نظریه وصفی نام‌ها

به طور کلی نظریه ای حق است که در کلاس حق شناسی (زبان شناسی) به آن اشاره شده و مارا با آن صاف کرده است!!

به عبارت دیگر ممد اسمی خاص است پس در جمله ممد فرد باهوشی است نظریه ی راسل به کار رفته است در حالی که ممد اسم خاص نیست و نظریه ی راسل را نقض میکند پس X، y است پس ؛ اسم خاص است پس ایکس خاص است پس نظریه ی راسل درست است.است.

نظریه وصفی نامهای خاص این است که معنا یا محتوای معنایی از یک نام خاص برابر است با توصیفاتی که گویشوران یک زبان به آن اسم نسبت می‌دهند، و مرجعشان همان شیءایست که آن توصیفات را برآورده کند. برتراند راسل و گوتلوب فرگه هردو از مدافعین نظریه وصفی شناخته می‌شوند که گاهی نظریه فرگه-راسل گفته می‌شود.[1]

در دهه ۱۹۷۰ میلادی، این نظریه توسط نظریه پردازان عِلّی مانند سول کریپکی، هیلاری پاتنم و دیگران مورد حمله قرار گرفت. با این حال، این نظریه در سالهای اخیر و به ویژه در قالب آنچه که نظریات دو بعدی معنا نامیده می‌شوند، احیا شده‌است. نظریه اخیر، بواسطه افرادی دیوید چالمرز و دیگران شناخته می‌شود.

جستارهای وابسته

یادداشت

  1. See e.g. Kripke, Naming and Necessity p.29

منابع

  • Russell, Bertrand. On Denoting. Mind. 1905.
  • Kripke, Saul. Naming and Necessity. Basil Blackwell. Boston. 1980.
  • Frege, Gottlob. On Sense and Reference. In P. Geach, M. Black, eds. Translations from the Philosophical Writings of Gottlob Frege. Oxford: Blackwell. 1952.
  • Soames, Scott. Reference and Description. 2005.
  • Katz, Jerrold. Names Without Bearers. 2005.
  • Chalmers, David. Two-Dimensional Semantics. in E. Lepore and B. Smith, eds. The Oxford Handbook of Philosophy of Language. Oxford University Press. 2005.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.