خانواده بهاءالله
بهاءالله پایهگذار آیین بهایی است.[1] او در سال ۱۱۹۶[2] در قریه نور در استان مازندران ایران به دنیا آمد. پدر او میرزا بزرگ و مادر او خدیجه خانم نام داشت. او از سران جنبش بابی بود و سپس آیین بهایی را در سال 1252[3] بنیان گذارد.[1][4] خانواده او شامل سه همسر و فرزندان او هستند.
اعضای خانواده
آسیهخانم
آسیهخانم در سال ۱۱۹۹ خورشیدی[5] در قریه یالرود مازندران به دنیا آمد.[4] پدر او میرزا اسماعیل وزیر، از ملاکان بود. بهاءالله او را نوّاب[4] و ورقة العلیا خطاب کرد.[6] او به واسطه زیبایی کمنظیر ظاهری، ثروت و تقوا برای ازدواج با بهاءالله انتخاب شد.[7] هر دو خانواده از طریق نفوذ در دربار با هم مرتبط بودند و این امر شاید در شکلگیری این ازدواج مؤثر بودهاست. آسیه در سن ۱۵ سالگی و در تاریخی بین ۲ تا ۳۰ مهر ۱۲۶۵ءء[8] با بهاءالله ازدواج کرد. از این زوج هفت فرزند به دنیا آمد که تنها سه نفر آنها تا بزرگسالی زنده ماندند.[9] آسیه در سال ۱۲۶۵ءء[10] در عکا از دنیا رفت و در کوه کرمل در نزدیک باب دفن شد.[4] بهاءالله او را مونس خواند و فرزند او را به جانشینی برگزید.[4] بهاییان فرزندان این زوج را به عنوان خانواده مقدس بهائی میشناسند. فرزندان آنها عبارتند از: عباس افندی، بهیّه، میرزا مهدی و دیگران.
عباس افندی
عباس که بیشتر با عنوان عبدالبهاء شناخته میشود، در سال ۱۲۲۳ءء[11] به دنیا آمد و در سال ۱۳۰۰ءء[12] از دنیا رفت. او بزرگترین فرزند آسیه و بهاءالله بود.[13] پدر با القاب مختلفی نظیر سرّ الله، سرکار آقا، نمونه کامل و غصن اعظم او را خطاب میکرد. طبق وصیت بهاءالله، عبدالبهاء پس از مرگ پدر، مرکز عهد، جانشین و مفسر نوشتههای بهاءالله است.[13][14] طی مدتی که عبدالبهاء زمامدار آیین بهایی بود با آنکه تحت کنترل امپراتوری عثمانی قرار داشت، بسیاری از بهاییان به دیدار او میآمدند و او در ارتباط دائم با بهاییان دنیا بود.[15] پس ازاینکه انقلاب موسوم به جوانان ترک در سال ۱۲۸۷[16] باعث آزادی زندانیان سیاسی در بند امپراتور عثمانی شد، عبدالبهاء نیز در سال ۱۲۹۰ءء[17] آزاد شد و سفر سه سالهای را به مصر، اروپا و آمریکای شمالی به منظور تبلیغ پیام بهایی آغاز کرد.[13][18] در ۷ اردیبهشت ۱۲۹۹[19] دولت بریتانیا نشان شوالیه را به عبدالبهاء به واسطه تلاشهای انسان دوستانه در جنگ جهانی اول اعطا کرد.[13] عبدالبهاء در ۷ آذر ۱۳۰۰[20] درگذشت و قبر او در یکی از اتاقهای مقبره باب قرار دارد.
بهیّه
بهیّهخانم در سال ۱۲۲۵[21] در تهران به دنیا آمد و بزرگترین دختر بهاءالله و آسیه خانم بود.[22] او ملقب به ورقه علیا بود.[23] او به خصوص بسیار نزد پدرش عزیز بود و در آیین بهایی به عنوان یکی از بزرگترین زنان تاریخ بهشمار میرود.[23] او در سالهاای متمادی دعوای داخلی بین خانواده بهاءالله، که منجر به طرد بسیاری از آنان شد، به مرکز عهد وفادار ماند و از آنان پشتیبانی کرد.[22][23] وی در زمان غیبت عبدالبهاء (بین سالهای ۱۲۸۹ تا ۱۲۹۲)[24] و شوقی افندی (بین سالهای ۱۳۰۱ تا ۱۳۰۳)[24] از مرکز جهانی بهاییت در حیفا، به سمت رهبر اجرایی آیین بهایی در نظر گرفته میشد.[22][23][25] بهطور خاص شوقی افندی در دوران بسیار سخت پس از مرگ عبدالبهاء بسیار از حمایت او سود جست. او در ۲۴ تیر ۱۳۱۱[26] درگذشت و در باغهای بهایی کوه کرمل دفن شد. بنای یادبود ورقه علیا به خاطر او در مرکز جهانی بهایی ساخته شد.[22]
میرزا مهدی
میرزا مهدی در سال ۱۲۲۳ءء[27] در تهران به دنیا آمد و لقب غصن اطهر را داشت.[28] او در سن ۲۲ سالگی در ۲ تیر ۱۲۴۹ءء[29] در عکا در اثر سقوط از نورگیر سقفی زندان، در حالی که مشغول مناجات بود، جان داد.[28] مرگ او از این نظر در آیین بهایی حایز اهمیت است که بهاییان باور دارند که بهاءالله پیشنهاد درمان به او داد، اما او به امید پایان دادن به حبس بهاییان ترجیح داد که نپذیرد جان دهد.[28] میرزا مهدی در نهایت در کنار مادر، در باغهای بهایی کوه کرمل در حیفا نزدیک خواهر و برادر خود دفن شد.[28]
دیگران
آسیهخانم حداقل چهار فرزند پسر دیگر به دنیا آورد[30] که به دلیل اینکه همگی در طفولیت از دنیا رفتند اطلاعات چندانی از آنها در دست نیست:
فاطمه
فاطمه در سال ۱۲۰۷ءء[33] در مازندران متولد شد و به نام مهد علیا معروف بود.[9] او از دختر خاله یا عمه بهاءالله بود و در ابتدا در سن ۱۴ سالگی با یک روحانی برجسته که چندین ده سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. اما دیری نپایید که، شاید در سن ۱۶ سالگی، بیوه شد.[34] گزارش شدهاست که خاله/عمه بهاءالله از او عاجزانه خواست که با دختر بیوه اش ازدواج کند و بهاءالله با بی میلی پذیرفت. آنها در سال ۱۸۴۸ در تهران ازدواج کردند. ثمره این ازدواج شش فرزند بود که تنها چهار نفر آنها تا بزرگی زنده ماندند.[34] نقل شدهاست که فاطمه نسبت به عبدالبهاء بسیار حسود بود و خصومت عظیمی علیه او پایهگذاری کرد.[35] او در سال ۱۲۸۳ءء[36] از دنیا رفت و پس از آن به عنوان یک ناقض عهد و میثاق خوانده شد.[37] فرزندان او عبارتند از: صمدیه، محمد علی، ضیاءالله، بدیعالله و دیگران.
صمدیه
صمدیه با مجدالدین، فرزند آقای کلیم برادر بهاءالله، ازدواج کرد.[38][39] مجدالدین یکی از بزرگترین منتقدان عبدالبهاء بود و در نهایت صمدیه و مجدالدین هر دو به عنوان ناقض عهد و میثاق اعلام شدند. صمدیه در سن ۴۹ سالگی در سال ۱۲۸۳ یا ۱۲۸۴ءء[40] درگذشت و همسر او بیش از صد سال عمر کرد و در سال ۱۳۳۴ءء[41] از دنیا رفت.[38][39]
محمدعلی
میرزا محمد علی در سال ۱۲۳۲ءء[42] در بغداد به دنیا آمد.[43] بهاءالله او را با عنوان غصن اکبر خواهد و هنگامی که عباس افندی را جانشینی خود اعلام کرد، محمدعلی را به عنوان فرد پس از عبدالبهاء برگزید.[43][44] بر اثر حسادت برای برهم زدن رهبری عبدالبهاء توطئه کرد اما نتوانست پشتیبانی زیادی از بهاییان بدست آورد.[43] وقتی عبدالبهاء درگذشت، در وصیتنامه او، ضمن معرفی محمدعلی به عنوان یک ناقض عهد و میثاق، به جزئیات پیمانشکنی او اشاره شده بود و در عوض شوقی افندی به جای او به عنوان جانشین عبدالبهاء معرفی شده بود.[45][46] شوقی افندی محمد علی را به عنوان سردسته ناقضان عهد بهاءالله توصیف کرد. محمدعلی در سال ۱۳۱۶ءء[47] درگذشت.[43]
ضیاءالله
ضیاءالله در ۲۵ مرداد ۱۲۴۳ءء[48] در شهر اَدِرنه متولد شد.[4][49] او در ماجرای دعوای بین عبدالبهاء و محمدعلی بین طرفین دعوا در نوسان بود و در نهایت قبل از اینکه اقدامی بر ضد عبدالبهاء انجام دهد از دنیا رفت، ولیکن همچنان به عنوان یک ناقض عهد و میثاق شناخته میشود.[50] او در ۸ آبان ۱۲۷۷ءء[51] درگذشت.[52] او با ثریا سمندری، دختر شیخ کاظم السمندر، ازدواج کرد. این ازدواج فرزندی در برنداشت و بر اساس خاطرات سمندر، میرزا محمدعلی مانع از رجوع ثریا به او شد.
بدیعالله
بدیعالله در سال ۱۲۴۶ءء[53] در اَدِرنه متولد شد.[4] در قسمت بیشتر عمر خود از برادرش محمد علی در مخالفت با ادعای عبدالبهاء به عنوان مرکز عهد و میثاق، حمایت کرد؛ ولیکن، در سال ۱۲۸۲،[54] محمدعلی را رد کرد و طی نامهای که به «رساله بدیعالله» مشهور است، به عبدالبهاء اعلام وفاداری نمود[55][56] که البته آن هم دیری نپایید. او در سال ۱۳۲۹ءء[57] در اسراییل درگذشت.[4]
دیگران
مهدعلیا حداقل در فرزند دیگر به دنیا آورد: علی محمد که در دو سالگی در بغداد از دنیا رفت.[30] سجیه خانوم که در بغداد به دنیا آمد و در سن دو سالگی در استانبول درگذشت.[30]
گوهر
گوهر در کاشان در یک خانواده بابی به دنیا آمد. برادرش، میرزا مهدی کاشانی، او را به قصد خدمتگزاری به خانواده بهاء و آسیه خانوم به بغداد آورد.[58] بهاءالله حدود سال ۱۲۴۱ءء[59] او را به عقد خود درآورد.[9] ظاهراً در زمان ازدواج، گوهر خدمتکار همسر اول بهاءالله بودهاست. وقتی بهاءالله در سال ۱۲۴۲ءء[3] بغداد را ترک کرد، گوهر خانم بر خلاف دو همسر دیگر بهاءالله در بغداد ماند.[9] در زمان اقامتش در بغداد پیش برادرش بود و پس از مدتی کوتاه گوهر و برادرش به همراه بهاییان بغداد به موصل اخراج شدند.[38] برادر گوهر نامههای فراوانی به بهاءالله نوشت تا اجازه دهد وارد عکا شوند و بهاءالله سرانجام اجازه را صادر کرد و برادر و خواهر در سال ۱۲۴۹ءء[60] وارد عکا شدند.[38][61] بهاءالله و گوهر یک دختر به نام فروغیه داشتند که در عکا به دنیا آمد.[62] گوهر و دخترش هر دو پس از مرگ بهاءالله به عنوان ناقض عهد و میثاق شناخته شدند. گوهر در تاریخی بین سالهای ۱۲۷۱ تا ۱۳۰۰ءء[63] از دنیا رفتهاست.[38]
چندهمسری
اینکه بهاءالله دارای سه همسر بوده در حالی که آیین او مدعی تک همسری است، موضوعی مورد بحث بودهاست. برخی بر این باورند که تعالیم آیین بهایی بر تساوی زن و مرد و تک همسری به دوران پس از ازدواج بهاءالله مربوط است و این تعالیم به تدریج بهاییان را از یک رسم فرهنگی دیرینه (چند همسری) دور میسازد.[65]
بهاءالله همزمان سه همسر داشت.[9][65] بهاءالله با همسر اول و دوم خود در تهران ازدواج کرد.[9] بر اساس احکام اسلام، هر مرد میتواند همزمان چهار زن دائم داشته باشد البته به شرط رعایت عدالت میان آنها؛ لذا بهاییان بر این باورند که بهاءالله در زمان ازدواجهایش بر طبق آیین اسلام عمل کردهاست و هنوز آیین جدید بهاییت وضع نشده بودهاست.[65][66] بیت العدل اعظم توضیح میدهند:
... بهاءالله با همسر اول و دوم خود در حالیکه در تهران بود، و با همسر سوم خود در بغداد ازدواج کرد. در آن زمان قوانین اقدس هنوز نازل نشده بود و همچنین، او قوانین دور قبلی و رسوم مردم وطن خودش را پیروی میکرد.[67]
احکام ازدواج آیین بهایی بیش از ده سال پس از آخرین ازدواج بهاءالله در کتاب اقدس نوشته شد. بهاءالله در این کتاب تعداد زنان دائم را به دو عدد و بدون زن موقت محدود کرده و بیان کردهاست که داشتن تنها یک زن سبب آرامش هر دو همسر است.[65][68] این مطلب بعدها توسط عبدالبهاء اینگونه تفسیر شد که داشتن زن دوم تنها با شرط رعایت عدالت و مساوات بین هر دو زن جایز است و از آنجا که در عمل این غیرممکن است تک همسری پایهگذاری شد. چه بسا این تفسیر عبدالبهاء نشأت گرفته از آنچه باشد که در آیین اسلام بیان شدهاست که داشتن چهار همسر تنها با رعایت عدالت مطلق در میان تمام همسران جایز است.[65][69][70]
بهاییان عنوان میکنند که چندهمسری یک رسم دیرینه است و ادیان دیگر تک همسری را لازم نمیدانستند.[71] طبق قوانین موسی یک مرد میتوانست به تعداد دلخواه همسر داشته باشد.[72] دیدگاههای متفاوتی در میان مسیحیان دربارهٔ چندهمسری وجود دارد و بهطور حتم برخی گروههای آن همواره آن را تشویق و عمل نمودند. در شبه جزیره عربستان پیامبر اسلام محدودیت چهار همسری را وضع کرد که پیش از آن محدودیتی نداشت.[73][74] آیین بهایی به تدریج تک همسری را در منطقهای وضع کرد که چند همسری یک روش پسندیده زندگی بود.[65] بند ۸۹ از کتاب اقدس در این باره توضیح میدهد:
بهاءالله، که تعلیمات خودش را را در میان جامعه مسلمانان بیان میکرد، به تدریج مسئله تک همسری را بر طبق قواعد عقل و برای علنی کردن تدریجی مقصود خود وضع کرد. این قضیه که او برای پیروانش مفسری مصون از خطا برای نوشتههایش باقی گذاشت این اجازه را به او داد که به ظاهر در کتاب اقدس دو همسری را مجاز شمرد اما شرطی قرار داد که به عبدالبهاء این اجازه را داد که این مطلب را بعداً روشن کند که هدف اصلی این قانون برای اجبار تک همسری بود.[75]
القاب فرزندان
یکی از القاب بهاءالله، سدرة المنتهی است به معنای درختی که عبوری فرای آن نیست.[55][76] بر همین اساس بهاءالله فرزندان خود را لقبگذاری کرد. فرزندان پسر او اغصان (جمع غصن و به معنای شاخهها)[77] و فرزندان دختر او ورقات (جمع ورق و به معنای برگ) خوانده شدند. بهطور خاص سه تن از پسران او غصن نامیده شدند:
بزرگترین دختر او به نام فاطمه (مشهور به بهیّه) با لقب بزرگترین برگ مقدس (ورقة العلیا) خوانده شد.[23] بهاءالله در زمان حیات بزرگترین پسرش عباس را با عناوین سرّ الله و سرکار آقا خطاب میکرد. پس از مرگ پدر، عباس عنوان عبدالبهاء را برای خود برگزید.[14][78][80]
پانویس
- Smith 2000, p. 73
- ۱۸۱۷ میلادی
- ۱۸۶۳ میلادی
- Smith 2000, pp. 261–262
- ۱۸۲۰ میلادی
- Ma'ani 2008, p. 85
- Ma'ani 2008, p. 84
- ۲۴ سپتامبر تا ۲۲ اکتبر ۱۸۳۵ میلادی
- Smith 2008, p. 16
- ۱۸۸۶ میلادی
- ۱۸۴۴ میلادی
- ۱۹۲۱ میلادی
- Bausani, Alessandro (1989). "'Abd-al-Bahā': Life and work". Encyclopædia Iranica.
- Momen 2004, pp. 97–98
- Balyuzi 2001, p. 69
- ۱۹۰۸ میلادی
- ۱۹۱۰ میلادی
- Balyuzi 2001, pp. 159–397
- ۲۷ آوریل ۱۹۲۰ میلادی
- ۲۸ نوامبر ۱۹۲۱ میلادی
- ۱۸۴۶ میلادی
- Smith 2000, pp. 86–87
- Bramson 2004, pp. 102–103
- ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۳ میلادی
- Khan 2005, pp. 78, 79, 84, 131
- ۱۵ جولای ۱۹۳۲ میلادی
- ۱۸۴۸
- Smith 2000, pp. 246–247
- ۲۳ ژوئن ۱۸۷۰ میلادی
- Browne 1918, pp. 320–321
- Ma'ani 2008, p. 90
- ۱۸۵۲ میلادی
- ۱۸۲۸ میلادی
- Ma'ani 2008, pp. 230–2
- Taherzadeh 1992, p. 136
- ۱۹۰۴ میلادی
- Taherzadeh 2000, p. 117
- Taherzadeh 2000, p. 25
- Taherzadeh 2000, p. 144
- ۱۹۰۴ یا ۱۹۰۵ میلادی
- ۱۹۵۵ میلادی
- ۱۸۵۳ میلادی
- Smith 2000, p. 252
- Smith 2008, p. 46
- Smith 2008, p. 45
- `Abdu'l-Bahá 1921, p. 5
- ۱۹۳۷ میلادی
- ۱۵ آگوست ۱۸۶۴
- Balyuzi 2001, pp. 222
- Taherzadeh 2000, p. 145
- ۳۰ اکتبر ۱۸۹۸
- Balyuzi 2001, p. 528
- ۱۸۶۷ (میلادی)
- ۱۹۰۳ میلادی
- Scharbrodt 2008, pp. 86–87
- Hollinger 1984, pp. 118–119
- ۱۹۵۰ میلادی
- Ma'ani 2008, p. 252
- ۱۸۶۲ میلادی
- ۱۸۷۰ میلادی
- Ma'ani 2008, p. 253
- Cole, Juan. "A Brief Biography of Bahá'u'lláh". Archived from the original on 9 September 2006. Retrieved 2006-09-27.
- ۱۸۹۲ تا ۱۹۲۱ میلادی
- Taherzadeh 1992, p. 251
- Smith 2000, pp. 273–274
- Saiedi 2008, pp. 307–308
- Letter from Universal House of Justice: 1998, April 06, Memorandum re Wives of Bahá'u'lláh
- Bahá'u'lláh 1873, p. para. 63
- Smith 2008, p. 205
- Bahá'u'lláh 1873, pp. 205–206
- Universal House of Justice, (1996), p. 449, and Letters from Universal House of Justice, October 23, 1995, June 27, 1996, and April 06, 1998.
- Alexander McCaul (1837). The old paths; or, A comparison of the principles and doctrines of modern Judaism with the religion of Moses and the prophets. London Society's Office. p. 186.
- Khadduri, Majid (Spring 1978). "Marriage in Islamic Law: The Modernist viewpoints". The American Journal of Comparative Law. American Society of Comparative Law. 26 (2): 213–218. doi:10.2307/839669. JSTOR 839669.
- Cleveland, William L. (2004). A History of the Modern Middle East. Westview Press. p. 30. ISBN 0-8133-4048-9.
- Synopsis and Codification... of the Kitab-i-Aqdas, note 89
- Buck 1995, pp. 4–5
- Smith 2000, p. 30
- Smith 2008, p. 43
- غصن اعظم و غصن اکبر هر دو میتواند به صورتهای مختلفی معنا شوند از جمله شاخه بزرگ، بزرگترین شاخه، و شاخه بزرگتر البته اعظم معنای بالاتری دارد برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به (Baalbaki 2005 یا Steingass 2005) لذا نویسندگان بهائی لقب عبدالبهاء را بزرگتری شاخه و لقب محمد علی را شاخه بزرگتر ترجمه کردهاند. (Taherzadeh, 2000, p. 256.) (Browne, 1918, p. 61, & p. 85 )
- Bahá'u'lláh 1994, p. 222
منابع
منابع انگلیسی
- `Abdu'l-Bahá (1921). The Will And Testament of ‘Abdu’l-Bahá. Mona Vale, N.S.W, Australia: Bahá'í Publications Australia (published 1992). ISBN 0-909991-47-2.
- Baalbaki, Rohi (2005). AL Mawrid Al Quarib (Arabic English Dictionary) (9th ed.). Beirut, Lebanon: Dar el-Ilm lil-Malayēn. ISBN 1-894412-94-X.
- Bahá'u'lláh (1873–92). Tablets of Bahá'u'lláh Revealed After the Kitáb-i-Aqdas. Wilmette, Illinois, USA: Bahá'í Publishing Trust (published 1994). ISBN 0-87743-174-4.
- Ma'ani, Baharieh Rouhani (2008). Leaves of the Twin Divine Trees. Oxford, UK: George Ronald. ISBN 0-85398-533-2.
- Bahá'u'lláh (1873). The Kitáb-i-Aqdas: The Most Holy Book (published 1992).
- Balyuzi, H.M. (2001). `Abdu'l-Bahá: The Centre of the Covenant of Bahá'u'lláh (Paperback ed.). Oxford, UK: George Ronald. ISBN 0-85398-043-8.
- Bramson, Loni (2004). "Bahiyyih Khanum". In Jestice, Phyllis G. Holy People of the World: A Cross-cultural Encyclopedia. Santa Barbara, CA: ABC-CLIO. ISBN 1-57607-355-6.
- Browne, E.G. (1918). Materials for the Study of the Bábí Religion. Cambridge: University Press.
- Buck, Christopher (1995). Symbol and secret: Qur'an commentary in Bahá'u'lláh's Kitáb-i íqán. Los Angeles: Kalimát Press. ISBN 0-933770-80-4.
- Cole, Juan. "A Brief Biography of Bahá'u'lláh". Archived from the original on 9 September 2006. Retrieved 2006-09-27.
- Effendi, Shoghi (1944). God Passes By. Wilmette, Illinois, USA: Bahá'í Publishing Trust. ISBN 0-87743-020-9.
- Hollinger, Richard (1984). "Ibrahim George Kheiralla and the Baha'i Faith in America". In Smith, Peter; Cole, Juan R.; Momen, Moojan. From Iran East and West. Kalimat Press. ISBN 0-933770-40-5.
- Khan, Janet A. (2005). Prophet's Daughter: The Life and Legacy of Bahíyyih Khánum, Outstanding Heroine Of The Bahá'í Faith. Wilmette, Illinois, USA: Bahá'í Publishing Trust. ISBN 1-931847-14-2.
- Momen, Moojan (2004). "Baha'i Faith and Holy People". In Jestice, Phyllis G. Holy People of the World: A Cross-cultural Encyclopedia. Santa Barbara, CA: ABC-CLIO. ISBN 1-57607-355-6.
- Taherzadeh, Adib (1992). The Covenant of Bahá'u'lláh. Oxford, UK: George Ronald. ISBN 0-85398-344-5.
- Taherzadeh, Adib (2000). The Child of the Covenant. Oxford, UK: George Ronald. ISBN 0-85398-439-5.
- Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart. Waterloo, ON: Wilfrid Laurier University Press. ISBN 978-1-55458-035-4.
- Scharbrodt, Oliver (2008). "Succession and renewal". Islam and the Baha'i Faith: A Comparative Study of Muhammad Abduh and Abdul-Baha Abbas. Routledge. ISBN 0-415-77441-1.
- Smith, Peter (2000). A concise encyclopedia of the Bahá'í Faith. Oxford: Oneworld Publications. ISBN 1-85168-184-1.
- Smith, Peter (2008). An Introduction to the Baha'i Faith. Cambridge: Cambridge University Press. ISBN 0-521-86251-5.
- Steingass, F.J. (1892). A Comprehensive Persian-English Dictionary, Including the Arabic words and phrases to be met with in literature. New Delhi, India: Munshiram Manoharlal Publishers Pvt. Ltd. , New Delhi (published 2005). ISBN 81-7304-669-7.