پلئاس و ملیزاند
موریس مترلینک در ۱۸۹۳ با خلق نمایشنامه پلئاس و ملیزاند پای مکتب سمبولیسم را به صحنه تئاتر گشود. او پردههای اول و سوم این نمایشنامه را با الهام مستقیم از ترجمه فرانسه داستان رودابه و زال در شاهنامه فردوسی نوشت. در پرده سوم، پلئاس پیش از ترک دربار، شب هنگام برای وداع به قصر برادر میرود و ملیزاند را بر بالای برج مییابد که مشغول آراستن گیسوان خود است. از او میخواهد دستش را دراز کند تا ببوسد. در آن لحظه که ملیزاند خم میشود گیسوانش از هم باز می شود و به پلئاس میرسد. او نیز گیسوان یار را در آغوش می فشارد و میبوید و میبوسد[1].
نمایشنامه پلئاس و ملیزاند در ۱۳۳۸ به همت بدری وزیری و حسینعلی فلاح به فارسی ترجمه شد.
جستارهای وابسته
منابع
- از سعدی تا آراگون، جواد حدیدی، ص ۲۷۹-۲۸۲
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.