غزل نئوکلاسیک
غزل نئوکلاسیک (غزل نو کلاسیک) به گونهای از غزل گفته میشود که، از نظر شگردهای زبانی و مبانی اندیشگی، تا حد بسیار، به شعر نو نزدیک شده و در عین حال، قالب سـنتی خود راحفظ کردهاست.[1]
تاریخچه
از پی انقلاب مشروطه و بر اثر دگردیسی بنیادینی که در انواع ادبیات صورت گرفت، غزل فارسی نیز پا به عرصه تازه تری گذاشت و قابلیتی برای بازتاب گسترده تراندیشههای اجتماعی شد، چنانکه میتوان گفت این تحول، در تبارشناسی غزل امروز، از جایگاهی ویژه برخوردار است. این نگاه نو به ادبیات بهطور عام و به غزل بهطور خاص رویکرد فنی و اندیشگی تازهای را در حوزه غزل پس از مشروطه دامن زد و شاعر معاصر، در سایه آن، به نسبت دیگر ادوار شعر فارسی، به بیشترین دگرگونی در سطوح ساختاری و اندیشگی غزل دست یافت. حاصل این دگرگونه اندیشی نوعی است از غزل که از سالهای آغازین دهه پنجاه تا به امروز ادامه داشته و از آن با عنوان غزل نومعتدل یا غزل نوکلاسیک یاد میکنند. این جریان، پس از انقلاب اسلامی، به مثابه عمدهترین جریان غزل فارسی معاصر به رشد و تکامل خود ادامه داد، چنانکه میتوان گفت با عصر انقلاب اسلامی گره خوردگی ناگزیری دارد و آن را باید اصلیترین جریان غزل این دوره قلمداد کرد.
غزل نوکلاسیک، که بهطور جدی از نیمههای دهه پنجاه آغاز شده بود، در سالهای بعد، به دوراز تکانههای حباب وار و فانتزی ادامه یافت.[1] اصلیترین خصیصه فرم بیرونیِ غزلهای نوکلاسیک، تا مقطع انقلاب، نوآوری در سطح است، چراکه زیرساخت و معیارهای زیبایی شناسی در غزل نو کمتر دچار دگرگونیِ بنیادی شد و شاعران فقط به مدرنیزه ساختن ساحاتی از شکل ظاهری غزل پرداختند.
غزل نوکلاسیک مراحل تکامل خود را در دهه شصت پشت سر گذاشت، چنان که میتوان اوج آن را در سالهای پایانیِ این دهه دانست.[1] ازآن پس، هرچند در دهههای بعد، همچنان در کارهای شاعران برجسته آن جریان (مثل منزوی، بهمنی و امین پور) ادامه یافت، با رویکرد نسل جوان به جریان مشهور به غزل فرم، از اقبال جوا ن ترها به آن تا حدودی کاسته شد.
بنیانگذاران غزل نئو کلاسیک
محسن پزشکیان، منوچهر نیستانی، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی ، علیرضا طبایی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی را میتوان بنیانگذارن غزل نو کلاسیک نامید.[1] و[2]
- با بررسی آثار پزشکیان میتوان وی را حلقة اتّصال غزل بازگشتی و غزل نوکلاسیک دانست. در کارنامة شعری پزشکیان، غزلهایی با ویژگیهای ساختاریِ غزل نوکلاسیک در کنار غزلهای متمایل به زبان بازگشتی، دیده میشود و خوشبختانه تاریخ سرودن تعدادی از آنها ذیل آن آمده و نشان میدهد قبل از چاپ اولین غزلهای نیستانی و منزوی سروده شدهاند از جمله غزلی است، سروده شده در خرداد ۱۳۴۸، با مطلعِ
تو لالهای و به دشت سراب میرویی | عروس شهر خیالی، به خواب میرویی |
یا غزل زیر، که سرودة آذر ۱۳۴۹ است
این بوی توست افسون صد افیون به خود آمیخته است امشب | این موی توست از برج شب رودابه وار آویخته است امشب |
یا غزل زیر، که سرودة بهمن ۱۳۴۹ است
تو عطر محرم دشتی، نسیم عریانی | تو بوی باکرة خلوت بیابانی |
بدین قرار، شاید بتوان مدعی شد که برخی غزلهای پزشکیان اولین رگههای نوکلاسیک را در خود دارد.[1]
- منوچهر نیستانی از چهرههایی است که حاصل شعرهایش غزل نوکلاسیک است و عدهای او را آغازگر شعر نوکلاسیک میدانند.
- فروغ فرخزاد بین اشعار خود تنها یک غزل دارد که همان تک غزل نیز قابل احترام و زیباست این در صورتی است که فرخزاد تک غزل را در یک مسابقه و تفننی گفته است. تک غزل فروغ فرخزاد زبان معاصری است که در غزل گنجانده شده یعنی همان «غزل نوکلاسیک» که هوشنگ ابتهاج خواست این راه را ادامه دهد اما به هدف خود نرسید.
- سیمین بهبهانی نخستین شاعری است که زبان و نگاه زنانه را در اشکال و لحن ها و حتی کارکترهای گوناگون زنانه همانند فاحشه ، کولی و ... وارد غزل ایران کرد و ساختارشکنی ایشان تا آنجا ادامه یافت که توانست پایه گذار غزل نو ایران بشود و به نیمای غزل و ملکه ی غزل ایران معروف شودو جریاناتی همانند غزل فرم ،غزل روایی،غزل _داستان، غزل مینی مال، غزل پیشرو، غزل پست مدرن ....همه ادامه دهنده ی طبیعی جنبشی بود که از سیمین بهبهانی آغاز شد و شاکله ی غزل نو را سامان داد.
- علیرضا طبایی افزون بر سرودن غزلهایی با دیدگاه و زبان نو، در مقام مسوول صفحات شعر مجله جوانان امروز، زمینه فعالیت و معرفی نسلی از بهترین غزلسرایان معاصر را طی دهههای چهل و پنجاه خورشیدی فراهم کرد.
- شعر منزوی به دلیل طبیعی بودن توانست زبان معاصر در غزل را جای دهد.[2]
منابع
- «غزل نوکلاسیک و لایههای ایدئولوژیک سبک در آن» (PDF). فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ۱۹ مرداد ۱۳۹۳. بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۴ سپتامبر ۲۰۱۴. دریافتشده در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۴.
- «منزوی از نیما شاعر تر است». ایسنا. ۲۹ مهر ۱۳۹۳. بایگانیشده از اصلی در ۲۸ اکتبر ۲۰۱۴. دریافتشده در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۴.