سید علی‌اکبر فال اسیری

سید علی اکبر فال اسیری(۱۲۵۶–۱۳۲۰قمری) از عالمان بزرگ و سیاستمداران ایرانی عصر قاجار است.

زندگی و تحصیلات

سید علی اکبر فال اسیری در سال ۱۲۵۶ در روستای اسیر از توابع شهرستان مهر استان فارس متولد شد، و با پرورش در خانواده‌ای از سلسلهٔ سادات و تحت آموزش شیخ محمد اسیری رشد و پرورش یافت و دروس مقدماتی وقسمتی از دروس تکمیلی و عالی را نزد او در حوزهٔ بزرگ اسیر در مسجد جامع اسیر فراگرفت. استادش به او پیشنهاد رفتن به شیراز -که در آن زمان دارالعلم نامیده می‌شد- کرد که حوزه‌های علمیه آنجا با وجود مراجع و فقعهای بسیار از جملهٔ مراکز مهم علمی تشیع به‌شمار می‌رفت. وی در چهارده سالگی راهی شیراز شده و در محضر درس مهدی کجوری، متوفی به سال ۱۲۹۳، حاضر شد. آقابزرگ تهرانی در کتاب طبقات اعلام شیعه جلد چهارم دربارهٔ سید فال اسیری می‌نویسد:

او ازفقهای برجسته و علمای بزرگ شیراز بود. در شیراز، نزد شیخ مهدی کجوری در همان شهر تلمذ نمود، سپس، به عتبات عالیات مهاجرت نموده و در نجف اشرف در محضر درس میرزا حبیب‌الله رشتی و دیگران حاضر شده و به کسب کمالات پرداخت.

فال اسیری قصد اقامت دایم در نجف داشت، لکن، استاد او رشتی از وی خواست به شیراز بازگردد تا مردم از دانش و فضل او بهره‌مند شوند. رشتی به خط خود در وصف کتاب المیراث ایشان نوشت و به علو مرتبه و ارزش والای فال اسیری در دو زمینهٔ علم وعمل اشاره نمود و این نوشته را به مهر خویش (حبیب‌الله) ممهور ساخت.

فال اسیری در خواست استاد را پذیرفت و به شیراز هجرت کرد و در شیراز به تدریس علوم دینی، هدایت مردم و اقامه نماز جماعت در مسجد وکیل پرداخت.

اما آنچه موجب شد که شیخ حبیب‌الله رشتی اصرار نماید تا فال اسیری از نجف به شیراز هجرت نماید کفایت علمی و فقهی و آگاهی سیاسی و اجتماعی سید بود. اجتهاد او مسلم و در شیراز صاحب فتوا بود. رساله عملیه که از وی به جا مانده نشانه جایگاه علمی اوست.

آثار

نسخهٔ دست‌نویس کتاب المیراث ایشان، در حال حاضر، در کتابخانهٔ سید عبدالله خویی در نجف نگهداری می‌شود. وی مشاور و داماد میرزا محمد حسن شیرازی صاحب فتوای معروف تحریم تنباکو و مرجع بزرگ شیعه می‌باشد.

خویشاوند میرزای شیرازی

او داماد و مشاور میرزای شیرازی است که در نامه‌های خود از وی تمجید می‌کرد. وی در شیراز فتوا می‌داده ورساله عملیه اش در حال حاضر در کتابخانهٔ شهید آیت‌الله دستغیب شیراز است از جمله دارای مسایلی در مورد تعیین قبله، مصارف زکات، حق فقرا و مساکین، و توضیحاتی در بارهٔ اصول دین دارد که می‌گویند قبلاً به آن پرداخته نشده‌است.

در نهضت تنباکو

فال اسیری یک بار به اصفهان وبار دیگر به عراق تبعید می‌شود و در جریان قیام تنباکودر میان معترضان است. روزی در مسجد وکیل بر بالای منبر حاضر شده و اعلام می‌کند:

«ای مردم، موقع جهاد عمومی است. بکوشید تا جامهٔ زنان نپوشید»

و شمشیری از زیر عبا بیرون آورده اعلام می‌کند، که:

«هر بیگانه‌ای که برای انحصار دخانیات بیاید، شکمش را با این شمشیر پاره خواهم کرد!»

در پاورقی صفحه ۳۶ کتاب تلاش آزادی نوشته آقای باستانی پاریزی آمده: "در مقابله با کمپانی رژی، ابتدا مجتهد شیراز حاج سید علی اکبر فال اسیری در شیراز شمشیر زیر عبا پنهان کرد و به منبر رفت و شمشیر را بیرون کشیده مردم را به جهاد دعوت نمود. اولیای حکومت، مجتهد را تبعید کردند. او به بصره رفت و با حاجی میرزا حسن شیرازی مذاکره نمود و فرمان تحریم را صادر کرد. "

سید علی اکبر فال اسیری و حافظ

سید علی اکبر فال اسیری علاقه بسیار زیادی به خواجه اهل راز حافظ شیرازی داشت به صورتی که برای راز و نیاز و شب زنده داری بر سر مزار ایشان می‌رفت و به عبادت می‌پرداخت. در آن دوره اقلیت‌های دینی زیادی سعی داشتند که به دروغ حافظ را به خود منتصب کنند، درحالی که حافظ یک عالم و شاعر مسلمان بوده‌است. بار اول گبرها شروع به ساخت مرقد حافظ کردند که با مخالفت آیت الله فال اسیری رو برو شدند و ساختمان تأسیس شدهٔ آن‌ها به دستور ایشان توسط مردم بازاری شیراز تخریب گشت و این مکر و حیله آن‌ها کار به جایی نبرد. بار دوم در سال ۱۳۱۷ ملاشاه جهان زردشتی سعی بر ساختن قبه ای بر مزار حافظ داشت تا این شاعر و عارف نام‌آور مسلمان را به آیین خود منتصب کند که با هوشیاری آیت الله فال اسیری این کار به سرانجام نرسید و آن قُبّه را مردم شیراز تخریب کردند. بار سوم از طرف حکومت وقت آهن و تخته آوردند ولی گویا این بار هم با حمایت و مشارکت گبرها بوده‌است که با مخالفت شدید آیت الله فال اسیری رو برو می‌شوند و موفق به پیاده کردن نیت شوم خود نمی‌شوند. سید نعمت‌الله حسینی در کتاب مردان علم در میدان عمل جلد هفتم چنین نوشته‌اند:در زمان مجتهد بزرگ فال اسیری عده ای از گبرها بر این عزم بودند که حافظ را منسوب به خود و آئینشان نمایند و بدین منظور اقدام به ساختمان مقبره او نمودند. قسمتی از آن را ساخته بودند که خبر به ایشان رسید بلافاصله دستور داد خراب کردند آنگاه در یکی از روزها که برای فاتحه به کنار قبر حافظ رفته بودند به او خطاب کرده و گفتند: ای حافظ من حق بزرگی برتو دارم می‌خواستند تو را متهم به گبر بودن نمایند و من آبروی تو را حفظ نمودم.

البته همانگونه که بعضی از نادانان یا مغرضان، هر مسئله ای را که به دستور روحانیین انجام پذیرد به صورت دیگری منعکس می‌کنند و از آن سوء استفاده تبلیغاتی می‌نمایند و افراد ساده لوح را به اشتباه می‌اندازند در این مورد نیز شایعه پردازیهای بی اساس شده‌است و برخی قلم به دستان نیز در کتابهایشان این داستان را به صورت کاملاً تحریف شده نقل کرده‌اند.

آیت الله سید علی اکبر فال اسیری: ای حافظ من حق بزرگی برتو دارم می‌خواستند تو را متهم به گبر بودن نمایند و من آبروی تو را حفظ نمودم.

 مجتهد فال اسیری، کتاب مردان علم در میدان عمل جلد ۷، کتاب سیمای یک مجاهد ص۲۲۸

حمایت از نوآوری

از ویژگی‌های ایشان حمایت از نوآوری‌های مشروع بود. یکی از اهالی شیراز در بمبئی هندوستان آموزش عکاسی دیده بود. پس از مراجعت به شیراز، مغازه عکاسی تأسیس کرد و به عکاس باشی شهرت یافت، عده ای با او مخالفت می‌کردند و هنر عکاسی را تحریم کردند، این افراد مانع بزرگی برای کسب و کار عکاس باشی بودند. عکاس باشی به ناچار حضور آیةاللّه فال اسیری رسید و مشکل کارش را با او مطرح کرد. آیةاللّه فال اسیری دستور داد تا عکسی از وی بگیرد. عکاس باشی دوربین خود را آماده کرد و عکس ایشان گرفت و آن را ظاهر کرده و در قابی گذاشت و به ایشان تقدیم کرد. آیةاللّه فال اسیری گفتند: این شغل شما مشروع و حلال است. عکاس باشی پس از کسب اجازه، عکس آیةاللّه فال اسیری را تکثیر و در معابر عمومی شهر نصب کرد و بدین وسیله مشروع بودن کار خود را ثابت کرد.

درگذشت

آیه الله سید علی اکبر فال اسیری در ربیع الثانی (۱۳۱۹ هـ. ق) دار فانی را وداع گفت. پیکر مبارکش را در حافظیه شیراز دفن کردند. کسبه و بازاریان به محض مطلع شدن از رحلت آن عالم فرزانه به مدت سه روز بازار را به احترام او تعطیل نموده و مجالس عزاداری برقرار کردند. و از طرف پسران وی در مسجد وکیل مجلس ختمی برقرار شد که علما، اشراف و اعیان شهر در آن مجلس شرکت نمودند. برقراری این گونه جلسات عزاداری در غم و سوگورای آن عالم از سوی دوستان و دشمنان بیانگر صداقت، پاکی و ساده زیستی آن عالم وارسته است.

منابع

    • رحمتی، محمدرضا. نقش مجتهد بزرگ فارس در نهضت تنباکو، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
    • سیمای یک مجاهد
    • مردان علم در میدان عمل ج۷، حسینی نعمت‌الله، دفتر انتشارات اسلامی

    پیوند به بیرون

    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.