فرشید

فرشید نامی فارسی (پارسی) است. این نام یکی از کهن‌ترین نام‌های پارسی و کوتاه شده فرشیدورد (فرَشاوَرت) به معنای گردونه‌سوار است. برخی فرشید را ترکیبی از دو بخش فر (شکوه و جلال) و شید (درخشنده) و به معنای دارندهٔ فرّ درخشنده دانسته‌اند.

در شاهنامه سه تن با نام فرشیدورد وجود دارد.

فرشیدورد

در اوستا فرَشْ‌هَم‌وَرِتَ[1][2] (fraš.hãm.vareta) و در پارسی میانه فرَشاوَرت (frašāvart) آمده است.[3] در زبان پارسی دری به صورت‌های فرش‌آورد، فرشیدورت، فرشیدورد، فرشیدور و فرشید آمده است.[4] جزء نخست؛ یعنی «فرَشَ (fraša)» به معنای «پیش؛ تازه، نو»، جزء دوم «هَم (hãm)» به معنای «با، همراه با» و جزء پایانی «وَرِتَ (vareta)» به معنای «گردونه، ارابه» می‌باشد.[5] می‌تواند بر روی هم معنای «پیشرونده با گردونه» (ارابه‌ران، گردونه‌سوار) بدهد. لازم است ذکر شود که در اشکال باستانی این واژه، نه واژهٔ خوَرِنَ (xwarena) معادل فر در پارسی دری، و نه واژهٔ خشَئیتَ (xšaēta) معادل شید (درخشنده) در پارسی دری آمده‌است. پس معنای «دارندهٔ فرّ درخشنده» درست به نظر نمی‌رسد.

در شاهنامهٔ فردوسی نام سه تن فرشیدورد است:

۱. فرشیدورد پسر ویسه: برادر پیران ویسه، پهلوان تورانی که پس از جنگ یازده رخ به همراه برادرش؛ لَهّاک گریخت و به دست گستهم؛ پهلوان ایرانی کشته شد؛

۲. فرشیدورد پسر گشتاسب: برادر وفادار اسفندیار از پهلوانان ایرانی که در نبرد با ارجاسب؛ شاه توران کشته می‌شود. در دو مورد در شاهنامهٔ تصحیح‌شدهٔ دکتر جلال خالقی مطلق فرش‌آورد آمده است. این دو مورد در بخش سرودهٔ دقیقی توسی می‌باشد که حدود هزار بیت است و فردوسی آن را در شاهنامهٔ خود جای داده است.[6]؛

۳. فرشیدورد، دهقانی در زمان بهرام گور

اشخاص مشهور با این نام


منابع

  1. فرهنگ فارسی معین جلد ۶ زیر واژهٔ فرشیدورد
  2. اوستا، فروردین یشت، کردهٔ 25، بند 102
  3. یادگار زریران، ترجمهٔ دکتر یحیی ماهیار نوابی، نمایهٔ پایانی، سرواژهٔ فرشاورد
  4. زیر هر کدام از واژه‌ها در لغت‌نامهٔ دهخدا به جز فرش‌آورد
  5. واژه‌نامهٔ آنلاین اوستایی به انگلیسی
  6. شاهنامهٔ فردوسی، دفتر پنجم، به کوشش جلال خالقی مطلق
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.