فونتامارا

فونتامارا نام کتابی از اینیاتسیو سیلونه نویسنده ایتالیایی است. این کتاب داستان ساکنان دهکده‌ای به نام فونتامارا است که زیر ستم فئودال‌های زمان خود زندگی می‌کنند. با اینکه این کتاب اولین اثر سیلونه بود اما وی را به شهرتی جهانی رساند.
سیلونه نگارش این رمان را در سال ۱۹۳۱ به پایان برد.
منوچهر آتشی این کتاب را به فارسی ترجمه کرده‌است.

فونتامارا
طرح روی جلد کتاب
نویسنده(ها)اینیاتسیو سیلونه
تاریخ نشر
۱۹۳۰

بازخورد

فونتامارا یکی از کتاب‌های دهه ۳۰ است که مورد توجه و خوانش زیادی قرار گرفت و نقدهای بسیاری درباره آن نوشته شد. خوانندگان خارجی آن را به عنوان افشاگری حقیقی درباره سرکوب رژیم فاشیستی و مقاومت دهقانان برمی‌شمردند. موضوع اصلی کتاب بی‌اعتبار کردن رژیم فاشیستی موسولینی بوده با این وجود این برخی از خوانندگان کتاب این نتیجهٔ نادرست را درباره رژیم فاشیستی می‌گرفتند که به تعرض جنسی و کشتار جمعی مخالفان متوسل می‌شود.

نقدهای ادبی

  • فونتامارا شاهکار کوچکی از مقاومت دهقانان است که براساس وقایع حقیقی در تاریخ معاصر ایتالیا نوشته شده[1].
  • فونتامارا تکان‌دهنده‌ترین روایتی است که از توحش فاشیست خوانده‌ام. مردی پیر به همراه همسر و پسرش به خارج فرار می‌کنند تا داستان پیراهن‌سیاه‌هایی که به فونتامارا آمدند را تعریف کنند. کتاب باید تا پایان بی‌رحمی که روایت می‌کند خوانده شود[2].
  • دزدیدن آب...انتقام‌های بی‌رحمانه، تسخیر ده بوسیله جیره‌خواران فاشیست که به تمامی دختران تجاوز می‌کنند...کشتار بوسیله نیروهای دولتی - اگر فقط نیمی از این‌ها واقعیت داشته باشد، ایتالیای موسولینی از ایتالیای تحت نظارت اتریشی‌ها یا لومباردها بدتر بوده[3].
  • فونتامارا کتابی به‌یادماندنی است که از اولین جمله تا آخرین آن علیه ٰزیم فاشیستی، دروغ‌های آن، توحش آن و اعمال شنیع آن نوشته شده. اشتیاق انقلابی کتاب به حدی بالا است که به خلق هنری اصیل می‌رسد. فونتامارا به خودی خود صرفاً دهکده‌ای فقرزده در یکی از دورافتاده‌ترین نقاط ایتالیا است. در طول ۲۰۰ صفحه کتاب نام‌ها تبدیل به سمبل‌های ایتالیای کشاورزی از تمامی دهکده‌ها و فقرشان و یاس و شورش آن‌ها می‌شود. با این وجود هرچه نهادهای بوروکراسی درباره این نوع کتاب‌ها که به ادبیات اصیل انقلابی تعلق دارند، انجام دهند، فونتامارا مطمئناً راه خود را درون توده‌ها پیدا خواهد کرد. وظیفه هر انقلابی است که در توزیع و پخش این کتاب کوشش کند[4].- لئون تروتسکی
  • فونتامارا یکی از رمان‌های شاخص در وصف مبارزهٔ جمعی فرودستان است. این رمان کوچک در زمان خود، یعنی در دورهٔ اوج اقتدار فاشیسم ایتالیا و رشد سهمگین جنبش نازیسم در آلمان، با استقبال زیادی هم مواجه شد[5].-اسدالله امرایی

تاریخچه نشر و پخش

اولین نسخه از فونتامارا به زبان آلمانی که در سال ۱۹۳۳ منتشر شد. طراحی جلد توسط مکس بیل و در قطع ۲۰×۱۳ سانتی‌متر

فونتامارا در زوریخ سویس و در بهار سال ۱۹۳۳ منتشر شد. کتاب ترجمه آلمانی بود از نوشته اصلی که به ایتالیایی نوشته شده بود. همچنین کتاب به صورت اپیزودی در برخی از نشریات آلمانی‌زبان سویس نیز چاپ می‌شد. در سپتامبر ۱۹۳۴ ترجمه انگلیسی کتاب توسط انتشارات پنگوئن منتشر شد. اولین نسخه فرانسوی کتاب در سال ۱۹۳۴ در پاریس منتشر شد با این وجود چاپ ایتالیایی در خود ایتالیا تا سال ۱۹۴۵ که سیلونه نسخه تصحیح شده از کتاب را تهیه کرد، به تعویق افتاد. در سال ۱۹۴۷ نسخه تصحیح شده دیگری توسط سیلونه، منتشر شد. سیلونه تصحیحات بیشتری نیز در سال ۱۹۵۳ انجام داد که در نثر کتاب تغییراتی ایجاد می‌کرد[6]. با وجود اختلاف نظر شدیدی که سیلونه با استالینیسم داشت و جدایی او از کمونیسم، کتاب در روسیه و در سال ۱۹۳۵ منتشر شد.

ایالت متحده آمریکا نسخه‌ای از کتاب را بدون اجازه سیلونه به همراه دیگر کتاب او، نان و شراب، منتشر کرد و کتاب‌ها را در میان ایتالیایی‌ها در حین آزادی ایتالیا مابین سال‌های ۴۵-۱۹۴۳ پخش کرد.

بخشی از کتاب

بعد از یک راهپیمایی طولانی به کوره پزخانه رسیدیم. با در حدود بیست نفر کارگر و عده‌ای گاریچی برخورد کردیم که داشتند آجر بار می‌زدند آن‌ها دست از کار برداشتند و احمقانه سر ما داد زدند :
پاز کجا دارین می آییین؟ شما اعتصاب کردین؟ اعتصاب برای چی ؟
یکی از افراد پرسید :
«رئیس شما کجاس؟ او باید به دادخواهی ما رسیدگی کنه .»
یکی از کارگرها که پیرتر بود با صدای خیرخواهانه‌ای گفت :
«عدالت! هاهاها! هرچارکش چند می ارزه؟ گوش کنین! راست برگردین به فونتامارا، سر به سر شیطان نذارین 
به هر جهت، ترادر آنجا بود. آنطور که کارگرها می‌گفتند، درست لحظه‌ای پیش آنجا بوده و همان موقع رفته بوده‌است. ممکن بود به کارخانه برق رفته باشد. یحتمل آنجا را هم ترک کرده باشد. بهتر بود برای پیدا کردنش به دباغ خانه برویم، ولی تا دباغ خانه راه درازی بود. نمی‌دانستیم به کجا بایستی رفت. این بود که وسط خیابان ماندیم. هوا خفقان‌آور بود. با لباس و موی غبارآلود و دندان‌ها و حلق و سینه پر از شن هیچ‌کس نمی‌توانست ما را بشناسد. از تشنگی و گرسنگی داشتیم ضعف می‌کردیم .
لیموناد سر ماریتا داد کشید :
«همش تقصیر تو ئه .»
و این سرآغاز یک صحنه واقعاً ترسناک بود. دسته‌های کوچک دو یا سه نفری برخوردند و هرکدام شروع کردند به کتک کاری با سایرین حتی زن پون تسیو با من گلاویز شد و داد و بیداد راه انداخت.

منابع

  1. Fadiman, Clifton (22 September 1934). "Fontamara". The New Yorker.
  2. Greene, Graham (2 November 1934). "Fontamara". The London Spectator.
  3. Anonymous (22 September 1924). "Fontamara". Saturday Review of Literature.
  4. Trotsky, Leon; Einde O’Callaghan (December 1934). "Fontamara". New International. 1 (5): 159. Retrieved 14 May 2011.
  5. اسدالله امرایی (۲ مهر ۱۳۹۳). «داستان جذاب مردم فونتامارا و منوچهر آتشی/ یادداشت اسدالله امرایی».
  6. Silone, Ignazio (1947). Fontamara. Rome: Editrice Faro.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.