دوره دوم مجلس شورای اسلامی

انتخابات دومین دوره مجلس شورا، پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، در روز جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۶۳ برگزار گردید و در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۶۳ اولین جلسه مجلس دوم برگزار گردید.

مجلس دوم
دومین دوره مجلس شورای اسلامی
۱ام ۳ام
نهاد قانون‌گذاریمجلس شورای اسلامی
کشور ایران
تجمعگاهساختمان پیشین مجلس
(خیابان امام خمینی)
مدت دوره۷ خرداد ۱۳۶۳ – ۶ خرداد ۱۳۶۷
انتخاباتانتخابات مجلس شورای اسلامی (۱۳۶۳)
وبگاهmajlis.ir
عضوها۲۷۰ نماینده
رئیس مجلساکبر هاشمی رفسنجانی
حزب حاکمجناح راست
زمان اجلاس‌ها
۱ام: ۷ خرداد ۱۳۶۳ 

رئیس مجلس دوم، حجت‌الاسلام والمسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی و نائب رئیسان محمد یزدی، مهدی کروبی و محمدمهدی ربانی املشی بودند.[1][2]

ردصلاحیت یک نماینده

در انتخابات دوره دوم مجلس شورای اسلامی، ناطق نوری، وزیر کشور بود. در این انتخابات که ۱۵۸۶ نفر آمادگی خود را برای کاندیداتوری اعلام کردند، صلاحیت ۱۲۷۵ نفر از داوطلبان توسط هیئت‌های اجرایی و شورای نگهبان تأیید شد. رد صلاحیت یکی از نامزدهای این انتخابات از سوی شورای نگهبان، منجر به شورش می‌شود. به دنبال این شورش، وزیر کشور وقت دستور می‌دهد کسی که با نظر شورای نگهبان مخالفت کرده و در کشور نیز شورش به پا کرده‌است را زندانی کنید. ناطق نوری در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده‌است، در این باره می‌گوید:

در انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی، آقای «سید محمدعلی زابلی» از سیستان را شورای نگهبان ردصلاحیت کرده بود. ایشان روحانی بود و خیلی هم قیافهٔ علمایی داشت. برخی از سیستانی‌ها هم شورش کرده و دفتر امام جمعه را آتش زدند و سپس به طرف استاندارای حرکت کرده بودند که آنجا را تصرف کنند. آقای سید «احمد نصری» که استاندار آنجا بود، تلفن زد و گفت: «حاج آقا، دارند به طرف استانداری می‌آیند ما چه کار کنیم؟» گفتم: «کوتاه نیایید، برخورد کنید.» جمعه ظهر بود به آقای آخوندی که برای تشکیل شورای تأمین ویژه به ارومیه رفته بود، گفتم مستقیماً از همان‌جا به زاهدان برود. اتفاقاً در آن جمعه آقای شمخانی هم حضور داشتند، لذا این دو نفر به اتفاق، به زاهدان پرواز کردند و جمعه بعد از ظهر کنترل اوضاع را در اختیار گرفتند و آقای فلاحیان نیز روز بعد به آنها پیوست سپس آقای فلاحیان و آخوندی و شمخانی را با نیرو و امکانات و اختیارات به آنجا فرستادم. فردا آقای زابلی را قانع کردند که به استانداری برود. آقای آخوندی زنگ زد و گفت «آقای زابلی اینجاست، چه کار کنیم؟» گفتم: «به ایشان احترام بگذارید، اما عمامهٔ ایشان را بردارید و چشمهایش را ببندید و او را به زندان بیندازید.» آقای آخوندی گفت: «این کارهزینهٔ بالایی دارد.» گفتم: «همین که دستور می‌دهم عمل کنید.[3]

جستارهای وابسته

منابع

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.