalvاسفنددینیشت
ارزنالمalomانارنار
کاهوکوویرkowirعدسبونی
سیب زمینیآلوخیار سبزبالنگ
هیزمخیمهkhimeخاکستررشتrasht
شاخهلاخهlakhehشاخه خشکچولوکسchoolooks
شاخه کلفتکتلkotolشاخه کوچکچیلتهchilteh
سمغ درختزودیzoodiدوددید
پیراهنجومهjoomehلباسرخت، چانchaan
کفشارسیorsiچالهچال
سوراخسیلاکلوخکلمkolom
تخم مرغخاگپولپیل
سبزسوزsoozابلقالوسaloos
ته دیگبن کرهtadigگوشه، کنجسیک،کِر
کبابکواوkavavطعم، مزهطوم
حیاطاوشهoashehکوچهکیچه
پنجرهدریچهپشت بامبون
کمرمازهmazehلگدلاغتlaqat
هنوزهنیhaniرو،بالاری
پایینشیلختپتیpati
فریادقاره، جارqarehآهستههموارhomvar
استوار،مقاومسِوِرseverبی موهلhol
قوی هیکلنرگرnargarلاغرلاتور
ضعیفنخاشnakhashتبتوtao
گرسنهناشتاصبحانهناشتیnashtei
کینهگوکgevakعاجزچوله چزchoolachez
نیمهلتletبرایسی
نگاهسیلseilشایعهچوchao
گوشه،پارهکتkotخمیازهکَپزَرِه،قَدکَشِهkapzare
محکمقامqaamسوتفیشکهfishkeh
بزار،بگذاربلbelکثیفچپلchapal
لزجچکنهchekenehدیوانهگناgena
نشخوارغاشتghashtکافیکرمندkaramand
اداشقsheqمغرورچنگ، فیرchong
روشنبرberآویزاندل انکوزdelankaooz
بزرگگتgotشایدگاس، تقاtoqa
نفوس بدمرواmorvaشل و ولشِوِرshever
جوانجالغلغلکخنجولوکkhenjooloook
عطسهوخشهvakhshehدم کوتاه، کندکلkol
غر زدنداسوننفس عمیقهناسکهhenaskeh
فوتفیتقهرغیزgheiz
پیداآلیaleiعادتآمختهamokhteh
لرزیدندروشیدنderooshidanسرما زدهلاتا کردهlata kerdeh
سیل زدهلریloeriآرام نداشتنجغ نیاوردنjogh
دست زدنشپک زدنshapak zadanرنده کردنکرندنkarondan
پوشیدنور کردنvar kerdanفرار کردنجیکیدن
گریه کردنگیرویدننابود کردنقر کردنqer kerdan
خوابیدنخوسیدننشستننشتنneshtan
نگاه کردنسی کردنsei kerdanجویدنکرچندنkorchondan
گذاشتهشتheshtعوض کردنالشت کردنalesht
بعدا،آن وقتاوساoosaصبر کن،وُیسَکvoisak
سِمِجپِلاچpelachبرآمده شدهزُپِهzopeh
بیرونتیدرtidarبهتربخترbekhtar
ببینممینُمminomسرماسومsoom
نگهبانیپاشتpashtعمیققیل
ساعقهتشو برقtasho barqلرعدو برقغرتِراقqorteraq
زودزِلzelخیره شدهمُتَک زدهmotak zadeh
بچه عزیزبَبِهbabeطایفهطیفهteife
دعواجرjarزمین گیرکُتُرُمkotorom
مورچهموریموریانهرشمیزroshmiz
ذغال روشنخُرگkhorgسریعجَلدjald
جوهر،جربزهزانِشتzaneshtگرد بادگَرته لیلهgartelile
شکموکُمینkominلیس زدنلَفک زدنlafk
چاقکُلُفتkoloftپروازفِرfer
معطلمُسَر.لَنگmosarگروهبِیلهbeileh
گرفتناِسَدَنesadanفرستادنبیسی کردنbisi
بشقابدوری

منابع

  1. زندگی شاه عباس اول، نصراله فلسفی، جلد سوم، دانشگاه تهران
  2. زندگی شاه عباس اول، نصراله فلسفی، جلد سوم، دانشگاه تهران
  3. نقاوت آلاثار فی ذکر الخبار، محمود بن هدایت افوشته ای نطنزی، تصحیح احسان اشراقی، انتشارات علمی فرهنگی
  4. نقاوت آلاثار فی ذکر الخبار، محمود بن هدایت افوشته ای نطنزی، تصحیح احسان اشراقی، انتشارات علمی فرهنگی
  5. تاریخ عالم آرای عباسی، اسکندر بیگ منشی ترکمان، تصحیح اسماعیل رضوانی، تهران دنیای کتاب
  6. زندگی شاه عباس اول، نصراله فلسفی، جلد سوم، دانشگاه تهران
  7. وقایع اتفاقیه، گزارش اوضاع و حوادث فارس در زمان مشروطیت از خفیه نویسان انگلیس، تصحیح سعیدی سیرجانی 1361
  8. انقلاب ایران، ادوارد براون، ترجمه و حواشی احمد پژوه، نشر معرفت 1339
  9. نهضت آزادی خواهی مردم فارس در انقلاب مشروطیت ایران، جهانگیر قائم مقامی، مرکز ایرانی تحقیقات تاریخی1359
  10. فارسنامه ناصری، میرزا حسن فسایی، تصحیح رستگار فسایی، انتشارات امیر کبیر،1367
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.