سید حسن زعیم

[1]میرزا سید حسن خان زعیم یا میرزا سید حسن خان زعیمی (زعیم کاشانی) (۱۲۷۰خ کاشان - تیر ۱۳۲۹خ کاشان) از فعالان سیاسی ملی و مخالف رضاشاه و نماینده مجلس شورای ملی بود.[2][3]

سید حسن زعیم
نماینده مجلس شورای ملی
حوزه انتخاباتیکاشان (دوره‌های چهارم و ششم)
حوزه انتخاباتیشوشتر (دوره پنجم)
اطلاعات شخصی
زاده۱۲۷۰
کاشان، ایران
درگذشته۱۳۲۹
کاشان، ایران
ملیت ایرانی
دیناسلام شیعه دوازده امامی

زندگی‌نامه

سید حسن خان زعیم به احتمال قوی در محله دروازه فین کاشان به دنیا آمد که بازارچه خانوادگی زعیم در آن واقع بود یا به روایت دیگر در محله درب اصفهان. پدرش سید صادق دهدار و باغدار بود و با برادرش سید نصرالله به تولید و بازرگانی تنباکو اشتغال داشت.[4]

سید حسن خان تحصیلات خود را در کاشان آغاز کرد و در تهران ادامه داد. در دوره چهارم همراه با دایی‌اش میرزا نصرالله خان جلیل‌الملک به نمایندگی از کاشان به مجلس شورای ملی رفت. در این دوره به سبب تلاش برای حل مسالمت‌آمیز بحران شیخ خزعل، میان مردم خوزستان محبوبیت یافت [4] و در دوره پنجم نماینده شوشتر شد.

استیضاح رضاخان

زعیم در مجلس جزو جناح اقلیت مخالف سردارسپه بود و پس از آنکه با کشته شدن کنسول امریکا در تهران، سردارسپه در پایتخت حکومت نظامی برقرار و عده‌ای را توقیف و روزنامه‌ها را تعطیل کرد، همراه با سید حسن مدرس و ملک‌الشعرای بهار، سید ابوالحسن حائری‌زاده، حاجی اسماعیل عراقی. میرزا علی کازرونی و احمد اخگر، طرح استیضاح سردارسپه را در هفتم امرداد ۱۳۰۳ به مجلس داد. موارد استیضاح عبارت بود از: «سوء سیاست نسبت به داخله و خارجه، قیام و اقدام بر ضد قانون اساسی و حکومت مشروطه و توهین به مجلس شورأی ملی، تحویل ندادن اموال مقصرین و غیره به خزانه دولت». صبح ۲۸ امرداد که قرار بود رضاخان و اعضای دولتش در مجلس حاضر و استیضاح شوند، هوادارانش جلو مجلس جمع شدند و هنگامی که مدرس رسید، به او هجوم بردند و در تعقیبش وارد مجلس شدند. داخل مجلس نیز، نمایندگان هوادار رضاخان به مدرس حمله کردند که باعث تشنج و تعطیل جلسه و عقب افتادن آن به عصر شد. هنگامی که مدرس از مجلس بیرون رفت، باز هم جمعیت هوادار رضاخان به او و میرزا علی کازرونی نماینده بوشهر حمله و هر دو را بشدت لت و کوب کردند. مدرس بناچار به مدرسه سپهسالار (شهید مطهری کنونی) در همسایگی مجلس پناه برد. به حائری‌زاده نماینده یزد هم حمله فیزیکی شد که او به خانه علی اکبر داور نماینده لارستان پناه برد. در جلسه عصر، مدرس و کازرونی و حائری زاده به مجلس نیامدند و ملک‌الشعرای بهار به نمایندگی از استیضاح‌کنندگان در مجلس حاضر و نطقی در اعتراض به وقایع آن روز کرد که با طعنه و مخالفت نمایندگان اکثریت، از جمله سلیمان میرزا روبرو شد. در نتیجه، ملک‌الشعرا و همفکرانش تصمیم گرفتند استیضاح مسکوت گذاشته شود اما رضاخان از مجلس رأی اعتماد خواست و گفت: «برای دولت تکلیف لازم است. اگر اقلیت هر روز به یک عنوانی اسباب زحمت دولت را فراهم کند برای دولت پیشرفت ندارد ... دولت متکی به اکثریت است، اگر اکثریت دارد برود عقب خدمت خودش و اگر هم ندارد تکلیف خودش را بفهمد ... رأی اعتماد با هر چه می‌خواهید بگیرید. با سیاه سفید. قرمز، هر چه می‌خواهید بگیرید. تقاضای ما معین شدن تکلیف ماست». با خروج نمایندگان اقلیت از جلسه، نمایندگان به اتفاق به دولت رضاخان رأی اعتماد دادند. [5]

تبعید

انتخابات دوره ششم مجلس پس از به سلطنت رسیدن رضاشاه انجام گرفت و زعیم این بار از کاشان نامزد نمایندگی شد. به سبب بروز دوستگی و اختلاف و درگیری، انتخابات با مشکل روبرو شد و ناظران حاضر به تأیید صحت انتخابات نبودند. سرانجام زعیم رآی آورد و چند ماه پس از آغاز کار به مجلس، به مجلس راه یافت. او که از دوره چهارم از مخالفان رضاشاه بود، پس از پایان این دوره به سبب انتقادهایش از رضاشاه به روستای دروس شمیران تبعید شد. پس از یازده ماه زندگی در این روستا، محمد مصدق به او پیغام داد که جانش در خطر است و باید فوری از ایران برود. زعیم شبانه به تهران رفت و به کمک دوستانش در سال ۱۳۰۸ از ایران خارج شد. او در پاریس ساکن همان پانسیون دانشجویی در کوچه گی لوساک نزدیک دانشگاه پاریس شد که مصدق هنگام دانشجویی در آن اقامت کرده بود. زعیم در پاریس تحصیل کرد و در رشته علوم سیاسی دکترا گرفت. او با دختری بلژیکی ازدواج و پس از ازدواج با یکدیگر به شهر نیس در جنوب فرانسه رفتند و مغازه تولید و فروش کلاه زنانه باز کردند. [4]

مرگ مشکوک

زعیم در سال ۱۳۲۵ به ایران بازگشت و به مبارزات سیاسی ادامه داد. در تهران در خانه بانو پری شیبانی که از خویشان مادرش بود، در کوچه درویش خیابان صفی علیشاه مقیم شد. این خانه محل رفت‌وآمد و گردهمایی شخصیتهای ملی همچون دکتر محمد مصدق، ابوالحسن حائری‌زاده، عبدالقدیر آزاد، الهیار صالح، علی شایگان، سید محمد بهبهانی، شمس قنات آبادی، آیت‌الله کاشانی و دکتر فاطمی بودند. [4]

زعیم درانتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی (سال ۱۳۲۹) از کاشان نامزد شد اما شب انتخابات به صورت ناگهانی درگذشت. به گفته نوه اش کورش زعیم:

«دوستی از تهران از سوی شاه به کاشان آمد تا پیروزی قطعی او را تبریک بگوید. در حالی که دوتایی به بازی تخته نرد مشغول بودند، آن "دوست"، که نامش را نمی‌توانم ببرم، قهوه ویژه‌ای درست کرد تا با هم بنوشند. زعیم چند لحظه پس از آنکه قهوه را نوشید، حالش بهم خورد و به زمین افتاد. پس از به زمین افتادن سید حسن زعیم متعاقب نوشیدن قهوه دوست، دقایقی بیش نگذشت که دو نفر از ماموران امنیتی وارد خانه شدند و بدون اینکه به پزشگان حاضر در صحنه، دکتر آلا پزشگ قانونی کاشان و دکتر گوهری که هر دو از دوستان خانوادگی ما بودند و دکتر احمد اسدی عمو و شوهرخاله من (پزشگ مجلس شورای ملی) اجازه بدهند او را به بیمارستان ببرند، زعیم را با خود بردند. بامداد روز بعد اعلام کردند که ایشان درگذشته است و از پزشگ قانونی خواستند که در هنگام دفن حاضر شده و پروانه دفن را امضاء کند. به هیچ کس دیگر، حتی اعضای خانواده اجازه حضور در مراسم خاکسپاری را ندادند. دکتر آلا بعدها به پدرم و دیگر اعضای حاضر خانواده گفت که هنگام دفن او دیده بود که زعیم چشمان و دست خود را کمی تکان می دهد. او (پزشگ قانونی) اعلام کرده بود که زعیم هنوز زنده است و باید فوری به بیمارستان منتقل شود ولی ماموران بی توجه به اعتراض پزشگ قانونی او را فوری و بدون حضور خانواده دفن کردند.». [4]

سیدحسن زعیم در امامزاده پنجه شاه کاشان به خاک سپرده شد. او پسر عمه آیت‌الله کاشانی بود و با الهیار صالح نیز خویشاوندی داشت. کورش زعیم عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران و سیامک زعیم عضو اتحادیه کمونیستهای ایران نوه های اویند.

پانویس

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.