ریشه‌شناسی فعل‌های فارسی

ریشه‌شناسی دانش شناخت، بازیابی و فراکاوی پیرامون ریشه واژه ها برپایه زبان های همپیوند و زبان های دیگر می باشد. بررسی دگرگونی واژگان در طول زمان، دگرِش در حین گذار از زبانی به زبان دیگر و تغییر معنایی در این دانش انجام می شود. این جستار به ریشه‌شناسی کارواژه های زبان پارسی برپایه زبان پارسی میانه، پارسی باستان و اوستایی می پردازد.

ریشه‌شناسی فعل

این ریشه‌شناسی برپایه مرجع‌های [1] انجام گرفته شده‌است

ریشه‌شناسی فعل
فعلهم ارز در زبان پارسی میانهریشههمریشگی
آشُفتن/آشوبیدن آشوفتن این واژه از پیشوند *آ و ستاک *شوب ساخته شده‌است.

پیشوند *آ هم‌ارز ā* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *شوب از xshaub* گرفته شده و به معنی صدا درآوردن، لرزیدن می‌باشد. در مجموع به معنی مختل شدن؛ خشم گرفتن؛ پریشان شدن می‌باشد.

برآشفتن، گشفتن، شیفتن.
اشنوسیدن شنوشگ (عطسه) این واژه از ستاک xšnauš* ساخته شده‌است.

ستاک xšnauš* به معنی عطسه کردن می‌باشد. در مجموع به معنی عطسه کردن می‌باشد.

اشنوسه، شنوشه.
افراختن/افراشتن اَبراستن این واژه از پیشوند *اَف و ستاک *راز ساخته شده‌است.

پیشوند *اَف (abiy/ *aiwi*) به معنی از بالا، بر، فرا و هم‌ارز *اَب/اَپ/اَف در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *راز از ریشه *راز، hraz* به معنی راست، هدایت کردن، to set، گرفته شده‌است. در مجموع افراختن به معنی بلند کردن می‌باشد.

آراستن، رایانیدن (ساماندهی و مدیریت کردن)، پیراستن، مهراز (معمار)، ویراستن، راست.
افروختن/افروزیدن اَفرۉختن این واژه از پیشوند *اَف و ستاک *روچ/*روز/*روژ ساخته شده‌است.

پیشوند *اَف (abiy/ *aiwi*) به معنی از بالا، بر، فرا و هم‌ارز *اَب/اَپ/اَف در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *روچ/*روز/*روژ از ریشه rauch* به معنی درخشیدن، بازتابیدن گرفته شده‌است. در مجموع افروختن به معنی روشن کردن، شعله کردن می‌باشد.

فروغ، فَروختن، روز، روشن، روژیدن.
افزودن اَفزۉتن/اَبزۉتن این واژه از پیشوند *اَف و ستاک *جاو ساخته شده‌است.

پیشوند *اَف (abiy/ *aiwi*) به معنی از بالا، بر، فرا و هم‌ارز *اَب/اَپ/اَف در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *جاو از ریشه gau، *ĵau* به معنی فزونی یافتن گرفته شده‌است. در مجموع افزودن به معنی فزونی یافتن می‌باشد.

افزون، فزونی، فُزودن.
افسردن اَفسَردن این واژه از پیشوند *اَپ و ستاک *سرد ساخته شده‌است.

پیشوند *اَپ به معنی از، دور از، به بیرون(به اطراف) و هم‌ارز *apâ در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *سرد از ریشه sarh* به معنی سرد شدن گرفته شده‌است. در مجموع افسردن به معنی سرد شدن(از اطراف)، یخ بستن می‌باشد.

فِسردن، سرد.
اَفشاندن/اَوشاندن اَفشانتن این واژه از پیشوند *اَپ و ستاک *شان ساخته شده‌است.

پیشوند *اَپ به معنی از، دور از، به بیرون(به اطراف) و هم‌ارز *apâ در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *شان از ریشه shan* به معنی تکان دادن گرفته شده‌است. در مجموع افشاندن به معنی پخش کردن(به اطراف)، پراکندن می‌باشد.

شانیدن (شانه کردن)، شانه، افشانه.
اَفشردن اَپشارتن/اَفشارتن این واژه از پیشوند *اَپ و ستاک *فشار ساخته شده‌است.

پیشوند *اَپ به معنی از، دور از، به بیرون(به اطراف) و هم‌ارز *apâ در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *فشار از ریشه fshar* به معنی فشاردادن چیزی گرفته شده‌است. در مجموع اَفشردن به معنی فشاردادن (از اطراف چیزی) می‌باشد.

فشار، فشردن، افشره.
افگندن اَبگندن این واژه از پیشوند *اَف و ستاک *کَن ساخته شده‌است.

پیشوند *اَف (abiy/ *aiwi*) به معنی از بالا، بر، فرا و هم‌ارز *اَب/اَپ/اَف در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *کَن از ریشه kan* به معنی انداحتن، نهادن؛ ویران کردن گرفته شده‌است. در مجموع افگندن به معنی از بالا انداختن یا نهادن می‌باشد.

فِگاندن، پراگندن، فرکندن .
اَلفنجیدن/اَلفختن/اَلفغدن ؟ این واژه از ستاک *فنج ساخته شده‌است.

ستاک *فنج از ریشه θua(n)ĵ* به معنی بدست آوردن گرفته شده‌است. در مجموع الفنجیدن به معنی بدست آوردن می‌باشد.

انباشتن/انباردن هَمباردن / هنباردن این واژه از پیشوند *هم و ستاک *بار/*پار ساخته شده‌است.

پیشوند *هم، هم‌ارز ham* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *بار/*پار از ریشه parH* به معنی پرکردن، پروار کردن گرفته شده‌است. در مجموع انباشتن به معنی گردآوری کردن (چیزی) می‌باشد.

انباره، سِپری، پُر، سِپریدن، پاره، پیشپاره.
آوازیدن آوازیدن این واژه از پیشوند *آ و ستاک *واز/*واژ/*واک ساخته شده‌است.

پیشوند *آ هم‌ارز ā* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *واز/*واژ/*واک از ریشه uach* به معنی گفتن، سخن گفتن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی آواز دادن می‌باشد.

نوازیدن، گواژیدن، پیوازیدن، پژواک.
بیشازیدن بؽشازؽنیدن این واژه از ستاک *بیشاز ساخته شده‌است.

ستاک *بیشاز از ریشه bishaz* به معنی درمان کردن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی درمان کردن می‌باشد.

پزشک.
پدرامیدن ؟ این واژه از پیشوند *پی/*پد/*پاد و و ستاک *رام ساخته شده‌است.

پیشوند *پی به معنی پی، درپی، برضد، درمقابل بوده و هم‌ارز pati* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *رام از ریشه Hram* به معنی آسودن، آرامش یافتن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی نیکو شدن، خرم شدن می‌باشد.

آرامیدن، رامش.
پراگندن پَراگندن این واژه از پیشوند *پرا و ستاک *کن ساخته شده‌است.

پیشوند *پرا به معنی درامتداد، به بیرون، به جلو بوده و هم‌ارز para* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *کن از ریشه kan* به معنی انداحتن، نهادن؛ ویران کردن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی پخش کردن(به بیرون، به جلو) می‌باشد.

کندن، افگندن.
پرتافتن/پرتابیدن ؟ این واژه از پیشوند *پر و ستاک *تاب/*تاپ ساخته شده‌است.

پیشوند *پر (pariy*) به معنی پیرامون،دور، حدود بوده و هم‌ارز *پیرا در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *تاب/*تاپ از ریشه tap* به معنی پیچاندن، تاب دادن، تافتن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی به پیرامون انداختن، پرتاب کردن می‌باشد.

تافتن، پرتاب.
پروازیدن پَروازیدن این واژه از پیشوند *پر و ستاک *واز ساخته شده‌است.

پیشوند *پر (pariy*) به معنی پیرامون،دور، حدود بوده و هم‌ارز *پیرا در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *واز از ریشه vaz* به معنی جنبیدن، وزیدن گرفته شده‌است. در مجموع پرواز به معنی به پیرامون جنبیدن می‌باشد.

پیشوازیدن، پسوازیدن.
پروَستن / پروَندیدن پروَستن این واژه از پیشوند *پر و ستاک *بند ساخته شده‌است.

پیشوند *پر (pariy*) به معنی پیرامون،دور، حدود بوده و هم‌ارز *پیرا در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *بند از ریشه band* به معنی بستن گرفته شده‌است. در مجموع پروَستن به معنی دوره کردن، محاصره کردن، دربرداشتن می‌باشد.

بستن، پیوستن، بند، پرونده.
پرچیدن پَرزیدن این واژه از پیشوند *پر و ستاک *چین/*زین ساخته شده‌است.

پیشوند *پر (pariy*) به معنی پیرامون،دور، حدود بوده و هم‌ارز *پیرا در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *چین/*زین از ریشه chai* به معنی چیدن، گردآوری کردن گرفته شده‌است. در مجموع پرچیدن به معنی پرچین کردن، چیدن (پیرامونی از چیزی) می‌باشد.

پرچین، چیدن، گزیدن، برگزیدن.
پرویختن ؟ این واژه از پیشوند *پر و ستاک *ویز ساخته شده‌است.

پیشوند *پر (pariy*) به معنی پیرامون،دور، حدود بوده و هم‌ارز *پیرا در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *ویز از ریشه uiach* به معنی برگزیدن، جداکردن، بیختن گرفته شده‌است. در مجموع پرویختن به معنی الک کردن، بیختن می‌باشد. همچنین معنی آن به مفهوم انتقاد کردن می‌تواند گسترش یابد.

بیختن، فروبیختن، ویختن، پرویزن، بیزن.
پژمردن ؟ این واژه از پیشوند *پر و ستاک *میر ساخته شده‌است.

پیشوند *پر (pariy*) به معنی پیرامون،دور بوده و هم‌ارز *پیرا در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *میر از ریشه mar* به معنی مردن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی به پیرامون مردن می‌باشد.

مردن.
پژواکیدن ؟ این واژه از پیشوند *پی/*پد/*پاد و ستاک *واز/*واژ/*واک ساخته شده‌است.

پیشوند *پی به معنی پی، درپی، برضد، درمقابل بوده و هم‌ارز pati* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *واز/*واژ/*واک از ریشه uach* به معنی گفتن، سخن گفتن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی بارتاب (انعکاس) صدا می‌باشد.

آوازیدن، نوازیدن، گواژیدن، پیواختن.
پسغدیدن/پسغدن پَساختن این واژه از پیشوند *پی/*پد/*پاد و و ستاک *ساز/*ساج ساخته شده‌است.

پیشوند *پی به معنی پی، درپی، برضد، درمقابل بوده و هم‌ارز pati* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *ساز/*ساج از ریشه sach* به معنی سِزیدن، مناسب بودن، آماده کردن، توانستن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی مهیاکردن، آمادن می‌باشد.

پسغده، بسغدیدن، آسَغدن، سزیدن، ساختن، بسیجیدن.
پِیموختن/پیموزیدن پَتمۉختن این واژه از پیشوند *پی/*پد/*پاد و ستاک *موز ساخته شده‌است.

پیشوند *پی به معنی پی، درپی، برضد، درمقابل بوده و هم‌ارز pati* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *موز از ریشه h)mauč)* به معنی پوشیدن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی به تن کردن، پوشیدن می‌باشد.

موزه.
پیوازیدن پَیواختن این واژه از پیشوند *پی/*پد/*پاد و ستاک *واز/*واژ/*واک ساخته شده‌است.

پیشوند *پی به معنی پی، درپی، برضد، درمقابل بوده و هم‌ارز pati* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *واز/*واژ/*واک از ریشه uach* به معنی گفتن، سخن گفتن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی پاسخ دادن، جواب دادن می‌باشد.

آوازیدن، نوازیدن، گواژیدن، پژواک.
پیوستن پَتوَستن این واژه از پیشوند *پی/*پد/*پاد و و ستاک *بند ساخته شده‌است.

پیشوند *پی به معنی پی، درپی، برضد، درمقابل بوده و هم‌ارز pati* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *بند از ریشه band* به معنی بستن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی چسباندن، متصل کردن می‌باشد.

بستن، پروستن.
پیوسیدن پَیوسیدن این واژه از پیشوند *پی/*پد/*پاد و ستاک *اوس ساخته شده‌است.

پیشوند *پی به معنی پی، درپی، برضد، درمقابل بوده و هم‌ارز pati* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *اوس از ریشه uas* به معنی خواستن، آرزوکردن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی چشم داشتن، امید داشتن می‌باشد.

بیوسیدن.
سِپَریدن/سِپَردن سْپوریهیتن این واژه از پیشوند *از/*اس/*اش و ستاک *بار/*پار ساخته شده‌است.

پیشوند *از/*اس/*اش به معنی از، بیرون، بیرون از بوده و هم‌ارز us* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *بار/*پار از ریشه parH* به معنی پرکردن، پروار کردن گرفته شده‌است. در مجموع سپردن به معنی تمام کردن، تکمیل کردن؛ طی کردن می‌باشد.

انبار، سِپری، پُر، پاره، پیشپاره.
گواژیدن ؟ این واژه از پیشوند *وی/*گ و ستاک *واز/*واژ/*واک ساخته شده‌است.

پیشوند *وی به معنی جدا، جدااز بوده و گاهی مفهوم عکس و نادرستی را می‌رساند و هم‌ارز vi* در زبان پارسی میانه می‌باشد. این پیشوند از ui* ریشه گرفته‌است. ستاک *واز/*واژ/*واک از ریشه uach* به معنی گفتن، سخن گفتن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی پاسخ دادن، جواب دادن می‌باشد.

گواژه، نوازیدن، آوازیدن، پژواک.
گشُفتن/کشُفتن/کشوبیدن ویشوفتن این واژه از پیشوند *وی/*گ و ستاک *شوب ساخته شده‌است.

پیشوند *وی به معنی جدا، جدااز بوده و گاهی مفهوم عکس و نادرستی را می‌رساند و هم‌ارز vi* در زبان پارسی میانه می‌باشد. این پیشوند از ui* ریشه گرفته‌است. ستاک *شوب از xshaub* گرفته شده و به معنی صدا درآوردن، لرزیدن می‌باشد. در مجموع به معنی پژمرده کردن ؛ویران کردن؛ پراکنده کردن؛ گشادن می‌باشد.

آشفتن.
گَوهَریدن/گهولیدن ویهیرتن/گوهْریتن این واژه از پیشوند *وی/*گ و ستاک harH* ساخته شده‌است.

پیشوند *وی به معنی جدا، جدااز بوده و گاهی مفهوم عکس و نادرستی را می‌رساند و هم‌ارز vi* در زبان پارسی میانه می‌باشد. این پیشوند از ui* ریشه گرفته‌است. ستاک harH* به معنی دادوستد کردن، تعویض کردن است. در مجموع به معنی تعویض کردن، مبادله کردن می‌باشد.

کوهریدن.
لنجیدن ؟ این واژه از ستاک *هنج/هنگ ساخته شده‌است.

ستاک *هنج/*هنگ از ریشه θanj* به معنی کشیدن، آهیختن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی بیرون کشیدن؛ از ریشه درآوردن چیزی می‌باشد.

سنجیدن، آهیختن، فرهیختن.
نِگندن نیکانیتن این واژه از پیشوند *نی/*نِ و ستاک *کن ساخته شده‌است.

پیشوند *نی/*نِ به معنی زیر بوده و هم‌ارز ni* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک *کن از ریشه kan* به معنی انداحتن، نهادن؛ ویران کردن گرفته شده‌است. در مجموع به معنی دفن کردن می‌باشد.

نِگنده، کندن، پراکندن، افگندن.
وَغستن/وَغندیدن ؟ این واژه از پیشوند *اپ/*اف و ستاک gaud* ساخته شده‌است.

پیشوند *اپ/*اف به معنی به، بالا، برروی بوده و هم‌ارز apa/*abiy* در زبان پارسی میانه می‌باشد. ستاک gaud* به معنی پوشش دادن (cover) می‌باشد. در مجموع به معنی آشکارکردن، کشف کردن می‌باشد.

وغست.
  1. Etymological Dictionary of the Iranian Verb
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.