ریشه نام ارومیه
ارومیه را در زبان سریانی اورمیا (ܐܘܪܡܝܐ) و اورمی (ܐܘܪܡܝ)، در زبان ترکی اورمیه،[1] در ارمنی اورمی (Ուռմի)، در زبان کردی سورانی (ورمێ) و کردی کرمانجی (Ûrmiye) ، در عربی ارمیة، در فارسی و ترکی عثمانی ارومیه نوشتهاند. نام مذکور ایرانی به نظر نمیرسد. مؤلفان دربارهٔ نام این دریاچه به گونههای مختلف داوری کردهاند: پورداود نام اورمیه را ترکیبی از دو واژه آرامی «اور» به معنای شهر و «میاه» به معنای آب نوشتهاست. در هزوارش پهلوی، نوشته آرامی «میاه» آب خوانده میشود، ولی در شهر نامیدن «اور» جای تردید است. «اور» در زبان عبری به معنای نور آمدهاست مینورسکی با تکیه به متنی سریانی که در آن اسم مکانی به نام ارمیت در کنار دریاچه مزبور آمدهاست، ناماورمیه را «ارمیه» (ارمیا) و بهظاهر سریانی خواندهاست. ایننام در متون اسلامی به صورت اُرمیه و اُرمی آمدهاست. مردم محلی دریاچه مزبور را اورمی مینامند. برخی مؤلفان ترک این دریاچه را ارومیه یا رومیه نوشته، و چنین پنداشتهاند که منسوب به روم شرقی است. این نظر در همه موارد قاطع نیست، زیرا در نوشتههای برخی مؤلفان معاصر ترک نیز نام دریاچه به صورت اورمیه آمدهاست (در متون کهن ایرانی نام این دریاچه به صورت چیچست با یاء مجهول آمدهاست) واژه اوستایی چیچست به معنای درخشنده و شفاف است گمان میرود شوری و ذرات نمک فراوان موجب درخشندگی آن شده باشد. مؤلفان عهد اسلامی اغلب از شوری آب این دریاچه یاد کردهاند.[2]
در شاهنامه فردوسی و در نسخهای از نزهه القلوب نام چیچست به صورت خنجست آمدهاست (بارتولد، که آن را تصحیف همین اسم دانستهاند). از دیگر نامهای کهن این دریاچه، کبودان است. استرابن که در حدود سده ۱م میزیسته، این دریاچه را کپوتا نوشتهاست. پورداود معتقد است نام دو هزار ساله کپوتا باید از واژه کپوت (کبود) در زبان پارسی باستان باشد. در منابع اسلامی نیز این نام به صورت دریای کبوذان و کبودان آمدهاست.[3]
دریاچه ارومیه را درنوشتهها به نام جزیرههای درون آن نیز خواندهاند. یکی از این جزیرهها کبودان است. شاید نام جزیره از نام دریاچه یا به عکس گرفته شده باشد. پورداود نام جزیره را برگرفته از نام دریاچه دانستهاست. بطلمیوس نام دریاچه را مارگیانه (مانتیانه، به احتمال مراغه) نوشتهاست. هرودت از قومی با نام ماتینوی یاد کرده که به نام مانتیانه نزدیک است مینورسکی نام مانتیانه را با نام مانّاها که در حوالی این دریاچه میزیستهاند، نزدیک دانستهاست .ابوالفدا دریاچه مزبور را «بحیرة تلا» ضبط کرده، دژی را نیز بر کوهی در این دریاچه به همان نام نامیده، و مدعی شدهاست که هلاکو اموال خود را در آن دژ نهاده بود. محمد بن جریر طبری از دژ نام برده، و نوشتهاست که محمد بن بعیث در ۲۲۰ق به دژی در میان این دریاچه که شاهی نامیده میشد، رفت. پورداود مینویسد که این دریاچه را گاه به نام یکی از جزیرههای بزرگ کوهستانی آن که «شاهی» نام دارد، دریاچه شاهی خوانند. حمدالله مستوفی آن را به نامهای بحیرة چیچست، دریای شورِ طسوج (طروج) نامیدهاست. این دریاچه را اصطخری «بحیرة الشراة» نیز نامیده که به معنای دریاچه خوارج است. این نام به احتمال از آنجا ناشی شده که به نوشته یاقوت حموی در کوه جزیره وسط دریاچه، دژی استوار وجود داشته که ساکنانش بر والیان آذربایجان عاصی بودهاند. محتمل است این همان جزیره شاهی یا شاهو باشد که طبری از آن یاد کرده، و رشیدالدین آن را «شاهوتله» نوشتهاست[4]
پیوند به بیرون
پانویس
- اورميه يا اروميه (شهر)
- رضا ۱۳۸۰, p. ۴۲۲–۴۲۴
- رضا ۱۳۸۰, p. ۴۲۲–۴۲۴
- رضا ۱۳۸۰, p. ۴۲۲–۴۲۴
منابع
- رضا، عنایت الله (۱۳۸۰). «دریاچه اورمیه». دایرة المعارف بزرگ اسلامی. ۱۰. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ص. ۴۲۲–۴۲۴. شابک ۹۶۴-۷۰۲۵-۰۵-X. دریافتشده در ۲۰۱۲-۰۵-۱۳.