بریم (آبادان)
بـِرِیم نام یکی از محلات شهر آبادان در استان خوزستان ایران است. این محله از محلههای متعلق به شرکت نفت ایران بوده است.از رستوران ها و اغذیه فروشی سابق و معروف این منطقه زیبا که قبل از انقلاب و جنگ ایران و عراق دایر بوده اند.كه مي توان با رستوران سيسپاد و اغذيه فروشي اِين به مديريت راضي دريساوي (رضا دريس) اشاره نمود .
نام
درباره ریشهٔ نام آن سه گفته وجود دارد:
- اینکه این نام کوتاهشدهٔ نام فردی به نام ابوابراهیم است که با طایفهاش در این محل زندگی میکرده.
- اینکه بخاطر وجود نخلستانهای گسترده در قدیم در این محل، نام آن از خرمای بریمی گرفته شده است. هرچند نخلستانهای باقیمانده در دهکده بریم بیشتر از نوع خرمای گنطار هستند.
- برخی بریم را نام یک مهندس انگلیسی دانسته اند.
شرایط
بریم امروزی کوچکتر از مرزبندی کهن بریم است.در مرزبندی پیشین بخش بزرگی از مرکز کنونی شهر آبادان بخشی از بریم شمرده میشد.امروزه بریم در میان ساختمان شرکت نفت آبادان، پتروشیمی ابادان، و محلههای هلال بریم و دهکده بریم مرزبندی شده است.شیوه ساخت خانههای ویلایی آن و سرسبزی و دیوارهای سبز از جنس شمشاد و مورد این کوی را زیباترین و خوش آب و هواترین بخش آبادان ساخته است.بزرگترین و زیباترین هتلهای آبادان یعنی هتل کاروانسرا و هتل آزادی(پارسیان)در این بخشند.این کوی نیز مانند بسیاری دیگر از جاهای آبادان هنوز به درستی بازسازی نشده و نشانههایی از جنگ و ویرانی در آن دیده میشود. بریم و بوارده در زمان پهلوی از محلات خارجینشین، مدرن و پولدارتر شهر آبادان بودند. در مورد وجه تسمیه نام بریم، همچین نقل است که این کلمه از کلمه انگلیسی BRIME به معنی حاشیه، کنار و لبه (که همان حاشیه رود اروندرود که محله بریم در کنار آن احداث شده است)گرفته شده است.
همچنین تمامی نیازهای شهرک نشینی در طراحی این منطقه لحاظ شده است مانند مدرسه ها، فروشگاهها، باشگاهها و ... .
نخستین کارخانه تهویه مطبوع کشور (و شاید منطقه) در این مکان برپای بود که هوای خنک آن از طریق کانال های زیرزمینی به خانهها انتقال می یافت (کولر مجزا به صورت امروزی وجود نداشته). این کارخانه در حال حاضر تغییر کاربری داده و یک مکان ورزشی است.
در ادبیات
زویا پیرزاد در رمان چراغها را من خاموش میکنم که در دهه ۱۳۴۰ در محله بوارده شمالی در آبادان روی میدهد، به محله بریم هم اشاره کرده است.
منابع
- چراغها را من خاموش میکنم، زویا پیرزاد، تهران: نشر مرکز، ۱۳۸۰