ابراهیم پاشای پارگایی

ابراهیم پاشای پارگایی (زادهٔ ۱۴۹۴ در پارگا[1] – درگذشتهٔ ۱۵۳۶ در قسطنطنیه) ابراهیم پاشای عثمانی قدرتمندترین وزیر اعظم کل امپراطوری عثمانی بود که توانست خود را به این مرتبه برساند. ابراهیم پاشای عثمانی و امیرکبیر جز ۱۰ تن از قدرتمندترین وزیران اعظمی هستند که امروزه در جهان به بزرگی از آن یاد میشود.

ابراهیم پاشای عثمانی
یکی از قدرتمندترین وزیرهای اعظم امپراتوری عثمانی
مشغول به کار
۲۷ ژوئن ۱۵۲۳  ۱۵ مارس ۱۵۳۶
(دوره حکومت ۱۳ سال و ۸ ماه و ۱۳ روز)
پادشاهسلطان سلیمان قانونی
پس ازپیری محمد پاشا
سرلشکر ارتش امپراتوری عثمانی
آغاز به کار
۱۵۲۶–۱۵ مارس ۱۵۳۶
(دوره حکومت ۹ سال و ۵ ماه و ۱۳ روز)
بیگلربیگی کل امپراتوری عثمانی
مشغول به کار
۳ مارس ۱۵۲۵  ۱۵ مارس ۱۵۳۶
(دوره حکومت ۱۱ سال و ۱۲ روز)
اطلاعات شخصی
زاده
با نام مسیحی تئو

۱۴۹۴
پارگا، جمهوری ونیز
درگذشته۱۵ مارس ۱۵۳۶ (۴۲ سال)
قسطنطنیه، امپراتوری عثمانی
ملیت امپراتوری عثمانی
همسر(ان)محسنه خاتون
دیناسلام
خدمات نظامی
درجهدفتردار سلطان (۱۵۲۰-۱۵۲۳)
وزیر اعظم (۱۵۲۳-۱۵۳۶)
سرلشکر بزرگ (۱۵۲۶-۱۵۳۶)
خان بزرگ (۱۵۲۷-۱۵۳۶)
داماد عثمانی (۱۵۲۴-۱۵۳۶)
حاکم روم ایلی (۱۵۲۵-۱۵۳۶)


ابراهیم، در زادگاه خود به عنوان یک مسیحی متولد شد، در دوران خردسالی به بردگی کشیده شد. او و سلیمان در جوانی دوست بسیار صمیمی و نزدیک شدند. ابراهیم در مدت زندگانی خود به مقام زمامداری و فرمانده ای حکومت عثمانی رسید، دومین وزیر اعظم سلطان سلیمان قانونی بود که در سال ۱۵۲۳ جایگزین پیری محمد پاشا شد و ۱۳ سال این سمت را بر عهده داشت. او به چنان درجه ای از اقتدار و تاثیر دست یافت بود که تنها تعداد بسیار محدود از انگشت شماری از وزیر اعظم امپراتوری قابل رقابت بودند، اما سلیمان که از ذکاوت و کفایت و اقتدار سیاسی و نظامی ابراهیم شدیداً بیمناک شده بود در سال ۱۵۳۶ فرمان قتلش را به طور مخفیانه در هنگام دعوت به کاخ در خواب صادر کرد. وی پس از مرگش تمامی اموالش نیز به مصادرهٔ دولت درآمد.[2]

زندگی‌نامه

ابراهیم در پارگا، واقع در یونان امروزی، و در خانواده‌ای مسیحی با نام اصلی تئو متولد شد. پدرش، مانولیست، ماهیگیر بود. در کودکی دزدان دریایی ابراهیم را به اسارت گرفتند و به عنوان برده در شهر مانیسا به زنی ترک فروختند. ابراهیم چنان موسیقی را به زیبایی می‌نواخت که سلیمان جوان که دوران ولیعهدی را در مانیسا می‌گذراند، شیفتهٔ صدای ساز او شد و او را از صاحبش خرید. ابراهیم در مدرسهٔ کاخ آموزشِ علم دید و به چندین زبان (از آنجمله فارسی) تسلط پیدا کرد. پیش از آنکه سلیمان بر تخت بنشیند، ابراهیم سمت طوغانچی (مسئول مرغان شکاری) و خاص اوداباشی (اتاقدار مخصوص) شاهزاده را بر عهده داشت. در سال ۱۵۲۰ که سلیمان در قسطنطنیه بر تخت سلطنت نشست، ابراهیم نیز با او به پایتخت آمد و همان سمت خاص اوداباشی را حفظ کرد. ابراهیم در عرصه‌های دیپلماتیک و در میادین جنگ لیاقت و کفایت خود را به سلیمان اثبات کرد و به سرعت مدارج ترقی را پیمود. سرعت پیشرفت او به حدی بود که ابراهیم خود از سلطان خواست که او را اینچنین به‌سرعت به بالا نکشاند تا حسادت سایر وزرا و درباریان برانگیخته نشود. گفته می‌شود سلیمان، خشنود از فروتنی ابراهیم، به او قول داده بود که تا زمانی که سلیمان سلطان باشد، ابراهیم به مرگ محکوم نخواهد شد. پیشرفت و ترقی ابراهیم حتی به مقام وزارت اعظم نیز محدود نشد و چندین و چند سمت (از جمله رئیس وزرا و فرماندهان) و (فرمانده کل سپاه عثمانی) و لقب دیگر (از جمله سرلشکر بزرگ) و (امیرالامرا عثمانی) و مقام (بیگلربیگی روم‌ایلی و اناتولی) نیز گرفت و در دولت و سپاه اختیار مطلق داشت و تمام دستوراتش همانند فرامین سلطان انجام می‌شد و کسی نمی‌توانست از حکم وی سرپیچی کند.


سرانجام ابراهیم پاشا در امپراطوری عثمانی

تصویری از ابراهیم پاشا بر روی یکی از نشریات آلمانی. ترجمهٔ آلمانی نامه‌ای که ابراهیم پاشا به هنگام محاصرهٔ وین به فرماندهان این شهر نوشت نیز در تصویر دیده می‌شود.

ابراهیم پاشا به چنان جایگاهی دست یافت که اختیار تمامی ممالک امپراتوری عثمانی در خاک اروپا و آسیا و تمام ایالت‌ها و تمام مقام‌داران و نیز فرماندهی سربازان ساکن اروپا و آسیا به هنگام جنگ در ید قدرت ابراهیم قرار می‌گرفت. مورخی از سدهٔ هفدهم نوشته‌است که ابراهیم خود از سلطان تقاضا کرده بود که او را به چنین مقام‌های بالایی منصوب نکند زیرا که بیم جانش را داشت اما سلیمان پاسخ داده بود که در زمان سلطنت او، تحت هیچ شرایطی،ابراهیم به مرگ محکوم نخواهد شد.

با این حال، سرانجام ابراهیم از چشم سلطان افتاد. ابراهیم در طول سیزده سالی که مقام وزارت اعظم را بر عهده داشت، به‌سرعت ترقی نمود و به قدرت رسید و ثروت و دارایی عظیم و بی مانندی اندوخت که این امر شگفتی و حسد سایر درباریان را برانگیخت و دشمنان زیادی را برای او تراشید که می‌توان به مهمترین و اصلی‌ترین رقیب و دشمن ابراهیم یعنی خرم سلطان همسر عقدی و اصلی و قدرتمند سلیمان اشاره کرد. در هنگام نبرد با صفویان، گزارش‌هایی به سلطان رسیده بود که حکایت از گستاخی ابراهیم داشت؛ ابراهیم عنوان «سردار سلطان ابراهیم» را بر خود نهاده بود که این امر در نظر سلیمان، توهینی شدید به او محسوب می‌شد.

بدگمانی سلطان نسبت به ابراهیم با نزاعی که بین ابراهیم و اسکندر چلبی درگرفت، فزونی یافت. اسکندر چلبی دفتردار (مسئول امور مالی) دربار بود و نزاع او با ابراهیم، در نهایت به مرگ او منجر شد. ابراهیم که اسکندر را به تلاش برای دسیسه‌چینی متهم می‌کرد، توانست سلطان را متقاعد کند تا فرمان قتل او را صادر کند. اسکندر چلبی پیش از مرگ، در آخرین کلماتی که بر زبانش جاری شد، ابراهیم را به تلاش برای توطئه‌چینی بر ضد سلطان متهم کرد و سخنان او، خیانت ابراهیم را برای سلطان مسجل کرد. در ۱۵ مارس ۱۵۳۶ جسد بی‌جان ابراهیم در قصر توپقاپی پیدا شد.

ازدواج ابراهیم پاشا

طبق روایات ابراهیم پاشا با خدیجه سلطان، دختر سلیم یکم و خواهر سلیمان قانونی در سال ۱۵۲۴ ازدواج کرد، هر چند بیشتر تاریخ‌نگارها بر این معتقدند که این ازدواج هیج گاه صورت نگرفته است.

پانویس

  1. Jenkins, Ibrahim Pasha, 18.
  2. Wikipedia contributors, "Pargalı Ibrahim Pasha," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Pargalı_Ibrahim_Pasha&oldid=510081637 (accessed September 5، 2012).

منابع

  • Jenkins, Hester Donaldson (1911). Ibrahim Pasha: Grand Vizir of Suleiman the Magnificient. New York: Columbia University. ISBN 978-1-152-32717-7.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.