کهنالگو
عین ثابت (اعیان ثابته) (به انگلیسی: archetype) عرفاً، ماهیت را «عین ثابت» گویند، چنانکه گفتهاند که: «الاعیان ثابتة ما شمت رایحه الوجود». و در احادیث، از ماهیّت به «طینت» تعبیر شدهاست.[1] مشائیان و اهل اشراق، وجود کلی طبیعی را، ماهیت (در اصطلاح فلاسفه) و عین ثابت (در اصطلاح عرفاً) تعبیر نمودهاند[2] از توابع وجود انسان، عین ثابت انسان در عالم ذر است.[3] بهطوری که بیان شد برای هر اسمی از اسماء الهی صورتی است در علم او که بنام ماهیت خوانده میشود و بمعنی عین ثابت هم نامند.[4] دهر یا (فرا- زمان)، ساحت مابعد طبیعت همه موجودات مجرد است. قلمروی است که عقول بدون تغییر ابدی، در آن مأوی گزیدهاند؛ و این عقول بر طبق مکاتب مختلف فکری و سنن مختلف فلسفی نامهای گونهگونی به خود میگیرند: نظیر مثل (نزد افلاطون)، اعیان ثابته (نزد ابن عربی)، ارباب انواع (نزد شهابالدین یحیی سهروردی )(مفرد ارباب انواع (ربالنوع).[5] عین ثابت به معنی نوع یا صنف یا چگونگی به نمونه عالییی اطلاق میشود که کاملترین صفات یک نوع در آن جمع آمدهاست؛ و مترادف مثال آمدهاست. مثال اعلا در اصطلاح افلاطون، نمونه یا مثالی است که اشیاء طبیعت، اشباح آن محسوب میشود.
اعیان، همه شیشهای گوناگون بود - که افتاد در آن، پرتو خورشید وجود
هر شیشه که سرخ بود یا زرد و کبود - خورشید در آن به آنچه او بود، نمود
منابع
- محقق سبزواری، اسرار الحکم، ۱جلد، مطبوعات دینی - قم، چاپ: اول، ۱۳۸۳ ه.ش ص ۶۳٬۶۴
- شمسالدین شهرزوری، شرح حکمة الاشراق (شهرزوری)، ۱جلد، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی - تهران، چاپ: اول، ۱۳۷۲ ه.ش ص ۵۵؛ اسفار اربعه
- فیض کاشانی، اصول المعارف، ۱جلد، دفتر تبلیغات اسلامی - قم، چاپ: سوم، ۱۳۷۵ ه.ش ص ۱۵۸
- سید جعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۳جلد، انتشارات دانشگاه تهران - تهران، چاپ: سوم، ۱۳۷۳ ه.ش ص ۸۰۸
- میر محمد باقر داماد، قبسات، ۱جلد، انتشارات دانشگاه تهران - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۶۷ ه.ش ص ۱۱۸