گویش تونی
گویش تونی در شرق ایران رایج است و زیر مجموعهای از زبان فارسی نو میباشد ولی به دلیل تفاوت ساختاری که در صرف افعال، جملهبندی، وزن و ادای واژگان دارد درک آن را برای شنونده ناآشنا بسیار دشوار مینماید. این گویش زبان مادری بیش از صد هزار نفر برآورد میشود.[1]
گویش تونی | |
---|---|
Default
| |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | – |
محدوده جغرافیایی گویشوران
۱-استان خراسان جنوبی شهرستان فردوس
۲-استان خراسان رضوی شهر کاخک
۳-استان خراسان جنوبی شهرستان سرایان
آوا شناسی گویش تونی
در برخی واژگان حرف "خ"به جای صامت"ق" به کار میرود مانند:
یخه به معنای یقه
در برخی واژگان حرف "ب" حذف و تبدیل پیشوند افعال به صورت گذشته خود " v" به کار میرود مانند:
سوز به معنای سبز و چو به معنای چوب
در برخی واژگان حرف "پ" به حرف "ف" تغییر نیافته و به صورت گذشته خود به کار میرود مانند:
گوسپند به معنای گوسفند
واژگانی که با شین یا سین شروع میشوند صدای اُ یا اِ به کار میروند مانند:
اُشتر به معنای شتر یا اِشکم به معنای شکم
در برخی از واژگان حرف"و" به جای "ف" استفاده میشود مانند:
کوش به معنای کفش
در برخی از واژگان صامتهای "ت" و "ن" حذف میشود مانند:
دس به معنای دست
برخی واژگان ساده به صورت مرکب به کار میروند که عموماً از ترکیب اسم + مصدر یا پیشوند + اسم یا به صورت ترکیبی از مضاف + مضافٌالیه ساخته میشوند مانند :
هم زلف به معنای باجناغ و اوگردو به معنای ملاقه[2]
دستور زبان
برخی از افعال ساده در این گویش به صورت مرکب به کار میروند مانند هوبر کِرده به معنای پوشیدن برخی افعال مرکب در این گویش به صورت پیشوندی به کار میروند مانند وَبُردن به معنای برنده شدن نکته دیگری که در این گویش بسیار به چشم میخورد پیشوندهایی است که بر سر اغلب افعال قرار میگیرند:
- پیشوند «وا» در اکثر افعال در حالت امر به جای پیشوند «ب» به کار میرود مانند واده به معنای بده یا واپرس به معنای بپرس
- پیشوند «ور» که اغلب به جای «بر» در فعل امری بکار میرود مانند ورخز به معنای برخیز یا وردر به معنای بردار
- پیشوند «د» که هم در حالت امری و هم در حالت غیر امری به کار میرود مانند دخم بس به معنای خواهم بست
- پیشوند (ب-م) مانند فارسی کهن دری برای منفی کردن بر سر افعال میآید مانند بمرو به معنای نرو
- پیشوند (ب-ن) برای برخی از افعال نفی به کار میرود مانند بنری به معنای نرفتن
افعال
گذشته فعل نشستن
مفرد | جمع |
---|---|
هُونشَسْتُم | هُونْشَستَمَه |
هُونشَستِد | هُونشَسَتَتَه |
هُونشَسِتَشْ | هُونشَسَتَشَه |
حال فعل نشستن
مفرد | جمع |
---|---|
هُومَنشیِنُم | هُومَنشِینَم |
هُومَنشیِنِی | هُومَنشِینَه |
هُومَنشِینَد | هُومَنشِینَنَد |
آینده فعل نشستن
مفرد | جمع |
---|---|
هُوخُومنِشَس | هُوخَم نِشَس |
هُوخِی نِشَس | هُوخَه نِشَس |
هُوخَد نِشَس | هُوخَند نِشَس |
واژگان
برخی واژگان این گویش کهن با زبانهای ایرانی غربی همچون لری ،زبانهای ایرانی شرقی همچون پشتو مشترک میباشد.
زبان فارسی | گویش تونی | زبان فارسی | گویش تونی |
---|---|---|---|
آب | اُو | شتر | اُشتر |
ستاره | اِستَره | سالم | دُرواخ |
ترسیدن | اَراز | شب | شُو |
خواب | خُو | سبز | سُوز |
لجبازی | اِستِیزه | تمام | هَجاش |
عمدی | اَلادَر | ناودان | نَتُوا |
نگران | دِلَنْدَروا | سرشب | نُماشُوم |
برادر | بُرار | دیشب | دُوشنَه |
مادر | مَه مَه، ننه | چشم | چَش |
لثه | اَرُوک | ناپسند | اَنَاییْ |
باردار، حامله | اَوُست | حالا | اُزمَلَر |
به اندازه | بُغادَه | گهواره | باچُو |
گونه | بُک | ردیف | پَستا |
سوگواری | پُرسَه | سرحال | هَه جِیر |
ایستاده | هه لک | آماده | تَیار |
با حوصله | تِزوک | کوچک | خُردُک |
چوب نازک | خَلَاشَه | آرنج | زَنگِیچَه |
چانه | زَنَخ | دندان | نک |
صحرا | کَزَه | مزرعه | کِشمُو |
آفتاب | افتو | باران | بارو |
اشعار
مهمترین اثر مکتوب و به جامانده از این گویش دیوان میرتونی مربوط به سده نهم هجری قمری است. دو بیت از اشعار میر تونی
هَشمی نُونِ جوُ و مَستُ مَلنگی نِمَبَه | سَر بُزرگی خَر لَنگُ پوخ هُ توگی نِمَبَه | |
با شَغالُن سَر کوچه ما وَنِچخی | چون اونو مَدی ینو مَده خَه جَنگی نِمَبَه |
صداها در گویش تونی
واژههایی که برای صداهای مختلف به کار میروند، این واژهها در اکثر موارد با اضافه شدن ساکن «سین» و «تا» ساخته میشوند.
فارسی | گویش تونی | |
---|---|---|
صدای شکستن | جِرینگَستَ | |
صدای افتادن جسم سنگین | گُرمْبَستَ | |
صدای افتادن جسم سبک | تُرپَستَ | |
صدای کشیده شدن ورق | خِشَستَ | |
صدای آتش گرفتن | هُوفَستَ | |
صدای عبور وسیله تندرو | وِژَستَ | |
صدای سیلی | شَرقَستَ | |
صدای ترکیدن | تَرقَستَ | |
صدای خورد شدن جسم زیر دندان | کُرُچَستَ | |
صدای افتادن غیرمنتظره جسم | هووستَ | |
افعال و مصدرها
فارسی | گویش تونی |
---|---|
آب خوردم | اوُمْ خا |
آمدم | بِیَمَدُوم |
میخواستم | مَیَدُوم |
افتادم | هُوفتِیِدوُم |
خواهد شد | خَد شُوُ |
خواهد بود | خَد بُوُ |
نشستم | هُونشَستُوم |
خواهم کرد | خُوم کِی |
نشان دادن | نَوُندَن |
نمیباشد | نِمَبَه |
ویران شد | هُوتُنْبِیده |
فروریخت | هُوشِلیده |
له شده | بِکُرچِیده |
لیز خوردن | خِلِشِیدن |
کامل شده | بُود شوده |
شکفتن | شَخِیدَه |
نماند | بِنِمُن |
خیس شدن | دِرِزگ شُودن |
جستارهای وابسته
- تون
- شهرستان فردوس
- اسماعیلیان
- قهستان
پانویس
- «گویش فردوس». وبگاه رسمی روزنامهٔ خراسان. ۳ دی ۱۳۸۷. بایگانیشده از اصلی در ۳۰ مه ۲۰۱۵. دریافتشده در دی ۱۳۸۷. تاریخ وارد شده در
|تاریخ بازدید=
را بررسی کنید (کمک) - «معرفی گویش فردوس». بایگانیشده از اصلی در ۹ اوت ۲۰۱۸. دریافتشده در ۴ نوامبر ۲۰۱۹.
- «فردوس معروف به تون نگینی در شمال غربی خراسان جنوبی». خبرگزاری فارس. ۲۷ اسفند ۱۳۸۹. دریافتشده در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۶.
منابع
- یاحقی، محمد جعفر، فردوس/تون، تاریخی جغرافیا، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی ،۱۳۷۳
- محمودزاده، ناهید، گویش تونی (فردوس) ، همیاران جوان، ۱۳۸۵