بتی جین ایدی

بتی جی ایدی (بتی جین ایدی؛ به انگلیسی: Betty (Jean) Eadie؛ زادهٔ ۱۹۴۲) نویسنده آمریکایی کتاب‌های مربوط به تجربه‌های نزدیک به مرگ است. مشهورترین کتاب این نویسنده، در آغوش نور (غرق درنور) است. او دراین کتاب تجربه شخصی نزدیک به مرگ خود را توصیف کرده‌است. او همچنین کتاب‌های دیگری نیز در این زمینه دارد.

بتی جی ایدی
نام اصلی
بتی جین ایدی
زاده۱۹۴۲
نبراسکا
زمینه کارینویسنده، سخنران
ملیتآمریکایی
کتاب‌هادر آغوش نور (غرق در نور)

زندگی

در سال ۱۹۴۲ از یک پدر دو رگه اسکاتلندی، ایرلندی و از یک مادر سرخپوست، در ایالت نبراسکا واقع در داکوتای جنوبی به دنیا آمد. از بین ده بچه، او هفتمین فرزند خانواده بود. در سن ۴ سالگی پدر و مادرش از هم جداشدند و بتی همراه با شش نفر از برادر و خواهرهایش به مدرسهٔ شبانه‌روزی کاتولیک‌ها فرستاده شد. در اولین زمستان مبتلا به سیاه سرفه و ذات الریه شدید شد. دکترها از او قطع امید کرده و انتظار نداشتند تا صبح زنده بماند. در همان لحظه او تجربه نزدیک به مرگ داشت؛ و طبق گفته خودش پیرمردی نورانی را می‌بیند که او را بغل کرده‌است. بعد از این جریان دوباره به زندگی بازمی‌گردد.

مدرسه

در مدرسه، که راهبه‌ها آن را اداره می‌کردند، آنان با بتی برخورد سخت و خشنی داشتند. راهبه‌ها برای آنکه بچه‌ها را به دعا و آداب آنجا مجبور کنند، آن‌ها را کتک می‌زدند و در اتاق‌های کوچک محبوس می‌کردند. به گفته خودش آنجا دربارهٔ خدا به آن‌ها درسهایی دادند که هیچ وقت فراموش نمی‌کند. آن‌ها به او گفتند که سرخپوستها کافر و گناهکارند و او به این باور رسیده بود که راهبه‌ها در نظر خدا جایگاه خاصی دارند. به خاطر همین، ترس عجیبی از خدا در وجودش احساس می‌کرد و خدا را موجودی عصبانی و بسیار پرقدرت احساس می‌کرد که اگر خلاف میلش رفتار می‌کردند احتمالاً در روز قیامت یا حتی پیش از آن نابودش می‌کرد یا او را یکراست به جهنم می‌فرستاد.[1] در هفت سالگی به مدرسه کارآموزی سرخپوستان برینارد فرستاده شد. درآنجا طبق گفتهٔ خودش از دیگر مدرسه بهتر بود و رفتار مسئولان با بچه‌ها شاد تر. به گفته بتی در آنجا صحبت از خدای شادتری می‌کردند که کمتر عصبانی می‌شد. او در کتاب غرق در نور می‌گوید:

جستجوی من به دنبال ماهیت حقیقی خدا ادامه داشت؛ و به کلیساهای مختلف می‌رفتم و آیات بسیاری از انجیل حفظ می‌کردم و اعتقاد پیدا کرده بودم که بعد از مرگ روح هرکسی کنار جسد، تا روز قیامت، در گور باقی می‌ماند تا مسیح بیاید و نیکوکاران برخیزند و با او باشند.[2]

ازدواج اول

در پانزده سالگی او را نزد مادرش فرستادند. او بخاطر فرار از زندگی سخت با مادرش، با پسر همسایه ازدواج کرد؛ که این زوج، بعد از شش سال، و داشتن ۳ فرزند از یکدیگر جدا شدند.

ازدواج دوم

در اولین کریسمس بعد از طلاق با «جو» آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌کند.. جو در یک پایگاه هوایی کار می‌کرد. او نیز مانند بتی از همسر خود جدا شده بود. در سال ۱۹۶۷ هفتمین بچه به دنیا آمد. اما طبق گفته پزشکان بایستی بچه را سقط می‌کردند چون احتمال می‌دادند که ناقص‌الخلقه به دنیا بیاید. اما بتی به این کار راضی نمی‌شود و بچه سالم به دنیا می‌آید. بتی و جو تصمیم می‌گیرند بعد از بچه آخر، برای جلوگیری از حاملگی، بتی عمل جراحی بستن لوله‌های رحم را انجام دهد.[3]

تجربه نزدیک به مرگ

در شب ۱۸ نوامبر ۱۹۷۳ برای عمل جراحی و بستن لوله‌های رحم در سن ۳۱ سالگی در بیمارستان بستری می‌شود. بعد از عمل جراحی همه چیز به خوبی پیش می‌رود ولی در همان شب اول بعد از عمل جراحی ناگهان احساس عجیبی به او دست می‌دهد؛ و روح او از بدن جدا شده و به دنیای دیگری که در کتاب در آغوش نور به آن پرداخته سفر می‌کند؛ و پس از مراحلی که در کتاب شرح می‌دهد به دنیا بر می‌گردد[4]

پس از تجربه

او در این سال‌ها به نوشتن کتاب‌های متعدد پرداخته‌است. سخنرانی‌های متعددی انجام داده که همه آن‌ها مربوط به تجربه نزدیک به مرگ او است.

برخی از سخنان بتی جین ایدی

بدون عشق، ما از هیچ، نیز کمتر و ناچیزتریم … ما روی زمین حضور داریم تا به یکدیگر یاری رسانیم، توجه و مهربانی ابراز داریم، یکدیگر را بفهمیم و درک کنیم و سرانجام گذشت و اغماض داشته باشیم و دیگران را مورد بخشایش خویش قرار دهیم و به خدمت دیگران در آییم. ما به زمین آمده‌ایم تا برای هر موجودی که در عالم فانی به دنیا آمده‌است، احساس عشق و محبت داشته باشیم. ممکن است شکل و ظاهر دنیوی آن‌ها به گونه ای باشد که از پوستی سیاه، زرد یا گندمگون برخوردار باشند. ممکن است موجوداتی خوبرو، زشت‌رو، باریک اندام یا درشت هیکل و بالاخره فقیر یا غنی، باهوش یا نابخرد باشند. اما مهم‌ترین درس این است که آنان را صرفاً از شکل ظاهری شان قضاوت نکنیم. بتی جین ایدی

تمام انسان‌های روی زمین، دوست داشتنی نیستند. اما هنگامی که با شخصی رویارو می‌شویم که به سختی می‌توانیم به او علاقه‌مند شویم، اغلب به این دلیل است که چنین اشخاصی، ما را به یاد صفت مخصوص یا چیزی در وجودمان می‌اندازند که از حضور آن، به هیچ عنوان خرسند و راضی نمی‌باشیم. بتی جین ایدی

خلقت و آفرینش روحانی را می‌توان به یکی از تصویرهای عکاسی معمول در روی زمین مقایسه و تشبیه کرد. در واقع خلقت روحانی، مانند تصویر چاپ شده‌ای، براق و درخشان است، در حالی که کره زمین، نگاتیو تیره و دقیق همان تصویر اولیه و واحد می‌باشد. بتی جین ایدی

این خود ما هستیم که محیط اطرافمان را با افکاری که در ذهن داریم، می‌آفرینیم. بتی جین ایدی

چنانچه به راستی از قدرت ترسناک و عظیم واژه‌ها و گفته‌هایمان مطلع بودیم، یقیناً ترجیح می‌دادیم به جای سخن گفتن و ایجاد هرگونه افکار منفی، سکوت اختیار کنیم! بتی جین ایدی

هنگامی که انسانی مبتلا به افسردگی حاد می‌شود، درست در برهه ای از زمان است که بیش از پیش به خود، و افکار و نیات باطنی خود می‌اندیشیده‌است و نوعی خودمحوری ایجاد کرده‌است. بتی جین ایدی

خدمت به دیگران، دارویی تسکین بخش و بسیار نافذ و مقتدر، برای شفای روح و کالبد جسمانی ما به‌شمار می‌رود. بتی جین ایدی

چنانچه یاد بگیریم از هر آنچه که در اختیار داریم، استفاده بهینه کنیم، باز هم بیش از پیش از خیر و برکات و شفای الهی دریافت خواهیم کرد. این قانونی انکارناپذیرست. اگر نیکی کنیم، بدانسان نیز نیکی دریافت خواهیم داشت، و اگر بدی کنیم، بدی از آن ما خواهد شد. این نیز یکی دیگر از قوانین اساسی روحانی است. بتی جین ایدی

هنگامی که بر زمین‌می‌خوریم، لازم است از جایمان برخیزیم، گرد و خاک لباسمان را بزداییم، و دیگر بار، به راهمان ادامه دهیم، چنانچه دوباره بر زمین افتادیم (حتی اگر میلیون‌ها بار بر زمین افتیم …) هنوز نیاز داریم برخیزیم و به راهمان ادامه دهیم. بتی جین ای

ظاهراً هنگامی که ما از دنیا می‌رویم و می‌میریم، هیچ کاری، مگر انتقال از مکانی به مکان دیگر را تجربه نمی‌کنیم. مرگ، یعنی همانا رفتن از وضعیتی، به وضعیت دیگر. بتی جین ایدی

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

  • جین ایدی، بتی (۱۳۸۲). غرق در نور. ترجمهٔ زهره زاهدی. انتشارات جیحون. شابک ۹۶۴-۶۵۳۴-۰۷-۴.

پیوند به بیرون

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.