دوایت آیزنهاور

دوایت دیوید آیزنهاور (انگلیسی: Dwight David "Ike" Eisenhower معروف به «آیک»؛ زاده ۱۴ اکتبر ۱۸۹۰ – درگذشته ۲۸ مارس ۱۹۶۹) ژنرال پنج ستاره و سیاست‌مدار آمریکایی بود که از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ به عنوان سی و چهارمین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا مشغول به فعالیت بود. او در طول جنگ جهانی دوم عنوان «ژنرال ارتش» را دارا بود و فرماندهٔ عالی نیروهای متفقین در اروپا بود. او مسئول برنامه‌ریزی و نظارت بر تهاجم به شمال آفریقا در عملیات مشعل در ۴۳–۱۹۴۲ و تهاجم موفقیت‌آمیز نرماندی در ۴۵–۱۹۴۴ در جبهه غربی بود.

دوایت آیزنهاور
دوایت دیوید آیزنهاور
سی‌وچهارمین رئیس‌جمهور ایالات متحده‌آمریکا
مشغول به کار
۲۰ ژانویه ۱۹۵۳  ۲۰ ژانویه ۱۹۶۱
معاون رئیس‌جمهورریچارد نیکسون
پس ازهری ترومن
پیش ازجان اف. کندی
آلمان تحت اشغال متفقین
۱۶مین فرمانده ستاد ارتش ایالات متحده
رئیس‌جمهورهری ترومن
پس ازجورج مارشال
پیش ازعمر برادلی
ریاست دانشگاه کلمبیا
اطلاعات شخصی
زاده
دوایت دیوید آیزنهاور

۱۴ اکتبر ۱۸۹۰
دنیسون، تگزاس
درگذشته۲۸ مارس ۱۹۶۹ (۷۸ سال)
واشینگتن دی.سی
ملیت ایالات متحده آمریکا
حزب سیاسیجمهوری‌خواه
همسر(ان)مِیمی دوود آیزنهاور
فرزندانDoud، جان
اقامتگاهمرکز ریاست جمهوری آیزنهاور، ابیلین، کانزاس
محل تحصیلآکادمی نظامی وست‌پوینت
پیشهنظامی، سیاستمدار
دینپرسبیتری
امضا
خدمات نظامی
لقب(ها)آیک
خدمت/شاخهارتش ایالات متحده آمریکا
درجه مارشال
فرماندهسرفرماندهی نیروهای متفقین (۱۹۴۲–۱۹۴۵)
جنگ‌ها/عملیات‌هاجنگ دوم جهانی

آیزنهاور با نام اصلی دیوید دوایت آیزنهاور به دنیا آمد، و در آبلین، کانزاس در خانواده بزرگی با بیشتر نسب هلندی پنسیلوانیا بزرگ شد. خانواده او پیشینه مذهبی قوی ای داشت. آیزنهاور از حزب جمهوری‌خواه بود. در سال ۱۹۵۰ هری ترومن از ژنرال آیزنهاور که سمت‌های نظامی متعددی را تا آن زمان تجربه کرده‌بود، خواست تا ریاست نیروهای ناتو را در اروپا بپذیرد. وی دو سال بعد در کنوانسیون حزب جمهوری‌خواه به عنوان نامزد این حزب برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی شد. وی سپس «آدلای استیونسون»، رقیب خود در انتخابات ۱۹۵۲ را شکست داد و رئیس‌جمهور آمریکا شد.

آیزنهاور طی دو دوره تصدی مقام ریاست جمهوری آمریکا، سیاست‌های داخلی را تعدیل کرد. وی معتقد بود که در عصری که ملی‌گرایی نوین، تکثیر موشک‌های اتمی و سفرهای فضایی رواج پیدا کرده‌است، باید در جستجوی صلح بود. او درصدد بود تا اتحاد آمریکا را با کشورهای هم‌پیمان تقویت کرده و واشینگتن را برای مقاومت در برابر تهاجم «سرخ» به اروپا، آسیا و آمریکای لاتین آماده نگه دارد. مطابق با دکترین آیزنهاور در سال ۱۹۵۷، سطح تعهدات آمریکا به امور کشورهای خاورمیانه افزایش یافت.

پیشینهٔ خانوادگی

خانواده آیزنهاور (به آلمانی "hewer hewer / miner")) از کارلسبرون در ناسائو-زاربروکن به آمریکا مهاجرت کردند و برای اولین بار در سال ۱۷۴۱ در یورک، پنسیلوانیا اقامت گزیدند و در دهه ۱۸۸۰ به کانزاس مهاجرت کردند. نظرها در مورد چگونگی و زمان تغییر نام آلمانی Eisenhauer به Eisenhower متفاوت است. نیاکان آیزنهاور در پنسیلوانیا هلند، که در درجه اول کشاورز بودند، شامل هانس نیکولاس آیزنهاور از کارلسبرون بودند که در سال ۱۷۴۱ به لنکستر، پنسیلوانیا مهاجرت کردند.[1]

نوه بزرگ هانس، دیوید جیکوب آیزنهاور (۱۸۶۳–۱۹۴۲)، پدر آیزنهاور بود و علی‌رغم اصرار پدر خود جیکوب برای ماندن در مزرعه خانوادگی، مهندس با تحصیلات دانشگاهی شد. مادر آیزنهاور، آیدا الیزابت (استور) آیزنهاور، متولد ویرجینیا، از نژاد پروتستان عمدتاً آلمانی، از ویرجینیا به کانزاس نقل مکان کرد. وی در ۲۳ سپتامبر ۱۸۸۵ با دیوید در لکامپتون، کانزاس، در محوطه دانشگاه، دانشگاه لین ازدواج کرد. نسب دویت دیوید آیزنهاور همچنین شامل نیاکان انگلیسی (در هر دو طرف) و اجداد اسکاتلندی (از سمت مادرش) بود.[2][3]

دیوید یک فروشگاه عمومی در هوپ، کانزاس داشت، اما به دلیل شرایط اقتصادی این تجارت شکست خورد و خانواده فقیر شد. سپس آیزنهاورها از سال ۱۸۸۹ تا ۱۸۹۲ در تگزاس زندگی کردند و بعداً با ۲۴ دلار (معادل ۶۸۳ دلار در سال ۲۰۱۹) به نام خود در آن زمان به کانزاس بازگشتند. دیوید به عنوان مکانیک راه‌آهن و سپس در یک شیرینی فروشی کار می‌کرد. تا سال ۱۸۹۸، والدین زندگی مناسبی داشتند و خانه مناسب خانواده بزرگ خود را تأمین می‌کردند.[4]

سنین جوانی و تحصیل

دویت دیوید آیزنهاور در ۱۴ اکتبر ۱۸۹۰ در دنیسون، تگزاس، سومین فرزند از هفت پسری که از دیوید جی آیزنهاور و آیدا استوور متولد شدند، به دنیا آمد.[5] مادرش در ابتدا نام او را دیوید دوایت گذاشت اما پس از تولد او دو نام را معکوس کرد تا از سردرگمی وجود دو داوید در خانواده جلوگیری کند.[6] همه پسرها "Ike" نامیده می‌شدند، مانند "Big Ike" (Edgar) و "Little Ike" (Dwight). نام مستعار به عنوان مخفف نام خانوادگی آنها در نظر گرفته شده‌است.[7] در جنگ جهانی دوم، تنها دوایت هنوز «ایک» نامیده می‌شد.[8]

در سال ۱۸۹۲، خانواده به آبیلن، کانزاس، که آیزنهاور زادگاهش می‌دانست، نقل مکان کردند. در کودکی دچار حادثه ای شد که برای برادر کوچکترش ارل یک چشم هزینه کرد و به همین دلیل برای باقی عمر پشیمان ماند.[9] دوایت علاقه وافری را برای کاوش در فضای باز به وجود آورد. او در مورد شکار و ماهیگیری، آشپزی و بازی با ورق از یک بی سواد به نام باب دیویس که در رودخانه اسموکی هیل اردو زده بود، آموخت.[10][11][12]در حالی که مادر آیزنهاور مخالف جنگ بود، این مجموعه کتاب‌های تاریخ وی بود که اولین بار باعث علاقه اولیه و ماندگار آیزنهاور به تاریخ نظامی شد. او در خواندن کتابهای مجموعه اش پافشاری کرد و خواننده ای پرشور در این زمینه شد. سایر موضوعات مورد علاقه در اوایل تحصیل او ریاضی و هجی بود.[13]

والدین وی برای خواندن کتاب مقدس در خانواده، روزهای مشخصی را در صبحانه و شام در نظر می‌گرفتند. کارهای روزمره به‌طور منظم در بین همه کودکان تعیین و تغییر می‌یافت و رفتار ناشایست با نظم و انضباط صریح، معمولاً از طرف پدرش روبرو می‌شد.[14] مادر وی، که قبلاً عضو فرقه رودخانه برادران (به همراه دیوید) از منونیت بود، به انجمن بین‌المللی دانشجویان کتاب مقدس پیوست که بعداً به عنوان شاهدان یهوه شناخته شد. از خانه آیزنهاور از سال ۱۸۹۶ تا ۱۹۱۵ به عنوان سالن اجتماعات محلی استفاده می‌شد، اگرچه آیزنهاور هرگز به دانشجویان بین‌المللی کتاب مقدس نپیوست.[15] تصمیم بعدی او برای حضور در وست پوینت ، مادرش را که احساس می‌کرد جنگ «نسبتاً شرورانه ای» است، ناراحت کرد، اما مادرش تصمیم او را نادیده نگرفت.[16] در سال ۱۹۴۸، آیزنهاور در حالی که از خودش صحبت می‌کرد، گفت که وی «یکی از عمیق‌ترین افراد مذهبی است که من می‌شناسم» اگرچه به هیچ «فرقه یا سازمانی» متصل نیست. وی در سال ۱۹۵۳ در کلیسای پروتستان غسل تعمید یافت.[17]

آیزنهاور در دبیرستان ابیلن تحصیل کرد و با کلاس ۱۹۰۹ فارغ‌التحصیل شد.[18] وی به عنوان دانشجوی سال اول زانوی خود را زخمی کرد و دچار عفونت پا شد که به کشاله ران او کشیده شد، که پزشک وی تشخیص داد که آن عفونت تهدید کننده زندگی است. دکتر اصرار داشت که پا قطع شود اما دوایت از اجازه دادن آن امتناع ورزید و با کمال تعجب بهبود یافت، گرچه مجبور شد سال اول سال تحصیلی خود را تکرار کند.[19] او و برادرش ادگار هر دو مایل به تحصیل در دانشگاه بودند، اگرچه فاقد بودجه بودند. آنها پیمان بستند که سالهای متناوب را در دانشگاه بگذرانند در حالی که دیگری برای به دست آوردن شهریه کار می‌کرد.[20]

ادگار اولین نوبت را در مدرسه گرفت و دوایت به عنوان سرپرست شیفت شب در کارخانه کره‌گیری بل اسپرینگ استخدام شد.[21]وقتی ادگار سال دوم را درخواست کرد، دوایت رضایت داد و برای سال دوم کار کرد. در آن زمان، یکی از دوستان «سوئدی» هازلت در حال تقاضا به آکادمی نیروی دریایی بود و از دوایت خواست تا به مدرسه مراجعه کند، زیرا هیچ شهریه ای لازم نبود. آیزنهاور خواستار رسیدگی به آناپولیس یا وست پوینت با سناتور آمریکایی خود، جوزف ال بریستو شد. اگرچه آیزنهاور در میان برندگان مسابقه کنکور قرار داشت، اما برای آکادمی نیروی دریایی بیش از حد مجاز بود.[22]وی سپس در سال ۱۹۱۱ قرار ملاقات در وست پوینت را پذیرفت.[22]

در وست پوینت ، آیزنهاور از اهمیت بر سنت‌ها و ورزش استقبال می‌کرد، اما اشتیاق کمتری نسبت به این خطر داشت، گرچه او مشتاقانه آن را به عنوان یک درخواست پذیرفت. او همچنین یک متخلف منظم از مقررات با جزئیات بیشتر بود، و مدرسه را با درجه انضباط کمتر از ستاره به پایان رساند. از نظر آکادمیک، بهترین موضوع آیزنهاور انگلیسی بود. در غیر این صورت، عملکرد او متوسط بود، اگرچه او از تأکید معمول مهندسی بر علوم و ریاضیات کاملاً لذت می‌برد.[23]

بعداً در دو و میدانی، آیزنهاور گفت که "عدم ساخت تیم بیس بال در وست پوینت یکی از بزرگترین ناامیدی‌های زندگی من بود، شاید بزرگترین ".[24]او تیم اول فوتبال دانشگاه را ایجاد کرد[25][26] و در سال ۱۹۱۲، هنگامی که با جیم تورپ افسانه ای از کارلایل سرخپوشان مقابله کرد، به عنوان بازیکن عقب و مدافع شروع به کار کرد.[27]آیزنهاور در بازی بعدی که آخرین بازی او بود، از ناحیه زانو دچار پارگی شد. زانوی او بر روی اسب و در رینگ بوکس دوباره آسیب دید، بنابراین به شمشیربازی و ژیمناستیک روی آورد. [8][10][28] آیزنهاور بعداً به عنوان مربی و مشوق فوتبال در مسابقات نوجوانان خدمت کرد. وی در اواسط کلاس ۱۹۱۵ فارغ‌التحصیل شد،[29] که به «کلاس ستاره‌ها سقوط کرد» معروف شد، زیرا در نهایت ۵۹ نفر از آن عضو افسران عمومی شدند.

زندگی شخصی

هنگامی که آیزنهاور در تگزاس مستقر بود، با مامی داود از بون، آیووا دیدار کرد. [8] آنها را بلافاصله با یکدیگر بردند. او در روز ولنتاین در سال ۱۹۱۶ از او خواستگاری کرد.[30] تاریخ عروسی در نوامبر در دنور به دلیل ورود یکباره آمریکا به جنگ جهانی اول به اول ژوئیه منتقل شد. آنها در ۳۵ سال اول ازدواج خود بارها نقل مکان کردند.[31]آیزنهاورها دو پسر داشتند. داود دوایت «ایکی» آیزنهاور (۱۹۱۷–۱۹۱۷) بر اثر تب مایل به قرمز در سه سالگی درگذشت.[32] آیزنهاور اغلب اوقات تمایلی به بحث در مورد مرگ او نداشت. پسر دوم آنها جان آیزنهاور (۱۹۲۲–۲۰۱۳) در دنور کلرادو به دنیا آمد.[33]

جان در ارتش ایالات متحده خدمت کرد، و به عنوان سرتیپ بازنشسته شد، او نویسنده شد و از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۱ به عنوان سفیر ایالات متحده در بلژیک خدمت کرد. به‌طور تصادفی، جان در روز، ۶ ژوئن ۱۹۴۴ از West Point فارغ‌التحصیل شد. با باربارا جین تامپسون در ۱۰ ژوئن ۱۹۴۷ ازدواج کرد. جان و باربارا چهار فرزند داشتند: دیوید، باربارا آن، سوزان ایلین و مری ژان. دیوید، که کمپ دیوید به نام او نامگذاری شده‌است،[34] در سال ۱۹۶۸ با دختر ریچارد نیکسون جولی ازدواج کرد. آیزنهاور بعدها در زندگی علاقه‌مند به گلف بود و در سال ۱۹۴۸ به باشگاه ملی گلف آگوستا پیوست.[35]وی در دوران ریاست جمهوری خود و پس از آن به‌طور مکرر گلف بازی می‌کرد و در ابراز علاقه خود به این بازی بی حد و حصر بود، تا حدی که در زمستان گلف بازی می‌کرد. او دستور داد توپ‌های گلف خود را سیاه رنگ کنند تا بتواند آنها را بهتر در برابر برف روی زمین ببیند. وی تأسیسات کوچک و ابتدایی گلف را در کمپ دیوید نصب کرده بود و با رئیس ملی آگوستا، کلیفورد رابرتز، دوست صمیمی شد و از رابرتز دعوت کرد که در کاخ سفید بماند.[36] رابرتز، یک کارگزار سرمایه‌گذاری، نیز از عهده سرمایه‌گذاری‌های خانواده آیزنهاور برآمد.[37]

نقاشی رنگ روغن یکی از سرگرمی‌های آیزنهاور بود. [۳۶] وی پس از تماشای نقاشی پرتره مامی توسط توماس ای استیون، نقاشی را در حالی که در دانشگاه کلمبیا بود آغاز کرد. آیزنهاور برای آرامش، در طول ۲۰ سال آخر زندگی خود حدود ۲۶۰ نقاشی با رنگ روغنی کشید. این تصاویر بیشتر مناظر بودند، اما همچنین پرتره‌هایی از سوژه‌هایی مانند مامی، نوه‌های آنها، ژنرال مونتگومری، جورج واشینگتن و آبراهام لینکلن نیز بود.[38] وندی بکت اظهار داشت که کار آیزنهاور، "ساده و جدی است و باعث می‌شود که ما در اعماق پنهان این رئیس جمهور کم گو شگفت زده شویم". وی که در محافظت از هنر و سیاست بود، در یک سخنرانی در سال ۱۹۶۲ هنر مدرن را تقبیح کرد و گفت "قطعه ای از بوم مانند یک قوطی خراب شده لیز به نظر می‌رسد که یک قلم مملو از رنگ بر روی آن رانده شده‌است.[39]خواندن رمانهایی برای تمدد اعصاب مانند رمانهای غربی زین گری مورد علاقه او بود.[40]آیزنهاور با حافظه عالی و توانایی تمرکز، در بازی‌های ورق ماهر بود. او پوکر را که «ورزش داخل سالن مورد علاقه خود» نامید، در آبیلن فرا گرفت. آیزنهاور پس از فارغ التحصیلی ضررهای پوکر همکلاسی‌های وست پوینت را برای پرداخت ثبت کرد و بعداً بازی را متوقف کرد زیرا مخالفانش مجبور به پرداخت پول به او بودند. یکی از دوستان گزارش داد که آیزنهاور پس از یادگیری بازی در پل پیمان در West Point، شش شب در هفته و به مدت پنج ماه بازی را انجام داد.[41]

جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹–۱۹۴۵)

پس از حمله ژاپن به پرل هاربر، آیزنهاور به ستاد کل در واشینگتن منصوب شد، جایی که وی تا ژوئن ۱۹۴۲ با مسئولیت ایجاد نقشه‌های اصلی جنگ برای شکست ژاپن و آلمان خدمت کرد. وی به عنوان معاون رئیس دفاعی اقیانوس آرام تحت فرماندهی بخش برنامه‌های جنگ (WPD)، ژنرال لئونارد تی گرو، منصوب شد و سپس جانشین Gerow به عنوان رئیس بخش برنامه‌های جنگ شد. در مرحله بعدی، وی به عنوان دستیار رئیس ستاد بخش جدید عملیات (که جایگزین WPD شد) تحت فرماندهی ستاد ژنرال جورج سی مارشال منصوب شد، که استعداد او مشاهده شد و بر این اساس ارتقا یافت.[42]

در پایان ماه مه ۱۹۴۲، آیزنهاور با سپهبد هنری آرنولد، فرمانده کل نیروهای هوایی ارتش، برای ارزیابی اثربخشی فرمانده تئاتر در انگلیس، سرلشکر جیمز ای. چانی عازم لندن شد.[43] وی در تاریخ ۳ ژوئن با ارزیابی بدبینانه به واشینگتن بازگشت و اظهار داشت که «احساس ناخوشایندی» نسبت به چانی و کارمندانش دارد. در ۲۳ ژوئن ۱۹۴۲، وی به عنوان فرمانده کل تئاتر عملیات اروپا (ETOUSA) به لندن بازگشت، و در لندن در خانه ای در Coombe , Kingston upon Thames استقرار یافت.[44] او فرماندهی ETOUSA را از چانی به عهده گرفت. وی در ۷ ژوئیه به درجه سرلشکری ارتقا یافت.[45]

عملیات مشعل و بهمن

در نوامبر ۱۹۴۲، آیزنهاور همچنین از طریق ستاد عملیاتی جدید نیروی متفقین (اعزامی) FHQ) به فرماندهی عالی نیروهای اعزامی متفقین تئاتر عملیاتی آفریقای شمالی (NATOUSA) منصوب شد. کلمه «اعزامی» به دلایل امنیتی بلافاصله پس از انتصاب وی حذف شد. این کارزار در شمال آفریقا به عنوان عملیات مشعل نامگذاری شد و در زیر صخره جبل الطارق برنامه‌ریزی شده بود. آیزنهاور اولین شخص غیر بریتانیایی بود که پس از ۲۰۰ سال فرماندهی جبل الطارق را بر عهده داشت.[46]

همکاری فرانسه برای این کارزار ضروری تشخیص داده شد و آیزنهاور با چندین جناح رقیب در فرانسه با «وضعیت ناخوشایند» روبرو شد. هدف اصلی وی انتقال نیروها با موفقیت به تونس بود و با هدف تسهیل این کار، با وجود دفاتر دولتی قبلی دارلان در ویشی فرانسه و ادامه نقش فرماندهی، از فرانسوا دارلان به عنوان کمیساریای عالی در آفریقای شمالی و سردار نیروهای مسلح فرانسه حمایت کرد. رهبران متفقین از نقطه نظر سیاسی «رعد و برق» زدند، هرچند هیچ‌یک از آنها راهنمایی آیزنهاور را در رابطه با مشکل در برنامه‌ریزی عملیات حمایت نکردند. آیزنهاور به دلیل این اقدام به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. دارلان در ۲۴ دسامبر توسط فرناند بنیر دو لا چاپل ترور شد. آیزنهاور اقدامی برای جلوگیری از دستگیری و اعدام فراقانونی بنیر دو لا چاپل توسط همکاران دارلان که بدون اختیار ویشی یا متفقین اقدام نمی‌کردند، انجام نداد و آن را نه جنایی دانست و نه نظامی.[47] آیزنهاور بعداً به عنوان کمیساریای عالی، ژنرال هنری ژیرو را منصوب کرد. ژنرال هنری توسط متفقین به عنوان فرمانده کل دارلان نصب شده بود و با به تعویق افتادن اعدام مخالف بود.[48]

عملیات مشعل همچنین به عنوان یک زمین آموزش ارزشمند برای مهارتهای فرماندهی رزمی آیزنهاور محسوب می‌شد. در مرحله اولیه حرکت جنرال فلد مارشال اروین رومل به داخل گذرگاه کسرین، آیزنهاور با ایجاد مداخله در اجرای نقشه‌های نبرد توسط زیردستان خود، در صفوف سردرگمی ایجاد کرد. او همچنین در ابتدا در حذف لوید فردندال، فرماندهی سپاه دوم ایالات متحده، بلاتکلیف بود. او در مبارزات بعدی در چنین مواردی مهارت بیشتری پیدا کرد.[49] در فوریه ۱۹۴۳، اختیارات وی به عنوان فرمانده AFHQ در سراسر حوزه دریای مدیترانه گسترش یافت که شامل ارتش هشتم انگلیس به فرماندهی ژنرال سر برنارد مونتگومری می‌شد. ارتش هشتم از شرق به طرف صحرای غربی پیشروی کرده بود و برای آغاز کارزار تونس آماده بود. آیزنهاور چهارمین ستاره خود را به دست آورد و فرماندهی ETOUSA را رها کرد تا فرمانده NATOUSA شود.

پس از تسخیر نیروهای محور در شمال آفریقا، آیزنهاور بر حمله به سیسیل نظارت کرد. هنگامی که موسولینی، رهبر ایتالیا، در ایتالیا سقوط کرد، متفقین با عملیات بهمن توجه خود را به سرزمین اصلی معطوف کردند. اما در حالی که آیزنهاور با رئیس‌جمهور روزولت و نخست‌وزیر انگلیس چرچیل، که هر دو اصرار بر شرط تسلیم بدون قید و شرط در ازای کمک به ایتالیایی‌ها، بحث می‌کردند، آلمان‌ها پیگیر تجمع نیروهای متجاوز در این کشور بودند، تا آنجا که آلمانی‌ها با افزودن ۱۹ لشکر، این نبرد سخت را دشوارتر کردند.[50]

فرمانده عالی متفقین و عملیات ارباب

در دسامبر سال ۱۹۴۳، رئیس‌جمهور روزولت تصمیم گرفت که آیزنهاور – نه مارشال - فرمانده عالی متحدین در اروپا باشد. ماه بعد، او فرماندهی ETOUSA را از سر گرفت. با گذشت یک ماه، رسماً به عنوان فرمانده عالی متفقین نیروی اعزامی متحدین (SHAEF) منصوب شد و تا پایان جنگ در اروپا در ماه مه ۱۹۴۵ در دو نقش خدمت می‌کرد.[51] وی در این موقعیت موظف به برنامه‌ریزی و انجام حمله متفقین در سواحل نرماندی در ژوئن ۱۹۴۴ با نام رمز عملیات Overlord، برای آزادسازی اروپای غربی و حمله به آلمان شد.

آیزنهاور و همچنین افسران و نیروهای تحت امر وی، در عملیات قبلی خود درسهای ارزشمندی آموخته بودند و مهارتهای آنها در آماده‌سازی برای سخت‌ترین کارزار بعدی علیه آلمانها - حمله به سمت ساحل، تقویت شده بود. با این حال، اولین مبارزات وی با رهبران و افسران متفقین در امور مهم برای موفقیت در حمله نرماندی بود. او با روزولت بر سر توافق اساسی با دوگل برای استفاده از نیروهای مقاومت فرانسه در عملیات مخفی و خرابکارانه علیه آلمانها قبل از Overlord بحث کرد.[52] دریاسالار ارنست جی کینگ با آیزنهاور بر سر امتناع کینگ از تهیه کرجی ساحلی اضافی از اقیانوس آرام جنگید.[53] آیزنهاور همچنین اصرار داشت که انگلیسی‌ها به وی فرماندهی انحصاری کلیه نیروهای استراتژیک هوایی را برای تسهیل Overlord بدهند، تا حدی که تهدید به استعفا کرد مگر اینکه چرچیل تسلیم شود، که نهایتاً او این کار را کرد.[54] سپس آیزنهاور قبل از Overlord نقشه بمب‌گذاری در فرانسه را طراحی کرد و با چرچیل در مورد نگرانی او برای تلفات غیرنظامی بحث کرد. دوگل مداخله کرد که دادن تلفات در ریختن یوغ آلمانی‌ها موجه است و آیزنهاور غالب شد.[55]

او همچنین مجبور بود مهارت خود و خدمات جورج اس پاتون را که غالباً بی نظم بود را حفظ کند مانند توبیخ شدید او هنگامی که به یکی از زیردستان خود سیلی زده بود یا هنگامی که پاتون سخنرانی کرد و در آن اظهار نظرهای نادرستی در مورد سیاست پس از جنگ کرد.[56] فرود روز نرماندی در روز ۶ ژوئن ۱۹۴۴ پرهزینه بود اما موفقیت‌آمیز بود. دو ماه بعد (۱۵ آگوست)، حمله به جنوب فرانسه اتفاق افتاد و کنترل نیروها در حمله جنوبی از AFHQ به SHAEF منتقل شد. بسیاری فکر می‌کردند که پیروزی در اروپا تا پایان تابستان رقم خواهد خورد، اما آلمانی‌ها تقریباً یک سال کپیتولاسیون نکردند. از آن زمان تا پایان جنگ در اروپا در ۸ مه ۱۹۴۵، آیزنهاور از طریق SHAEF فرماندهی تمام نیروهای متفقین را به عهده گرفت و از طریق فرماندهی خود در ETOUSA فرماندهی اداری کلیه نیروهای ایالات متحده در جبهه غربی در شمال آلپ را داشت. او همیشه به فکر تلفات اجتناب ناپذیر زندگی و رنج‌هایی بود که در سطح فردی توسط نیروهای تحت امر و خانواده‌هایشان تجربه می‌شد. این امر وی را بر آن داشت تا از هر لشکری که در این حمله دخیل است بازدید کند.[57]احساس مسئولیت آیزنهاور با پیش نویس بیانیه ای که در صورت عدم موفقیت حمله تهاجم صادر می‌شود، تأکید شد.

این را یکی از سخنرانی‌های بزرگ تاریخ خوانده‌اند: فرودهای ما در منطقه شربورگ-هاور نتوانسته‌اند جایگاه مطلوبی بدست آورند و من نیروها را بیرون کشیدم. تصمیم من برای حمله در این زمان و مکان بر اساس بهترین اطلاعات موجود بود. نیروی هوایی و نیروی دریایی تمام آنچه رشادت و فداکاری در انجام وظیفه بود را انجام دادند. هرگونه سرزنش و خطا در تلاش‌های صورت گرفتته فقط متوجه من است.[58]

آزادی فرانسه و پیروزی در اروپا

هنگامی که حمله ساحلی به موفقیت رسید ، آیزنهاور اصرار داشت که کنترل شخصی خود را بر استراتژی نبرد زمینی حفظ کند و در فرماندهی و آماده سازی چندین حمله از طریق فرانسه به آلمان درگیر شد.فیلد مارشال مونتگومری اصرار داشت که اولویت، حمله گروه 21 ارتش خود در شمال باشد ، در حالی که ژنرال بردلی (گروه 12 ارتش آمریکا) و ژنرال داورز(گروه 6 ارتش آمریکا) اصرار داشتند که(به ترتیب) مرکز و جنوب جبهه مورداولویت قرار گیرند.آیزنهاور بسیار تلاش می کرد تا به خواسته های فرماندهان رقیب را در بهینه سازی نیروهای متفقین ، با ارايه تاکتیک به آنها رسیدگی کند. بسیاری از مورخان معتقد هستند که این کار باعث به تاخیر افتادن پیروزی متفقین در اروپا می شد. با این حال ، به دلیل پافشاری آیزنهاور ، بندر اصلی تأمین در آنتورپ با موفقیت ، هرچند با تأخیر ، در اواخر سال 1944 افتتاح شد. [59]

در راستای به رسمیت شناختن مقام تاثیرگذار آیزنهاور در فرماندهی متفقین ، در 20 دسامبر 1944 ،او به ژنرال ارتش ، معادل درجه فیلد مارشال در بیشتر ارتش های اروپا ارتقا یافت. او در فرماندهی های خود، استعدادهای بزرگی در حوزه رهبری و دیپلماسی نشان داد.وی با متحدانی چون وینستون چرچیل ، ژنرال برنارد لاو مونتگومری و ژنرال شارل دو گل تعامل عمیقی داشت. [60] در دسامبر سال 1944 ، آلمانی ها ضد حمله غافلگیرکننده ای را به نام نبرد آردنن ترتیب دادند. پس از آنکه آیزنهاور تغییر موقعیت ارتش را تغییر داد و بهبود شرایط آب و هوایی اجازه ی ورود نیروی هوایی را داد، متفقین در اوایل سال 1945 بازگشتند.[61]

ریاست جمهوری

آیزنهاور در ۲۰ ژانویه ۱۹۵۳ میلادی، ریاست‌جمهوری آمریکا را در دست گرفت.[62]


رئیس جمهور آیزنهاور هنگام بازدید از افغانستان

ایران

از مسائل دیگر در این زمان می‌توان به ورود ریچارد نیکسون، مشاور ریاست جمهوری، به تهران و در پی آن ماجرای روز ۱۶ آذر ۳۲ اشاره کرد. مفسران غربی در دو دهه نخست قرن ۲۱ میلادی نیز از توجه ایران به نیروهای مسلح خود یاد کرده و گفته‌اند که احتمال نظامی‌گر شدن ایران وجود دارد.

درگذشت

دوایت آیزنهاور در ۲۸ مارس ۱۹۶۹ در سن ۷۸ سالگی بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.[63]

نگارخانه

جستارهای وابسته

منابع

  1. Ambrose 1983, p. 14
  2. "Ancestors of Dwight David Eisenhower" (PDF). Archived from the original (PDF) on 25 January 2021. Retrieved 26 December 2020.
  3. "Eisenhower Ancestry".
  4. Ambrose 1983, p. 19
  5. D'Este, Carlo (2003). Eisenhower: A Soldier's Life. New York: Macmillan. pp. 21–22. ISBN 0-8050-5687-4. Archived from the original on February 15, 2017. Retrieved September 13, 2016.
  6. Ambrose 1983, p. 18
  7. Ambrose 1983, p. 22
  8. D'Este, Carlo (2003). Eisenhower: A Soldier's Life. New York: Macmillan. p. 31. ISBN 0-8050-5687-4. Archived from the original on February 15, 2017. Retrieved June 12, 2020.
  9. Eisenhower, Dwight D. (1967). At Ease: Stories I Tell to Friends, Garden City, New York, Doubleday & Company, Inc.
  10. D'Este, Carlo (2002). Eisenhower: A Soldier's Life, p. 25.
  11. "Getting on the Right TRRACC" (PDF). Lesson Plans: The Molding of a Leader. Eisenhower National Historic Site. Archived from the original (PDF) on March 26, 2014. Retrieved April 27, 2013. ...  Ike spent his weekends at Davis's camp on the Smoky Hill River.
  12. Ambrose 1983, p. 32
  13. Ambrose 1983, p. 25
  14. Bergman, Jerry. "Steeped in Religion: President Eisenhower and the Influence of the Jehovah's Witnesses", Kansas History (Autumn 1998).
  15. D'Este, Carlo (2002). Eisenhower: A Soldier's Life, p. 58.
  16. online "Faith Staked Down" بایگانی‌شده در اوت ۲۰, ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine, Time, February 9, 1953.
  17. "Public School Products". Time. September 14, 1959.
  18. Ambrose 1983, p. 36
  19. Ambrose 1983, p. 37
  20. "Eisenhower: Soldier of Peace". Time. April 4, 1969. Archived from the original on May 24, 2008. Retrieved May 23, 2008.
  21. "Biography: Dwight David Eisenhower". Eisenhower Foundation. Archived from the original on May 23, 2008. Retrieved May 23, 2008.
  22. Ambrose 1983, pp. 44–48
  23. "President Dwight D. Eisenhower Baseball Related Quotations". Baseball Almanac. Archived from the original on May 21, 2008. Retrieved May 23, 2008.
  24. "Eisenhower BOQ 1915". Fort Sam Houston. Archived from the original on July 17, 2007. Retrieved August 23, 2012.
  25. "Lt Eisenhower and Football Team". Fort Sam Houston. Archived from the original on July 17, 2007. Retrieved August 23, 2012.
  26. Botelho, Greg (July 15, 1912). "Roller-coaster life of Indian icon, sports' first star". CNN. Archived from the original on November 14, 2007. Retrieved May 23, 2008.
  27. "Ike and the Team". Dwight D. Eisenhower Memorial. Archived from the original on July 25, 2008. Retrieved May 23, 2008.
  28. "Dwight David Eisenhower". Internet Public Library. Archived from the original on May 11, 2008. Retrieved May 23, 2008.
  29. Richard F. Weingroff (March–April 2003). "The Man Who Changed America, Part I". fhwa.dot.gov. Archived from the original on May 9, 2013. Retrieved April 17, 2013.
  30. Ambrose 1983, pp. 59–60
  31. Berger-Knorr, Lawrence. The Pennsylvania Relations of Dwight D. Eisenhower. p. 8.
  32. Weil, Martin; Langer, Emily (December 21, 2013). "John S.D. Eisenhower dies; historian and president's son was 91". The Washington Post. Archived from the original on August 17, 2017. Retrieved August 16, 2017.
  33. "Camp David". eisenhower.archives.gov. Dwight D. Eisenhower Presidential Library, Museum, and Boyhood Home. Archived from the original on July 6, 2017. Retrieved August 16, 2017. Ike re-named it 'Camp David' in honor of his grandson David Eisenhower
  34. Owen 1999, pp. 165–167
  35. Owen 1999, p. 169
  36. Owen 1999, pp. 172–173
  37. Dodson, Marcida (November 17, 1990). "New Exhibit Offers a Look at Eisenhower the Artist". Los Angeles Times. Archived from the original on March 9, 2012. Retrieved January 13, 2012.
  38. Beckett, Wendy. "President Eisenhower: Painter" (PDF). White House History (21): 30–40. Archived from the original (PDF) on June 5, 2012.
  39. Schaeper, Thomas J. (2010). Rhodes Scholars, Oxford, and the Creation of an American Elite. Oxford, NY: Berghahn Books. p. 210. ISBN 978-1-84545-721-1.
  40. Smith, Jean Edward (2012). Eisenhower in War and Peace. Random House. pp. 31–2, 38. ISBN 978-0-679-64429-3.
  41. Ambrose 1983
  42. "Major General James E. Chaney". www.af.mil. U.S. Air Force. Archived from the original on June 13, 2018. Retrieved August 16, 2017. From January 1942 to June 1942, he was the commanding general, U.S. Army Forces in the British Isles.
  43. Eisenhower lived in 'Telegraph Cottage', Warren Road, Coombe, Kingston upon Thames from 1942 to 1944. In 1995, a plaque commemorating this was placed there by the Royal Borough of Kingston upon Thames. It can be seen at the north end of Warren Road.
  44. Huston, John W. (2002). Maj. Gen. John W. Huston, USAF, ed. American Airpower Comes of Age: General Henry H. "Hap" Arnold's World War II Diaries. Air University Press. pp. 288, 312. ISBN 1-58566-093-0.
  45. Gallagher, Wes (December 1942). "Eisenhower Commanded Gibraltar". The Lewiston Daily Sun. Archived from the original on September 20, 2015. Retrieved April 29, 2013.
  46. Atkinson, An Army at Dawn, pp. 251–2.
  47. Ambrose 1983, pp. 204–10
  48. Ambrose 1983, pp. 230–233
  49. Ambrose 1983, pp. 254–5
  50. Ambrose 1983, pp. 275–6
  51. Ambrose 1983, pp. 280–1
  52. Ambrose 1983, p. 284
  53. Ambrose 1983, pp. 286–8
  54. Ambrose 1983, p. 289
  55. Ambrose 1983, pp. 250, 298
  56. Ambrose 1983, p. 278
  57. William Safire, Lend me your ears: great speeches in history (2004) p. 1143
  58. Ambrose 1983, pp. 340–54
  59. Jean Edward Smith, Eisenhower in War and Peace (2012) p. 451.
  60. Ambrose 1983, pp. 375–80
  61. Pach & Richardson, pp. ۲۶–۲۷.
  62. "Dwight D. Eisenhower – Final Post". Washington, D.C.: Presidential Libraries System, National Archives and Records Administration. Archived from the original on March 8, 2019. Retrieved May 19, 2019.
در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ دوایت آیزنهاور موجود است.
مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به دوایت آیزنهاور در ویکی‌گفتاورد موجود است.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.