ادوارد کالن
ادوارد آنتونی مایسن کالِن یک شخصیت تخیلی در کتاب گرگ و میش (شفق) است و یکی از ۲ شخصیت اصلی داستان است. نقش ادوارد کالن در سری فیلمهای گرگ و میش را رابرت پتینسون بازی کرده است.
ادوارد کالن | |
---|---|
شخصیت گرگ و میش | |
نخستین حضور | گرگ و میش |
آخرین حضور | سپیدهدم |
خلقشده توسط | استفانی میر |
مجسمشده توسط | رابرت پتینسون |
اطلاعاتِ درونداستانی | |
نام مستعار | Edward Anthony Masen (human name) |
گونهها | Vampire |
جنسیت | مذکر |
حرفه | دانشآموز |
خانواده | Edward Masen, Sr. (biological father) Elizabeth Masen (biological mother) Carlisle Cullen (پدر ناتنی) Esme Cullen (مادر ناتنی) Emmett Cullen و Jasper Hale (برادران ناتنی) Alice Cullen و [>(خواهران ناتنی) Charlie Swan (father-in-law) Renée Dwyer (mother-in-law) |
همسر | بلا سوان |
فرزندها | Renesmee Cullen |
ملیت | آمریکا |
ادوارد کالن در ۲۰ ژوئن سال ۱۹۰۱ در واشینگتن به دنیا آمد.[1] او در سن ۱۷ سالگی به بیماری آنفلونزا دچار شد. پدر او در همان موج اول آنفلونزا کشته شد ولی ادوارد به همراه مادرش در بیمارستانی که کارلایل پزشک آن بود بستری شد. کارلایل که خونآشام بود به درخواست مادر ادوارد، ادوارد را در سال ۱۹۱۸ به خونآشام تبدیل کرد. ادوارد سالهای زیادی با کارلایل زندگی کرد و در این مدت اِزمه، اِمِت، رزالی، آلیس و جاسپر به خانواده افزوده شدند.
پس از گذشت حدود ۱۰۰ سال از زندگی ادوارد او با بلا سوان آشنا شد، که یک انسان بود. بلا با وجود اینکه متوجه شد که ادوارد یک خونآشام است او را دیوانه وار دوست داشت ادوارد نیز به شدت به او علاقهمند بود امّا برای آنکه او را از خطر دور نگه دارد او را ترک کرد. زمانی که به او به اشتباه خبر دادند بلا مرده است به ایتالیا پیش خانوادهٔ ولتوری رفت و از آنها درخواست کرد او را بکشند ولی قبل از آنکه دست به تحریک خانواده ولتوری بزند بلا را برای نجات جان او به ایتالیا رفت و آنها به همراه آلیس کالن به فورکس بازگشتند. پس از اتفاقهای بسیار، ادوارد و بلا با یکدیگر ازدواج کردند. در کتاب سوم جان بلا به خاطر خونآشامی به نام ویکتوریا به خطر میافتد اما سرانجام ادوارد او را میکشد. در کتاب آخر هم بلا وادوارد باهم ازدواج میکنند و بلا حامله میشود و پس از زایمان ادوارد او را با تزریق زهر خود به قلبش به یک خونآشام تبدیل کرد و آنها صاحب دختری به نام رنسمی شدند. او نیمه انسان و نیمه خونآشام بود. همچنین آنها با خاندان ولتری درگیر میشوند اما این مشکل به کمک دوستانشان برطرف میگردد قابلیت ها : سرعت بسیار زیاد. قدرت بسیار زیاد . قابلیت خواندن ذهن افراد .