ایرج زبردست

ایرج زبردست (زاده ۱۳۵۳ شیراز) شاعر و رباعی سرای معاصر ایرانی است.[1][2]

ایرج زبردست
تصویر ایرج زبردست
زادهٔ۱۲ دی ۱۳۵۳
شیراز
محل زندگیشیراز
ملیتایرانی
آثارباران که بیاید همه عاشق هستند، خنده‌های خیس، یک سبد آیینه، نامه های عاشقانه من به اوما، شکل دیگر من، دفی از پوست ابلیس، شهری که در آن مرگ از آن میخواند، خیامی دیگر، گزیده رباعیات ایرج زبردست
سبکرباعی
دورهمعاصر
مذهبشیعه
وبگاه

نمونه شعر

ایرج زیردست رباعی تصویری


یکباره جهان سر به گریبان گم شد

هر ثانیه در هجوم عصیان گم شد

یکباره دهان آفرینش واماند

ابلیس اناالحق زد و انسان گم شد

  • از راز عبور با خبر می‌گردند

آغاز ادامه‌ای دگر می‌گردند

ای کاش یکی در این میان می‌دانست

جز باد همه به خانه بر می‌گردند

ایرج زبردست از نگاه دیگران

ایرج زبردست و سیمین بهبهانی

سيمين بهبهانی:

چه بهتر که نامت را جامه‌ی حضورت کنم و کردم. نخستين بار که يک رباعی از تو خواندم حس کردم سيبی خوش رنگ و بو را آزموده‌ام که عطری ديگرگون دارد. چند گاهی که گذشت، بيشترِ شعرهايت را که در قالب رباعي سروده بودی به وسيله‌تلفن، يا حضوری، برايم خواندی. امروز تو را در شيوه‌دلخواهت بسيار بسيار موفق می بینم. رباعی قالبی دارد، با وزنی نرم و انعطاف‌پذير که تغيير رکن‌های آن را، نظر به هجاهای آخر مصراع‌ها (خواه کوتاه يا کشيده) بيست و چهار گونه شمار کرده‌اند. البته، اين تغييرات آن قدر دلپذير و نرمند که گوش در وهله اول متوجه آنها نمی شود ،اما از ملال يکسانی نواخت (ريتم) می کاهد.از همين رو، يک نمودار وزنی تقريبی براي آن مشخص کرده‌اند که همان جمله‌ (لا حول و لا قوّه الا به الله) است. واين خوداشارتی است بر شگفتی از اين تنوع. اما شرط پسند و پذيرش اين گونه شعر داشتن پيام و درون مايه‌ای والا در ظرفيتی چنين کوچک است. نکته‌ديگر آن که چهارمين مصراع رباعی بايد گويای آن پيام و درون مايه باشد و طبيعی است که الهام آن مصراع نيز پيش از سه مصراع ديگر آشکار می شود. بی سوادی ات را رها کن.اين جاست که شاعر بايد، برای تلقين بهتر الهام خود، سه مصراع ديگر را بپردازد يا بهتر بگويم بيافريند. چنين است که، براي نمونه رباعی‌های اندک خيام با ديوان‌های بزرگان شعر، هم‌ارج می شود. ايرج زبردست عزيز، به تو تبريک مي‌گويم که توانسته‌ای يک تنه نفسی تازه در اين قالب کهن بدمی و هم‌زمان نظر تحسين حيرت و قبول اهل شعر را متوجه سروده‌هاي خود کنی و هنوز اين آغاز راه است. گام‌های بعدی تو را برای پيمودن اين راه دشوار پرتوان‌تر می خواهم. فراموش نکن که مصراع چهارم عروسی است که تاج و تور و جامه‌ای برازنده‌ اندام خود می خواهد و تو تا اين جا توانسته‌ای اين عروس را به آن چه شايسته‌ اوست خرسند کنی و بيارايي. جوانه‌ی نو بر درخت کهن، ادامه‌ زندگی است.

مجله‌ي نافه، شماره‌ي 2، تيرماه 1389

.

منوچهر آتشی:

رباعيات ايرج زبردست با شگرد‌هاي تازه‌اي که در پايان‌بندي‌هاي زيرکانه‌اي که به آن‌ها مي‌دهد و گاه عميقاً ما را غافلگير مي‌کند، به تعبيري، نوعي ديگر از شعر نو مي‌توان ناميدشان که نکته‌سنجي‌ها و انفجار حسن و زيبايي، بهترين آرايه و تأييدکننده‌ي آن‌هاست:

اي صبح نه آبي نه سپيديم هنوز

در شهر اميد نا اميديم هنوز

ديدي که چه کرد دست شب با من و تو؟

در باز و به دنبال کليديم هنوز

مجموعه رباعی «باران که بیاید همه عاشق هستند» چاپ هشتم، 1394

.

ایرج زبردست و جهانگیر هدایت (برادرزاده صادق هدایت)

.

هوشنگ‌ابتهاج (هـ.الف. سایه):

امروز داشتم رباعي‌هاي اين جوون رو مي‌خوندم، چندتاشو علامت زدم که شب اومديد براتون بخونم. آقاي محمد زهرايي: کدوم جوون؟! ـ ايرج زبردست. برمي‌خيزد. از کتاب خانه، کتابي نازک را مي‌آورد. ببينيد پشت کتاب چي نوشتند: «ايرج زبردست بدون هيچ ترديد بزرگترين رباعي سراي امروز ايران است.» بابا! اين هم شد تعريف؟! بزرگ‌ترين و کوچک‌ترين که چيزي رو حل نمي‌کنه... اين همه رباعي درخشان تو اين کتاب هست، يکي‌شو مي‌ذاشتن پشت جلد!... شروع مي‌کند به خواندن: تا بال و پر عمر به رنگ هوس است از اوج سرازير شدن يک نفس است آن لحظه که بال زندگي مي‌شکند در چشم پرنده آسمان هم قفس است خيلي چيزهاي قشنگي تو اين کتاب هست... ما وقت نگاه را دمي دانستيم از دانش چشم‌ها کمي دانستيم کژتابي دست‌ها و بي‌مهري سنگ ما آينه بوديم و نمي‌دانستيم ببينيد چطور غيرمستقيم گفته ما رو شکستند... غمگینانه مي‌خواند: اي صبح نه آبي نه سپيديم هنوز در شهر اميد نا اميديم هنوز ديدي که چه کرد دست شب با من و تو؟ در باز و به دنبال کليديم هنوز - اين رباعي خيلي قشنگه: در خواب، چراغ تا سحر دستم بود در خواب کليد هر چه در، دستم بود زيباتر از اين خواب نديدم خوابي بيدار شدم دست تو در دستم بود - وقت سايه خوش است... شعر خوب او را به شوق مي‌آورد... شد کوچه به کوچه جست و جو عاشق او شد با شب و گريه رو به رو عاشق او پايان حکايتم شنيدن دارد من عاشق او بودم و او عاشق او... خيلي لطيفه... واقعا قشنگه... خيلي جوون با استعداديه... اگه اين تعارفات و پرت و پلاها خرابش نکنه... با جمله‌ي رندان جهان هم‌کيشم خيامِ ترانه‌هاي پر تشويشم انگار شراب از آسمان مي‌بارد وقتي که به چشمان تو مي‌انديشم برگرفته از کتاب «پير پرنيان انديش» به کوشش ميلاد عظيمي و عاطفه طيه، نشر سخن 1391، چاپ سوم، صفحات 969 و 970

.

اکبر اکسير:

يکي از ويژگي‌هاي اخلاقي اين شاعرِ شيرازنشين، فروتني و حرف شنوي و نقد پذيري اوست که او را در تمام محافل و در دل تمام بزرگان ادب امروز جاي داده است. پس اين نوشته‌ها را به جاي تقدير و تشکرات رسمي ديگران مي‌پذيرد تا خيامي ديگر بپايد و بماند و رباعي، آتشناک‌ترين قالب شعر امروز باشد.

پيراهن خيس ابر، تن پوش من است

صد باغ تبر خورده در آغوش من است

اين زندگي کبود، اين تلخ بنفش

زخمي‌ست که سال‌هاست بر دوش من است

براي شاعر رباعي سرا، ايرج زبردست که با تمام مشکلات زندگي اجاق رباعي ايران را در اين زمستان کتاب روشن نگه داشته، موفقيت روز افزون آرزومندم و اميدوارم چشم بصيرت شعر امروز باشد و با رباعيات دلپذير خود نبشي بزند مقبره‌ها را... و صداي صادق انسان امروز را به چهار گوشه‌ي جهان پرچ کند. ايرج زبردست بي‌شک يکي از نام‌هاي مبارک و ماندگار رباعي در روزگار ماست، او را به ياد بسپاريم و برايش از صميم دل بگوييم:

لب‌هاي تو سوره سوره تفسير خداست

چشمان تو بي‌ريا تر از آينه‌هاست

اي سبز ترين سبز ترين سبز ترين

سيماي تو سين هشتم سفره‌ي ماست

روزنامه‌ي شرق، سال پنجم/ شماره‌ي 1175 ـ سه‌شنبه 12 بهمن 389

.

ایرج زبردست و دکتر باستانی پاریزی

بهاءالدین خرمشاهی این رباعی را برای ایرج زبردست سروده است:

خیام زپشت پرده سرمست آمدبا کوزه‌ای از ترانه در دست آمد
بگذشت هزاره‌ای و ما چشم به راهتا نوبت ایرج زبردست آمد[3]

آثار

  • باران که بیاید همه عاشق هستند
  • خنده‌های خیس
  • یک سبد آیینه
  • حیات دوباره رباعی
  • نامه‌های عاشقانه من به اوما
  • شکل دیگر من
  • دفی از پوست ابلیس
  • شهری که در آن مرگ از آن میخواند
  • گزیده رباعیات (انتشارات مروارید)
  • ارمغان دوست ؛ شعر و زندگی سید علی صالحی به کوشش ایرج زبردست (انتشارات نگاه ۱۳۹۴)

دربارهٔ ایرج زبردست

  • خیامی دیگر، گزیده رباعیات ایرج زبردست ، به کوشش مریم روشن
  • ترانه‌های پر تشویش، تطور و سیر مضمونی رباعی از حکیم خیام نیشابوری تا ایرج زبردست نوشته فیض الله شریفی

منابع

  • کتاب حیات دوباره رباعی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی و محمد اجاقی، چاپ اول، نشر قطره ۱۳۸۶
  • کتاب باران که بیاید همه عاشق هستند، چاپ ششم، نشر روشن مهر ۱۳۸۹
  • روزنامه‌های شرق، آفتاب یزد، خبر جنوب، عصر مردم، مجله نافه، مجله گوهران، روزنامه فرهیختگان، روزنامه نیم نگاه

پانویس

پیوند به بیرون

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به ایرج زبردست در ویکی‌گفتاورد موجود است.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.