دزآپ

دزآپ یا دزدآب، نام قدیم و اولین نام شهر زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان در کشور ایران است.

قدمت - وجه تسمیه

دزآپ کلمه ای به زبان بلوچی است. واز دز+آپ تشکیل شده‌است. آپ بلوچی، معاد آب در فارسی است. دزآپ به معنی جوشش آب است. بعدها دزآپ به دزدآب و سپس با تصرف نیروهای رضاخان به فرماندهی امان‌الله جهانبانی زاهدان نام گرفت. هنری فیلد دزدآب قدیم را جزء بخش سرحد، و سرحد رایکی از ۴ قسمت اصلی بلوچستان ایران دانسته‌است.[1] سرپرسی سایکس نیز بر این مدعا صحه گذاشته. است.[2] امان‌الله جهانبانی در سال ۱۳۰۸ ش، یک سال بعد از لشکرکشی ارتش به دزدآب، فقط شهر سرحد را دزدآب ذکر می‌کند که حدود ۵۰۰۰ نفر جمعیت داشت. وی طوایف بلوچ را مهم‌ترین ساکنان منطقه با بیشترین درصد جمعیتی ذکر می‌کند[3]

تاریخچه

پس از قتل ناصرالدین شاه قدرت قاجار در بلوچستان رو به ضعف نهاد اوضاع آشفتة سیاسی ایران سبب کاهش نفوذ حکومت مرکزی و افزایش قدرت رهبران طوایف بلوچ شد. یک جانشینی در دزدآب با مهاجرت گروهی از ایلات سیستانی آغاز و پایه‌ها و ساختارهای این شهر براساس سنن قبیله ای بنیان گذارده شد.[4][5] از این رو با آن که برخی از نهادها چون گمرک، کارگزاری خارجه، و ساخلوی نظامی در شهر وجود داشت، اما قدرت اصلی در دست قبایل و ایلات منطقه، به ویژه بلوچ‌ها، بود. همین امر، رویاروی ایلات بلوچ به رهبری دوست محمدخان با نیروی نظامی دولتی را بین سال‌های ۱۳۰۴–۱۳۰۶ شد[6] در این رویارویی جهانبانی، فرماندة لشکر شرق، دوست محمدخان را دستگیر کرد و به تهران فرستاد. دزدآب، با حذف قدرت سران و خوانین بلوچ و ورود نیروی دولتی، وارد مرحلة جدیدی از حیات اقتصادی و سیاسی شد. بخشیاز سپاه اعزامی در دزدآب ساکن شد و نیروهای محلی و قبایل، که تا این زمان کارکرد نظامی داشتند، از این رقابت حذف شد ند و به مناطق دیگر مهاجرت داده شد ند یا یک جانشین شدندبعد از ایجاد راه‌آهن گروهی از هند وها به هدف کار در بخش راه‌آهن وارد دزدآب شدند، اما با اتمام خط راه‌آهن و هم چنین پایان جنگ اول ازاهمیت سیاسی این خط کاسته شد. موقعیت دزدآب جهت (نزدیکی به هند، هم چنین به آب‌های آزاد دریای عمان، و درنتیجه تسهیل امور تجاری) افزایش اهمیت اقتصادی راه‌آهن دزدآب و شهر دزدآب را در پی داشت. این امر سبب مهاجرت گروهی دیگر ازسیک‌ها به دزدآب و اشتغال آن‌ها در بخش تجارت شد که با حمایت دولت ایران وانگلیس در بخش‌های گمرک و عوارض راه هم راه بود. سیک‌ها اتباع هندی انگلیس قلمداد می‌شدند و این امر مزایایی داشت که البته کسب این مزایا سبب محرومیت اتباع ایرانی از آن می‌شد. این امر وضعیت سختی را بر اتباع ایرانی، به ویژه ساکنان محلی شهر، مترتب می‌کرد، چراکه در زاهدان به منزلة شهری تازه تأسیس، افزون بر مهاجران جدید، ساکنان بومی نیز در بخش‌هایی از شهر ساکن بودند. از جمله طایفة ریگی در جنوب غربی دزدآب مستقر بودند، طایفه ای مطیع که به گله داری و زراعت اشتغال داشتند و سنی مذهب و بلوچ زبان بودند. ورود مهاجران جدید و هم چنین اقدامات اصلاحی دولت مرکزی اوضاعی را بر آن‌ها مترتب می‌کرد که شماری از ساکنان بومی به سبب ناتوانی در سازگاری با این اوضاع مجبور به مهاجرت می‌شدند. در واقع، ساکنان محلی، که تخصص شغلی نداشتند، در سرزمین خود به مشاغل کاذب چون قاچاق کالا وروی می‌آوردند یا همان گونه که ذکر شد چاره‌های جز مهاجرت نداشتند.[7][8][9]

جمعیت‌شناسی

اعتماد السلطنه می‌گوید از دیرباز بیش تر جمعیت این منطقه از ایلات بلوچ تشکیل می‌شد[10] قوم بلوچ بیش‌ترین درصد جمعیتی ساکن ر زاهدان را تا پیش ازدورة پهلوی اول داشت، اما به تدریج به علت مهاجرت از شمار آن‌ها کاسته شد؛ و درنتیجه ان شماری از ساکنان بومی این منطقه به دلایل اجتماعی و اقتصاد ی، مانند تنگناهای ناشی از سلسله مراتب اجتماعی و سنن حاکم بر ساکنان بومی، مهاجرت کنند.[11]

اولین ساکنان دزدآب گروهی از بلوچ‌ها در اوایل دورة قاجار بودند که به تدریج سازمان ایلی خود را در این منطقه استوار کردند. تا چند دهة اخیر نظام اجتماعی غالب دربسیاری از نقاط ایران نظام قبیله ای و عشیره ای بود به‌طور ی که، حکومت‌ها بعد ازمشروطیت نیز بخشی از بدنة سیاسی خود را از سران ایلات و عشایر قرار می‌دادند. در دورة جدید (از دورة پهلوی به بعد)، هرچند به ظاهر با برچیده شدن حکومت‌های ملوک الطوایفی یا خان سالاری، به منظور ایجاد نظام حکومتی دولت ملت، همة پهن حکومت در دست دولت مرکزی قرار گرفت، اما ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی نظام‌های اجتماعی ایلیاتی و قبیله ای، که هنوز در این قبیل جوامع جاری است، سبب شد بسیاری از حرکات در این جوامع پیش‌بینی ناپذیر شود.

منابع

  1. فیلد، هنری (1343). مرد م‌شناسی ایران ترجمة عبدالله فریار، تهران: کتاب خانة ابن سینا.
  2. سایکس، سرپرسی (1336). سفرنامه یا ده هزار میل در ایرا ن ترجمة حسین سعادت نوری، تهران: کتاب خانة ابن سینا.
  3. جهانبانی، اما نالله (1338). سرگذشت بلوچستان و مرزهای آ ن تهران: بی نا.
  4. جهانبانی، اما نالله (1338). سرگذشت بلوچستان و مرزهای آ ن تهران: بی نا
  5. مکی، حسین (1362). تاریخ بیست ساله ایرا ن جلدج 4 و 5، تهران: امیرکبیر
  6. اسناد کتاب خانة ملی و سازمان اسناد ایران (با نام اختصاری: ساکما 21-02404(-،
  7. ناصح، ذبیح‌الله (1345). بلوچستان، بی جا: ابن سینا.
  8. زرین کلک، بهناز (1382). اسنادی از روابط ایران و انگلیس 1325-1330(تهران: سازمان اسناد
  9. اسناد مرکز اسناد وزارت امور خارجه (با نام اختصاری: ماواخ): SH1304-53-p5-21, 22، SH1304-53-p5-11
  10. اعتماد السلطنه، محمدحسن خان (1367). مرا ةالبلدا ن تصحیح عبدالحسین نوایی و میرهاشم محدث، تهران :دانشگاه تهران.
  11. تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی مذهبی در مهاجرت بلو چها از زاهدان به آن سوی مرز (در دورة پهلوی اول) نام مجله :تحقیقات تاریخ اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 60 - 41، سال ششم، شمارة دوم، پاییز و زمستان 1395
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.