اروین رومل

یوهانس اروین یوجین رومل (به آلمانی: Johannes Erwin Eugen Rommel) (زاده ۱۵ نوامبر ۱۸۹۱ - درگذشته ۱۴ اکتبر۱۹۴۴ (میلادی)) فرماندهٔ نظامی آلمانی و نظریه‌پرداز جنگی بود. لقب وی «روباه صحرا» بود و توانست در دوران جنگ جهانی دوم پیروزی‌های بزرگی را با فرماندهی آفریکا کورپس در شمال آفریقا و فرانسه به دست آورد. رومل به خاطر بزرگ منشی و رفتار مناسب با زیر دستان، اسیران جنگی و دشمنانش یکی از بزرگ‌ترین مارشال‌های تاریخ می‌باشد. هنوز هم درس‌های مارشال را در برخی دانشکده و دانشگاه‌های نظامی جهان تدریس می‌کنند.[1] ژنرال رومل در چند مقطع از اجرای فرامین نظامی هیتلر خودداری ورزید که مهم‌ترین آن‌ها، دستور مستقیم هیتلر مبنی بر عدم عقب‌نشینی در جبههٔ شمال آفریقا بود که رومل ضمن رد این موضوع و برخلاف فرمان هیتلر، دستور عقب‌نشینی تاکتیکی صادر کرد.[2] مارشال رومل، هیچگاه متهم به جنایات جنگی نشد[3][4].

روباه صحرا

اروین رومل
رومل در سال 1942
زاده۱۵ نوامبر ۱۸۹۱
هایدن‌هایم، پادشاهی وورتمبرگ
امپراتوری آلمان
درگذشته۱۴ اکتبر ۱۹۴۴ (۵۲ سال)
بلاوشتاین، آلمان نازی
مدفن
گورستان هرلینگن
درجه فیلد مارشال
فرماندهیفرمانده لشکر هفتم زرهی
فرمانده نیروهای محافظ هیتلر
فرمانده سپاه آفریقا
فرمانده ارتش شمال آفریقا
فرمانده ارتش گروه ب
جنگ‌ها و عملیات‌هاجنگ جهانی اول
جنگ جهانی دوم
نبرد فرانسه ۱۹۴۰، نبردهای شمال آفریقا، فتح طرابلس، العلمین، اورلرد، نبرد صحرای غربی
نشان‌ها صلیب آهنین
پور لی میریت
صلیب شوالیه آهنین
فرزندانمانفرد رومل
امضاء

اوایل زندگی نوجوانی و جوانی

فیلد مارشال اروین رومل با نام کامل اروین یوهانس اویگن رومل (۲۴ آبان ماه ۱۲۷۰ - مرگ ۲۲ مهر ۱۳۲۳) در شهر هایدن‌هایم آلمان متولد گردید. جوانی را در شهر هایدن‌هایم در ۴۵ کیلومتری شهر اولم سپری کرد. او پسر مدیر دومین مدرسه پروتستان‌ها در شهر آلن بود. اروین در مورد سالهای کودکیش می‌گوید سالهای زندگی من با سرعت و شادی سپری شد. هنگامی که فقط ۱۴ سال داشت با کمک دوستش یک هواپیمای بدون موتور(گلایدر)ساختند که مسافت بیشتری را طی می‌کرد. پدر و پدربزرگ او معلم بودند. او در تفکر آن بود که مهندس شود اما به رؤیای پدرش احترام گذاشت و عضو لشکر صد و بیست و چهار وورتمبرگ شد. او به دستور پدر راهی دانشکده‌ای نظامی در شهر دانتزیگ در سال ۱۲۸۹ هجری خورشیدی شد و ۲ سال بعد به درجه استوار نایل آمد. او در سال ۱۲۹۰ در دانشگاه نظامی با همسر آینده‌اش لوسی ماریا مولین که در آن زمان هفده سال داشت آشنا شد و در ۵ سال بعد یعنی ۱۲۹۵ با هم ازدواج کردند که حاصل این ازدواج در سال ۱۳۰۶ پسری به نام مانفرد رومل بود.

جنگ جهانی اول

با آغاز جنگ جهانی اول اروین رومل هم به جبهه فرستاده شد و در فرانسه، رومانی، ایتالیا و رشته‌کوه‌های ووتمبرگ جنگید. موفق به دریافت سه بار مدال صلیب آهنین درجه اول نائل آمد و یک بار عالی‌ترین مدال آلمان در زمان رایش دوم یعنی مدال پور لی میریت را دریافت نمود؛ و این به خاطر جنگیدن در رشته کوه‌های غرب اسلوونی در میدان نبرد ایسون‌زو و پیروزی در میدان نبرد بود. رومل همچنین در رشته کوه‌های غرب اسلوونی در نبرد لونگارنو ۱۵۰ افسر و ۹۰۰۰ سرباز ایتالیایی را اسیر نموده و ۸۱ دستگاه توپ جنگی به غنیمت گرفت[5] همچنین یک بار به دسته پیاده تحت فرماندهی فردریک پائولس، که مانند خودش در جنگ جهانی دوم به شهرت رسید، شتافت و او را نجات داد، بر اساس تجربیاتش در این دوره کتاب تاکتیکهای پیاده‌نظام را نوشت که در فاصله دو جنگ اول و دوم جهانی مورد توجه بسیار قرار گرفت.[6][7]

سربازان آلمانی در حال بالا رفتن از سراشیبی در جنگل آرگون در سال۱۹۱۵

در میانه جنگ جهانی اول و دوم

با قبول صلح آلمان با دولت‌های متفق و امضای صلح‌نامه ورسای که یکی از عامل‌های شروع جنگ جهانی بعدی بود آلمان مجبور شد برابر با پیمان‌نامه تعداد نظامیان خود را تا صد هزار نفر کاهش دهد که این برای کشوری به بزرگی آلمان و ارتش کلاسیک آن فاجعه بود.

ترفیع درجه

  • ۱ ژانویه ۱۹۱۲: ستوان دوم
  • ۱۸ سپتامبر ۱۹۱۵: ستوان یکم
  • ۱۸ اکتبر ۱۹۱۸: سروان
  • ۱ آوریل ۱۹۳۲: سرگرد
  • ۱ ژانویه ۱۹۳۵: سرهنگ دوم
  • ۱ اکتبر ۱۹۳۷: سرهنگ
  • ۱ اوت ۱۹۳۹: سرتیپ
  • ۱ ژانویه ۱۹۴۱: سرلشکر
  • ژوئیه ۱۹۴۱: سپهبد (ژنرال نیروهای زرهی)
  • ۱ فوریه ۱۹۴۲: ارتشبد
  • ۲۲ ژوئن ۱۹۴۲: فیلد مارشال

به همین دلیل ارتش آلمان مجبور بود سربازهای خود را اخراج کند و فقط افسران باتجربه و کارآمد را نگه دارد. از آنجایی که رومل دوست داشت به عنوان یک افسر عملیاتی باشد، همانند هم درجه‌داران خود به آموزش کارآموزان در دانشکده‌های نظامی پرداخت. در بین سال‌های ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۲ در دانشکده نظامی درسدن و بین سال‌های ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۷ در پوتسدام شروع به تدریس و آموزش جوانان آلمانی نمود. در همین سال‌ها رومل کتاب خود را با نام وقتی پیاده‌نظام حرکت می‌کند را نوشت که نوآوری در نوشته‌ها و کتاب‌های نظامی آن زمان به حساب می‌آمد و در حال حاضر نیز مورد استفاده دانشگاه‌های معتبر نظامی دنیا است. خواندن کتاب مذکور سبب آشنایی هیتلر و رومل بوده‌است.[8] اولین برخورد هیتلر و رومل زمانی بود که رومل مسوول حفظ نظم در یکی از بازدیدهای رسمی هیتلر بعنوان صدراعظم آلمان شد. وی در ادامه کتاب اولش کتاب نقش تانک در حمله را نوشت. در این زمان رومل سرهنگ بود.

جنگ جهانی دوم

با آغاز جنگ جهانی دوم و حملهٔ آلمان به لهستان و فتح ورشو پایتخت لهستان رومل از لهستان به برلین بازگشت و فرماندهٔ ستاد فرماندهی کل شد. در این سمت او با سران نازی و فرمانده‌های عالی رتبهٔ ارتش آلمان ارتباط روزانه داشت و از نزدیک ارزش و کارایی واحدهای زرهی جدید معروف به پانزر را در حمله به لهستان مشاهده می‌کرد.[9][10]

پیشروی به سوی فرانسه

قبل از شروع نبرد فرانسه رومل با استفاده از روابط نزدیکش با هیتلر به جای ژنرال اشتومه به فرماندهی لشکر هفتم زرهی ورماخت منصوب گردید. این لشکر تحت فرماندهی او در نبرد فرانسه به لشکر اشباح معروف گردید.

رومل و کارکنانش به تمرین لشکر هفتم زرهی در بهار ۱۹۴۰ در موسل نگاه می‌کنند.

در ۲۰ اردیبهشت سال ۱۳۱۹ (۱۹۴۰م) لشکر زرهی هفتم آلمان به عنوان بخشی از سپاه پانزدهم به فرماندهی ژنرال هوت تا بلژیک پیش رفته بودند ولی در خاک بلژیک با مقاومت ارتش بلژیک مواجه شدند. وقتی به رودخانهٔ موز نزدیک دایانت رسیده بودند پل‌ها توسط بلژیکی‌ها برای کند کردن حرکت لشکر آلمان نابود شده بود و هر کس می‌خواست پیش برود با تک‌تیراندازان و بمباران توپخانه‌های بلژیکی روبرو می‌شد در چنین زمانی ارتش آلمان به نارنجک‌های دودزا برای پنهان ماندن و حملهٔ سریع احتیاج داشت. این مشکل توسط رومل حل شد بدین ترتیب که از مشعل خانه‌ها استفاده شد و به هر تعداد توانسته بودند مشعل جمع‌آوری کردند و بعد از ایجاد دود غلیظ با استفاده از پل‌های پلاستیکی و سبک و قایق تانک‌ها را از رودخانه موز عبور داده و به این ترتیب توانستند به درون خاک بلژیک پیش روی کنند. در مراحل بعدی جنگ بارها و بارها رومل مهارت خود را در استفاده از استتار برای فریب دشمن و پنهان کردن تحرکاتش استفاده کرد. لشکر هفتم به پیشروی برق آسای خودش در خاک بلژیک و فرانسه ادامه داد و شهر کامبری و بندر شربورگ را تصرف کرد. تاکتیک رومل در حمله برق آسا به جلو و ترساندن دشمن بارها و بارها باعث موفقیتش شد. اما واحدهای پشتیبان و لشکرهای مستقر مجبور بودند مراکز مقاومتی را که او در پیشروی اش دور زده بود پاک سازی کنند.

نبرد شمال آفریقا

در ۱۲ فوریه ۱۹۴۱، اروین رومل وارد لیبی شد تا فرماندهی سربازانی را که برای تقویت متحدین ایتالیایی آلمان فرستاده شده بودند بر عهده گیرد. واحدهای آلمانی به سرعت گسترش یافته و به شکل یک سپاه درآمدند و به «سپاه آلمان در آفریقا» یا Deutsches Afrikakorps شهرت پیدا کردند. در ۲۴ مارس ۱۹۴۱، رومل حمله‌ای ترتیب داد و با دور زدن توبروک، در ۱۴ آوریل به مرز مصر رسید. در آن جا نیروهای بریتانیایی و متحدان آلمانی- ایتالیایی تا نوامبر ۱۹۴۱ در بن‌بست قرار گرفتند. ارتش هشتم بریتانیا شامل سربازانی از انگلستان، استرالیا، هند، آفریقای جنوبی، نیوزیلند و فرانسه آزاد که از نو سازمان یافته بود. با بهره‌گیری از تغییر مسیر منابع مادی و انسانی از آفریقای شمالی به جبهه شرق در اروپا در تابستان و پاییز، طی عملیات معروف به «جنگجوی صلیبی» به مواضع رومل حمله کردند. بریتانیایی‌ها بعد از شکست‌های زودهنگام، ارتش‌های محور را به لیبی عقب راندند، پادگان واقع در توبروک (طبرق) را آزاد کردند و رومل را مجبور کردند تا در ۶ ژانویه ۱۹۴۲ به العقیله (در مرز استانهای لیبیایی سیرنایکا و تریپولیتانیا) عقب‌نشینی کند.

اروین رومل در شمال آفریقا

توانایی آلمانی‌ها در انتقال منابع به آفریقای شمالی بعد از تثبیت کردن جبهه شرقی در ژانویه ۱۹۴۲ و تغییر مسیر منابع بریتانیا برای مقابله با تهدید نیروهای ژاپنی در اقیانوس آرام بعد از ۷ دسامبر ۱۹۴۱، به رومل این امکان را داد تا حمله دیگری را در ۲۱ ژانویه آغاز کند. طی دو هفته، سربازان محور به الغزاله در غرب توبروک رسیدند. در ۲۶ ماه مه ۱۹۴۲، سربازان آلمانی و ایتالیایی دست به حمله دیگری به نام "ونیزیاً زدند و توانستند توبروک را محاصره و نیروهای متفقین را به مرز مصر عقب برانند. در ۲۱ ژوئن، توبروک سقوط کرد و نیروهای رومل بریتانیایی‌ها را تا مصر دنبال کردند. هیتلر برای قدردانی از او به وی درجه فیلد مارشالی داد. فیلد مارشال اروین رومل تنها رهبر نظامی در جنگ جهانی دوم بود که نه تنها ایده‌آل افراد تحت امرش بود بلکه شدیداً مورد ستایش دشمنانش نیز بود، وینستون چرچیل از او به عنوان ژنرالی بزرگ چنین یاد کرد: «تحرک و جرئت او در شمال آفریقا، فجایع هولناکی را بر ما وارد کرد.»

لیدل هارت از او به عنوان یک نابغه نظامی یاد کرد که در شمال آفریقا به عنوان قهرمانی برای سربازان ارتش بریتانیا که با او می‌جنگیدند درآمده بود. او اضافه می‌کند در طول قرن‌ها تاریخ جنگ در مقایسه با وی تنها ناپلئون بناپارت چنین تأثیری بر روی وی داشته‌است. لقب روباه صحرا که به وی داده بودند نه به خاطر تحقیر، بلکه در ستایش زیرکی، سرعت عمل و قدرت تصمیم‌گیری آنی او بود. گزارش‌ها و شرح شجاعت‌های حماسی رومل در جنگیدن، جهانی شده بود. با وجود عقب‌نشینی‌های تاکتیکی که او گاهی انجام می‌داد، او ارتش هشتم متفقین را مداوم به سوی شرق عقب می‌راند. شهرت او چنان به اوج رسید که یک فرمانده بریتانیایی لازم دید تا به سربازانش گوشزد نماید که: «رومل نه جادوگر است و نه یک سوپر من». در نبوغ نظامی و استثنایی بودن رومل همین بس که ژنرال مونتگومری فرمانده ارتش هشتم متفقین در مورد او گفته بود: «بزرگ‌ترین افتخار دوران نظامی ام این است که، هم‌رزم من مارشال رومل بود.»

در ژوئیه ۱۹۴۲، بریتانیایی‌ها نیروهای محور را در العلمین متوقف کردند. به رغم موفقیت بریتانیایی‌ها در متوقف کردن رومل، نخست‌وزیر بریتانیا، وینستون چرچیل فرماندهان نظامی ارشد خود در خاورمیانه را تغییر داد و ژنرال هارولد الکساندر را به عنوان فرمانده کل نیروهای بریتانیایی در خاورمیانه و برنارد ال. مونتگومری را به عنوان فرماندهٔ ارتش هشتم منصوب کرد. در ۳۰ اوت ۱۹۴۲، نیروهای محور آخرین حملهٔ خود در صحرای غرب را انجام دادند. در ۳ سپتامبر، بریتانیایی‌ها واحدهای محور را در نبرد علم الهلفا در جنوب العلمین متوقف کردند. مونتگومری بعد از جمع‌آوری سربازان و تجهیزات از جمله تانک‌های جدید آمریکایی در ۲۳ اکتبر ۱۹۴۲ به نیروهای رومل در العلمین حمله کرد. ده روز بعد، نیروهای محور مجبور به عقب‌نشینی شدند. نبرد العلمین جایی است که مسیر جنگ جهانی دوم تغییر کرده و متفقین از نیرویی مدافع به نیرویی مهاجم تبدیل می‌شوند. گفته می‌شود رومل فقط به خاطر ضعف تدارکاتی شکست خورد و نه ضعف تاکتیکی و فرماندهی. رومل به امید حفظ نیروهای رزمندهٔ خود برای نبرد در یک موقعیت استراتژیک بهتر، به سرعت به لیبی عقب‌نشینی کرد و در ۲۳ ژانویه ۱۹۴۳ طرابلس پایتخت لیبی را ترک کرد و یک هفته بعد به مرز تونس رسید.

پایان کار

در ۲۰ ژوئیه ۱۹۴۴ «کلاوس فون اشتافنبرگ» (Von Stauffenberg) که یکی از افسران زیردست رومل در آفریقا بود و در شمال آفریقا چشم چپ، دست راست و دو انگشت از دست دیگرش را از دست داده بود، بمبی را در جلسه توجیهی صبحگاهی هیتلر منفجر کرد. هیتلر از این واقعه با جراحات مختصری جان سالم بدر برد. حمایت افراد عمده ارتش آلمان از کودتا اهمیت بالایی برای کودتاچیان داشت. محبوبیت رومل در بین مردم آلمان و رده نظامی بالای او در ارتش آلمان (فیلد مارشالی) کودتاچیان را به جلب حمایت او مایل کرده بود. رومل مخالف قتل هیتلر بود اما اعتقاد داشت که برای نجات آلمان باید او را دستگیر و محاکمه کرد. در پایان رومل موافقت کرده بود که در صورت کودتا در برلین از کودتاچیان حمایت کند و گفته بود که «کودتاچیان برلین می‌توانند روی او حساب کنند.» بنا به گفته شایرر،[11] ژنرال فون اشتوپناگل (General von Stuelpnagel)، از شرکت کنندگان در کودتا، پس از تلاش جهت خودکشی و در وضعیتی غیر هوشیار بر روی تخت اتاق عمل بیمارستان، از رومل نام برده بود. علاوه بر این، کلنل فون هوفاکر (Colonel von Hofacker) زیر شکنجه شدید گشتاپو در بازداشتگاه خیابان پرنس آلبرشت برلین (Prinz Albrechtstrasse)، محل ساختمان اصلی گشتاپو، به شرکت رومل در توطئه اعتراف کرده بود و از رومل نقل کرده بود که «[به توطئه گران] در برلین بگویید که آنها می‌توانند روی من حساب کنند.» این جمله‌ای بود که روی هیتلر بسیار اثر داشت و باعث شد او تصمیم به قتل ژنرال محبوبش بگیرد. یک دادگاه نظامی مرکب از سه ژنرال ارتش آلمان به‌طور غیابی رومل را محاکمه و محکوم به خیانت کرد.[11]

خودکشی

از آنجا که رومل از افسران محبوب و معتبر ارتش آلمان بود، محاکمه او به اتهام خیانت می‌توانست به ضرر هیتلر تمام شود. از این رو هیتلر ترجیح می‌داد که او در سکوت خودکشی کند و مرگ او به دلیل بیماری ناشی از جراحات جنگی اعلام شود.[12] روز ۱۴ اکتبر سال ۱۹۴۴ دو ژنرال آلمانی، ویلهلم بورگدورف (Wilhelm Burgdorf) و دستیارش ارنست مایسل (Ernst Maisel)، به بهانه بررسی مأموریت جدید رومل با او ملاقات کردند.[13] آنها به او اطلاع دادند که او متهم به خیانت است، اتهامی که او با گفتن یک «البته» این اتهام را تأیید کرد. بورگدورف به او اطلاع داد که او دو گزینه دارد یا محاکمه نظامی را بپذیرد یا در قبال تضمین امنیت خانواده‌اش و حفظ افتخارات نظامی اش تن به خودکشی بدهد. رومل خودکشی را برگزید. بعد از خداحافظی با همسر و پسرش به همراه دو ژنرال و یک راننده خانه‌اش را ترک کرد و در جنگل مجاور منزل اش یک کپسول سیانور را بلعید و به زندگی خود خاتمه داد. او پنجاه و دو سال عمر کرده بود.

رومل در رسانه

  • فیلم «روباه صحرا: داستان رومل» ساخته هنری هاتاوی به سال ۱۹۵۱ بر اساس زندگی و نبردهای ژنرال اروین رومل ساخته شده‌است.
  • فیلم «والکیری» ساخته برایان سینگر به سال ۲۰۰۸ بر اساس کودتای نافرجام ۲۰ ژوٸیه ساخته شده‌است که در پرداخت به وقایع بعد از کودتا و خودکشی ژنرال رومل بسیار ضعیف عمل کرده‌است.
  • فیلم «موش‌های صحرا» به کارگردانی رابرت وایز در سال ۱۹۵۳ بر اساس واقعه «محاصره طبرق» ساخته شده‌است.

رومل از دید دیگران

رومل همیشه به خاطر تواضع و رفتار انسانی با زیر دستانش مشهور بود، می‌گویند او همیشه با دشمنانش و حتی سربازانی که به اسارت می‌گرفت محترمانه و مناسب رفتار می‌کرد، برنارد لاومونتگومری، فرمانده انگلیسی که با زیرکی موفق شد در آفریقا رومل را شکست دهد و همیشه دشمن خونین او بود، نه تنها با احترام درباره‌اش صحبت می‌کند بلکه از رومل تمجید هم می‌کند و می‌گوید:(آرزو داشتم در جنگ هوش و ذکاوت رومل را داشتم. هیچ‌کس نیست که مثل رومل مشتاق باشم از او درس نظامی گری و جنگ یاد بگیرم)

چرچیل با اینکه در جنگ جهانی دوم از رومل شکست خورده بود می‌گوید:رومل شایسته ستایش است و هر وقت نام او به میان بیاید کلاه از سر برمی‌دارم.

نگارخانه

پانویس

  1. مجله جنگ‌افزار- چاپ اسفند ۸۵ بخش آشنایی با جنگ‌های صحرایی (فقط همین یک جمله)
  2. "8 Things You May Not Know About Erwin Rommel". history. 31 August 2018.
  3. Böhmer 2012.
  4. Schnadwinkel 2017.
  5. Hoffmann 2004, p. ۱۵.
  6. Scheck 2010.
  7. Grossman, David A. (1993). "Maneuver Warfare in the Light Infantry-The Rommel Model". In Hooker, Richard D. Maneuver Warfare. Novato, CA: Presidio. pp. 316–35. Online version in Scribd.
  8. شبکه زد دی اف
  9. Butler 2015, p. 144.
  10. Butler 2015, p. ۱۵۱.
  11. Shirer 1991, page 1077
  12. "shirer"Shirer 1960
  13. "shirer1393" Shirer 1991, Page 1078

منابع

در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ اروین رومل موجود است.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.