ادیب پیشاوری

سید احمد ادیب پیشاوری (احمدبن سیدشهاب‌الدین موسوم به سیدشاه‌بابا، فرزند سیدعبدالرزاق رضوی) (۱۲۶۰ در پیشاور - ۱۳۴۹ ه‍. ق در تهران) ادیب و شاعر ایرانی و از پیروان طریقت صوفیه سهروردیه بود. پیشاوری از مهم‌ترین اندیشمندان ایرانی طرفدار آلمان در دوران جنگ جهانی اول بود که مثنوی بلندی با نام قیصرنامه را در ۱۴ هزار بیت در ستایش از حکومت رایش و ویلهلم پادشاه آلمان سرود.[1]

ادیب پیشاوری
نام اصلی
احمد بن سید شهاب‌الدین
زاده۱۲۶۰ (قمری)
پیشاور
درگذشته۳ صفر ۱۳۴۹ (قمری)
تهران
لقبسیدشاه‌بابا
پیشهشاعر
ملیتهندی-ایرانی
پدر و مادرسیدعبدالرزاق رضوی
گفتاورد«شنیدستم این نکته از رأی‌زن / که آهن به آهن توان کوفتن / دگر آن‌که گوشم ز دانا شنود/ بچین ناخن آن‌که رویت شخود»

دوران نوجوانی و کسب دانش

ادیب پیشاوری در سال ۱۲۶۰ هجری قمری در پیشاور (پاکستان کنونی و هند آن دوران) چشم به جهان گشود و چون به سن تعلم رسید، پدرش او را به دبستان سپرد تا خواندن و نوشتن آموزد. چنان‌که خود در دیوان «قیصرنامه» اشاره کرده‌است:

به هنگام خردیم، فرخ‌پدرکه بادش روان شاد، مینوی در
به یک پرهنر پارسایم سپردچو مه گشت نو، ماهیانه شمرد
که تا جان به دانش برافروزدمز هرگونه دانش بیاموزدم
ز خورشید دانش چو پرتو گرفتهیولای جان، صورت نو گرفت
چنان چون‌که تن، زنده گردد به جانبه دانش فروزند جان و روان
پس آموزگارت مسیحای توستدَم پاکش افسون احیای توست

ادیب در زادگاه خود مقدمات را آموخت و چون در سرحدات غربی هند بین اهالی و قوای انگلیس جنگ درگرفت، پدر و دیگر خویشاوندانش به قتل رسیدند. ادیب، مادر سالخورده را وداع گفت و رهسپار کابل شد. وی در کابل نزد ملامحمد آل‌ناصر به کسب علوم پرداخت و پس از دو سال راهی غزنین شد و در جوار آرامگاه سنایی و محمود غزنوی در محلی به نام «باغ فیروزه» اقامت گزید. در آن‌جا به کسب علوم همت گماشت و از محضر ملاسعدالدین بهرمند شد. ادیب پس از دو سال و نیم غزنین را به مقصد هرات ترک گفت و در آن‌جا به مدت چهارده‌ماه بماند و سپس راهی تربت جام شد و در سن بیست و دوسالگی به مشهد رفت. ادیب در مشهد نزد فضلای آن دوره به تحصیل مشغول شد. او علم حکمت و ریاضی را از میرزاعبدالرحمن و فلسفه و «علوم عقلیه» را از ملاغلامحسین شیخ‌الاسلام فراگرفت و به آموختن ادبیات همت گماشت. ادیب به واسطه ذوق فطری و نیروی حافظه در این فن به مهارت رسید.

اقامت در سبزوار

ادیب پیشاوری در سال۱۲۸۷ هجری قمری در سبزوار اقامت گزید و به حلقه درس ملاهادی سبزواری درآمد و دو سال آخر عمر این حکیم را درک کرد. ادیب پس از مرگ ملاهادی سبزواری، در محضر فرزندش ملامحمد و همچنین از محضر ملااسماعیل بهره یافت و پس از چندی به مشهد بازگشت و در مدرسه میرزاجعفر سکونت گزید. ادیب در این دوره از دانشمندان و فضلای زمان خود محسوب می‌شد و به نام «ادیب هندی» اشتهار یافت.

اقامت در تهران

ادیب پیشاوری در سال ۱۳۰۰ هجری قمری رخت اقامت به تهران افکند و تا پایان زندگی در آن‌جا بسر برد. ادیب، نودسال عمر خود را وقف تحصیل دانش و فضیلت نمود و تمام عمر را به تزکیه نفس پرداخت. وی از علایق خانوادگی آزاد بود و از مال دنیا جز چند جلد کتاب که پاره‌ای از آن‌ها را نیز به خط خود نسخه‌برداری کرده بود، چیز دیگری نداشت.

آثار و رسالات

ادیب، سال‌های پایان عمر را صرف تحقیق و مراجعه به آثار خاقانی، ناصرخسرو، سنایی و به ویژه مثنوی مولوی می‌کرد، لذا آثار زیادی از وی به جای نمانده است. از حواشی و تعلیقاتی که بر ابوالفضل بیهقی نگاشته است می‌توان به احاطه بسیط او بر تاریخ و لغت پی‌برد. دیوان ادیب پیشاوری مشتمل بر چهارهزار و دویست بیت فارسی و سیصد و هفتاد بیت عربی در سال ۱۳۱۲ هجری قمری منتشر شد.

دو رساله دیگر، یکی در بیان «قضایای بدیهییات اولیه» و دیگری در تصحیح دیوان ناصرخسرو از وی به جای مانده است. قیصرنامه ادیب پیشاوری که در بحر متقارب و دربارهٔ جنگ جهانی اول سروده شده، شامل چهارده‌هزار بیت است. ادیب در پایان زندگی به ترجمه اشارات ابن سینا به زبان فارسی همت گماشت که عمرش به اتمام آن وفا نکرد. ادیب نسبت به ایران و زبان و ادبیات فارسی علاقه‌مند بود و تقریبأ هیچ‌کدام از آثارش خالی از چاشنی میهن دوستی و ترویج استقلال و آزادگی نیست.

شاگردان

ادیب اگر چه همواره درس دائمی نداشت ولی می‌توان علی عبدالرسولی را از شاگردان و اصحاب خاص وی نام برد. چنان‌که افرادی چون فروزانفر، محمد تقی بهار و … از مبانی ادبیاتی و تاریخی وی استفاده می‌بردند.

نمونه شعر

خرد، چیره بر آرزو داشتمجهان را به کم‌مایه بگذاشتم
سپردم چو فرزند مریم، جهاننه شامم مهیا و نه چاشتم
تن‌آسایی آرد روان را گزندگزند روان خوار بگذاشتم
زمانه بکاهد تن و، بنده نیزبر آیین او هوش بگماشتم
چو تخم اَمل، بار رنج آوردنه ورزیدم این تخم و نه کاشتم
زدودم ز دل نقش هر دفتریستردم همه آنچه بنگاشتم

ادیب پیشاوری دربارهٔ گرامی‌داشت خاک میهن گوید:

همین خاک کت ناف آن جا زدندتن و جانت را توشه ز آن‌جا چدند
ترا دایه و مهربان‌مادر استخورش‌خانه توست و خوالیگر است
نگه کن که پستان این مام پیرچه‌مایه به کامت بیالود شیر

پایان زندگی

ادیب پیشاوری در ماه صفر ۱۳۴۹ هجری قمری پس از یک سکته ناقص که منجر به فلج او شد، درگذشت. جسد وی در «امامزاده عبدالله» (شاه‌عبدالعظیم) به خاک سپرده شد. بنابر نوشته دکترمحمدابراهیم باستانی پاریزی در صفحه۲۱۹کتاب " از پاریز تا پاریس "، مرحوم ادیب پیشاوری که ازقید تعلقاتی چون خانه وهمسر وفرزندآزاد بود، در واپسین ایام عمردر منزل مرحوم بهاء الملک قره گوزلوواقع در تهران-چهارراه کنت به سر برده و در روز دوشنبه نهم تیرماه سال۱۳۰۹ شمسی در همان خانه وفات می‌بابند. این خانه هم‌اکنون محل دفتر مرکزی شرکت سهامی سیمان تهران در حوالی خیابان فردوسی، خیابان ارباب جمشید شمالی (شهید انوشیروانی) می‌باشد.

یکی گل در این نغزگلزار نیستکه چیننده را ز آن دوصد خار نیست
منه دل بر آوای نرم جهانجهان را چو گفتار، کردار نیست
مشو غره بر عهد و زنهار ویکه نزدیک وی عهد و زنهار نیست
گهی قیرگون، گه چو روشن‌چراغجز این دو، جهان را دگر کار نیست
دراز است طومار گردون ولیکنگارِش بجز درد و تیمار نیست
قلم‌زن نزد خامه در آشتیطرازش بجز جنگ و پیکار نیست
در این شهره‌بازار پرمشتریمتاع مرا کس خریدار نیست

پانویس

منابع

پیوند به بیرون

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به ادیب پیشاوری در ویکی‌گفتاورد موجود است.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.